2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
حسام منظور، بازیگر نقش شازده ارسلان در سریال بانوی عمارت: ارسلان میرزا شخصیت عجیبی است و وجود تاریخی ندارد

حسام منظور، بازیگر نقش شازده ارسلان در سریال بانوی عمارت: ارسلان میرزا شخصیت عجیبی است و وجود تاریخی ندارد

این مجموعه در وهله اول قصه بسیار جذابی دارد؛ به لحاظ دراماتیك متفاوت است و به قصه عاشقانه‌ای می‌پردازد كه از شعارها دور است. مجموعه‌ای كه روابط انسان‌ها را در بستر تاریخ نشان می‌دهد و حدسم این بود كه با توجه به انتخاب بازیگران، كار با استقبال مواجه شود.

دوات آنلاین-حسام منظور نقش ارسال میرزای قاجار را در سریال بانوی عمارت به خوبی بازی کرده و توانسته توانایی‌هایش را در عرصه بازیگری نشان بدهد. گفت‌وگو با او درباره نقش شازده ارسلان را بخوانید:

 

  •  می‌خواستم سوالاتم را با اشاره به شخصیت ارسلان میرزا و تلاش برای پیدا كردن رد پاهایی از هویت واقعی او در تاریخ آغاز كنم. اما مشاهده چهره‌تان كه هنوز شمایل و هیبت ارسلان در آن حفظ شده است، باعث شد سوال دیگری کنم چرا هنوز هیبت ارسلان را دارید؟

خب دلیلش این است كه فیلمبرداری كار تازه به پایان رسیده؛ یك ماه و نیم است كه از كار فارغ شده‌ام و هنوز سر پروژه جدیدی نیستم.

 

  •  و فكر می‌كنم دلیل دیگرش علاقه‌تان باشد...

من همه نقش‌هایی كه بازی می‌كنم را دوست دارم. معمولا گریم یك بازیگر هر بار تغییر می‌كند و متناسب با نقشی كه بازی می‌كند، عوض می‌شود. من هم چون هنوز سر كار تازه‌ای نرفته‌ام، این سبیل از بانوی عمارت برایم باقی مانده است. البته تماشاگران هم به آن علاقه دارند و می‌گویند سبیلم را حفظ كنم! (می‌خندد)

 

  •  ارسلان نقشی بود كه خیلی زود در جامعه گرفت و دیده شد. این روزها حتی مخاطبانی كه عمدتا مجموعه‌های تلویزیونی را نمی‌بینند و پیگیرشان نیستند، به تماشای بانوی عمارت نشسته‌اند، شازده ارسلان را می‌شناسند و این نشان از موفقیت این مجموعه در سطح جامعه دارد.

بله، خدا را شكر سریال مورد استقبال قرار گرفته است و دیده می‌شود. هر روزه پیام‌های زیادی چه در فضای مجازی و چه سطح جامعه از مردم دریافت می‌كنم كه می‌گویند سریال را می‌بینند و از آن راضی هستند. عده‌ای‌شان در خارج از كشور زندگی می‌كنند و حتی عده‌ای می‌گویند مدت‌ها بود كه تلویزیون را تماشا نمی‌كردند و حالا دوباره به تماشای یك سریال نشسته‌اند. این اتفاق خیلی خوشحال‌كننده است. البته واقعیتش را بخواهید، خودم از ابتدا و لحظه‌ای كه فیلمنامه را خواندم، این استقبال را پیش‌بینی می‌كردم. با خودم گفتم اگر این فیلمنامه كه در اختیار من قرار گرفته با همین قصه ساخته و پخش بشود، قطعا با استقبال مخاطبان همراه خواهد بود.

 

  •  چرا؟ عامل موفقیت مجموعه را در چه می‌دیدید؟

این مجموعه در وهله اول قصه بسیار جذابی دارد؛ به لحاظ دراماتیك متفاوت است و به قصه عاشقانه‌ای می‌پردازد كه از شعارها دور است. مجموعه‌ای كه روابط انسان‌ها را در بستر تاریخ نشان می‌دهد و حدسم این بود كه با توجه به انتخاب بازیگران، كار با استقبال مواجه شود.

 

  •  از ابتدا فیلمنامه به طور كامل در اختیارتان قرار گرفت یا فقط سیناپس قصه را خواندید؟

در جلسه اول فقط با آقای حمیدنژاد گفت‌وگو كردم و ایشان سیناپس قصه را برایم گفتند. اما بعد بلافاصله فیلمنامه در اختیارم قرار گرفت و من هم آن را با اشتیاق خواندم. به نظرم احسان جوانمرد فیلمنامه‌نویس این مجموعه بسیار با اصول درام آشناست و با این‌كه نویسنده جوانی است، قطعا بعدها بیشتر از او خواهیم شنید. خوشحالم كه فیلمنامه‌نویس‌های اینچنینی در فضای تلویزیون و سینما ظهور می‌كنند.

  •  خودتان جذابیت فیلمنامه و به‌ویژه شخصیت ارسلان را در وهله اول در چه دیدید؟

من هیچ‌گاه از تجربه كردن نمی‌ترسم و در این نزدیك به دو دهه فعالیت تئاتر و حضور جسته و گریخته‌ام در تلویزیون، همیشه از تجربه‌های جدید استقبال كرده‌ام؛ زیرا همیشه از این‌كه خودم را تكرار كنم بیزارم و دوست دارم به سراغ تجربه‌های جدید بروم. بر همین اساس این سریال برایم تجربه‌ای جالب بود. من هیچ‌گاه فضای ایرانی و قاجاری را تجربه نكرده بودم و همیشه هم به استقبال اتفاقات ترسناك می‌روم. دوست دارم خودم را به دل چالش‌ها بیندازم و از میانشان اتفاقات خوب پیدا كنم. وقتی فیلمنامه را خواندم، در وهله اول قصه را جذاب دیدم. ضمن این‌كه آقای حمیدنژاد هم كارگردان شناخته‌شده‌ای است كه هر بازیگری دوست دارد با او كار كند.

 

  •  و در خصوص شخصیت ارسلان چه ویژگی‌ها و نقاط جذابی دیدید؟

ارسلان شخصیت ویژه و عجیبی است؛ چرا كه وجود تاریخی ندارد، از ذهن نویسنده برآمده و من هم باید همه‌اش را خودم می‌ساختم و مدلی برای الگوبرداری نداشتم. زمانی است كه شما نقش شخصیتی چون امیركبیر یا مظفرالدین شاه را ایفا می‌كنید. این شخصیت‌ها شكل تاریخی دارند و می‌توانید به آنها مراجعه كنید، فیزیك و رفتارشان را مورد مطالعه قرار بدهید و ایده‌هایی برای نقش به دست بیاورید. ارسلان هیچ‌كدام از اینها را نداشت. فقط تعدادی جمله و دیالوگ در فیلمنامه داشتیم و البته ویژگی‌های محدودی چون قدبلند بودن برایش تعریف شده بود.

 

  •  این قضیه را حُسن این نقش می‌دانید یا نقطه ضعفش؟ چون از طرفی این نبود اطلاعات دستتان را در ترسیم نقش باز گذاشت و باعث شد بتوانید از خلاقیت و تصور خودتان بیشتر بهره ببرید.

من هم این قضیه را حُسن می‌دانم. چون دستم باز بود تا جهان تخیل خودم را به نقش وارد كنم. من ارسلان را با تصور خودم ساختم و فرض را بر این گذاشتم كه او چنین آدمی است. آدمی كه در مواردی عصبی است، در مواردی منطقی، مهربان، عشق‌ورز، منفور، خشن و همه این اتفاقات دستم را باز می‌گذاشتند تا بتوانم شخصیتی خلق كنم كه در وهله اول یك انسان باشد. عاملی كه باعث می‌شود سریال‌های تاریخی خیلی مورد استقبال قرار نگیرند، این است كه در سریال‌های تاریخی معلوم نیست آدم‌ها از كجا آمده‌اند و باورپذیر نیستند. به همین خاطر مخاطبان با شخصیت‌ها ارتباط برقرار نمی‌كنند. وقتی از انسان صحبت می‌كنیم، منظورمان مجموعه‌ای از احساسات است و تلاش كردم در ارسلان مجموع احساسات را به نمایش بگذارم، نه یك حس خاص.

 

  •  با وجود این‌كه حالا دیگر نیمی از مجموعه پخش شده، اما تكلیف مخاطب هنوز با شخصیت ارسلان مشخص نیست. نمی‌تواند تصمیم بگیرد كه او بالاخره شخصیت منفی قصه و درصدد تصاحب قدرت است یا شخصیت مثبتی است كه فقط در مسیری غلط قرار گرفته و این باعث سردرگمی‌اش می‌شود. آیا این ابهام به عمد در مجموعه گنجانده شده؟

این روشن نبودن تكلیف، اتفاق خیلی خوبی است. در تمام آثار شاخص سینمایی و تلویزیونی دنیا می‌بینیم كه تكلیف مخاطبان با نقش‌های اصلی مشخص نیست. در ایران به غلط این‌طور جا افتاده كه باید از همان یكی‌دو قسمت اول نقش‌ها از هم تفكیك شوند. به تمام آثار خوبی كه تاكنون دیده‌اید مراجعه کرده و مصادقش را مرور كنید.

 

  •  البته بخشی از این ابهام هم به عدم  تعادل  رفتارش برمی‌گردد. برای مثال مشخص نیست كه بالاخره فخری را دوست دارد، یا برای اموالش نقشه كشیده است. در واقع رفتارش با نوسان همراه است...

این قضیه به فیلمنامه برمی‌گردد. ما در آثار دراماتیك همیشه برش‌هایی از زندگی افراد را می‌بینیم و نه همه زندگی‌شان را. برای مثال اگر زندگی خود شما را برش بزنیم، ممكن است لحظه‌ای كه به یك نفر علاقه‌مند شدید تا لحظه‌ای كه از او دل بریدید، كاملا متفاوت از هم باشد و نامتعادل به نظر برسد؛ چراكه ما در زندگی‌تان نیستیم و نمی‌توانیم قضاوت كنیم. این ویژگی آثار دراماتیك است. من اسم این رفتار ارسلان را عدم تعادل نمی‌گذارم؛ می‌گویم او شخصیت پیچیده‌ای است و نمی‌توانیم پیش‌بینی‌اش كنیم. در آموزش‌های بازیگری همواره به ما گفته‌اند نباید شخصیت‌ها را با قضاوت بازی كنید و من این‌گونه بازیگر شدم. مشكل بسیاری از بازیگران این است كه نقش‌ها را همراه با قضاوت ایفا می‌كنند و این قضاوت روی نوع نگاه و رفتار و حتی حرف‌زدنشان تاثیر می‌گذارد. من چنین نگاهی ندارم و می‌كوشم نقش‌هایم را باورپذیر ایفا كنم.

 

  •  به مساله باورپذیری اشاره كردید. به نظر می‌رسد ارسلان شخصیت چندان وابسته به تاریخی ندارد؛ می‌تواند در هر دوره‌ای حضور داشته باشد و قاجاری بودن شخصیتش چندان بارز و برجسته نیست.

مگر شاهزاده‌های قاجار چه شكلی بوده‌اند؟ ما فقط شرح حال تعدادی از این شاهزاده‌ها را در تاریخ خوانده‌ایم. درحالی‌كه فتحعلی شاه حدود 3000 نوه داشته و ارسلان تنها یكی از هزاران نواده اوست. ضرورتا همه این نوادگان در یك سطح رفتار اشرافی نداشته‌اند.

 

  •  و در خصوص حرف زدنش چطور؟

هیچ‌كس نمی‌داند كه مردم در زمان قاجار در جامعه چطور صحبت می‌كردند. قطعا حرف‌زدنشان كتابی نبوده و این تصوری است كه مرحوم علی حاتمی ایجاد كرد و البته خودش هم گفت كه این زبان شعر من است. ما فقط نامه‌های اداری آن دوران را دیده‌ایم و نه حرف زدن معمولی‌شان را. شازده ارسلان حرف می‌زند، دیالوگ نمی‌گوید. هرچند دیالوگ‌گفتن برای من كار راحتی است؛ چون از جنس تئاتر هستم و اتفاقا با دیالوگ‌گویی تاریخی آشنایی دارم. برای مقایسه سریال‌های تاریخی روز دنیا را ببینید. در سریال وایكینگ‌ها هیچ‌كسی تاریخی حرف نمی‌زند و كلام پرطمطراقی دیده نمی‌شود.

 

  •  به نظرتان اصلا علت انتخاب آن مقطع از تاریخ قاجار برای پیشبرد قصه چه بود؟

این سوال را باید از نویسنده و كارگردان بپرسید. تصور خود من این است كه ما در آن دوره با ترور ناصرالدین شاه بر سر یك بزنگاه تاریخی قرار گرفتیم و تاریخمان عوض شد. به دنبال آن اتفاق از دوران كهن وارد مشروطه و دوران نوین ایران شدیم. ضمن این‌كه عصر ناصری خودش هم جذابیت‌های زیادی دارد. در آن مقطع چون كشور به مدت چند سال با ثبات مواجه بود، یك طبقه اشرافی در ایران شكل گرفت و خیلی زود هم از هم پاشید.

 

  •  در سینما و تلویزیون ما این رویه غلط وجود دارد كه وقتی بازیگری با نقش خاصی می‌درخشد، دیگر در همان قالب باقی می‌ماند و عمده پیشنهادهای بعدی‌اش هم در همان فضا  است. برنامه شما برای آینده كاری‌تان چیست؟ ممكن است دوباره شما را در نقشی تاریخی ببینیم؟

چرا كه نه. من نقش‌های تاریخی را دوست دارم؛ در تئاتر هم چنین نقش‌هایی ایفا كرده‌ام و البته هربار متفاوت با دفعه قبل بوده‌اند. با این حال من هیچ‌وقت نمی‌توانم خودم را تكرار كنم. حتی تئاترهایی كه دو سال قبل بازی كرده بودم را نمی‌توانم دوباره تكرار كنم؛ چون آن شخصیت در ذهنم شكل گرفته، بازی‌اش كرده‌ام و بعد تمام شده و نمی‌توانم دوباره نقشی را بدون تمرین ایفا كنم.

 

  •  به عقب برگردیم. شما قبل از حضورتان در بانوی عمارت، به مدت چند سال در تئاتر فعالیت داشتید و با توجه به این عقبه خوب، شاید ورودتان به تلویزیون تا اندازه‌ای دیر به نظر می‌رسد. دلیل این تاخیر چه بود؟

چون همیشه دوست داشتم به پختگی بیشتر برسم و اشتیاقم یادگیری بازیگری تئاتر بود، نه حضور در تلویزیون و سینما.

 

  •  یعنی میل بیشتر دیده شدن نداشتید؟ چون این قضیه، یكی از جذابیت‌های اصلی عالم بازیگری برای خیلی‌هاست.

من همیشه از این قضیه پرهیز می‌كردم؛ چون آدمی هستم كه دوست دارم بین مردم باشم و حتی از راه رفتن در خیابان لذت می‌برم. به خاطر همین همیشه از دیده شدن فرار می‌كردم. خیلی از دوستان همدوره‌ای من زودتر از من در سینما ستاره شدند یا تئاتر برایشان سكوی پرش بود، اما علاقه اصلی من تئاتر است و شاید اگر پولش بهتر بود، هرگز به سمت تلویزیون نمی‌آمدم. در كشورهای دیگر چون هنرشان صنعتی شده، بازیگران را به مرور پرورش می‌دهند و نقش‌هایشان بزرگ‌تر می‌شود، اما در ایران همه‌چیز به شانس بستگی دارد و شاید اگر این پیشنهاد رخ نمی‌داد، تا آخر در تئاتر می‌ماندم و كسی هم من را نمی‌شناخت.

 

  •  اگر پیشنهادی در عالم سینما داشته باشید كه پولش خوب باشد اما محتوای آن بفروش و تجاری باشد، چه می‌كنید؟ ممكن است در چنین كاری حضور پیدا كنید؟

نه، واقعیتش این است كه مبتذل بودن را نه دوست دارم و نه بلد هستم. حتی پولش هم برایم مهم نیست و دلم می‌خواهد آرامش داشته باشم و از كارم لذت ببرم. در این مدت یك جمله خیلی حالم را خوب كرد. این‌كه مردم گفتند در این اوضاع و شرایط، سریال شما حالمان را خوب كرده و با شنیدن این جمله واقعا اشك به چشمم آمد. این حس را با كدام پول می‌توان مقایسه كرد؟

 

  •  آرامش را در چه چیزی پیدا می‌كنید؟

لذت بردن از كاری كه انجام می‌دهم. این به معنای آرامش مطلق است و نتیجه همه تلاش‌هایمان هم در زندگی نهایتا همین است.

 

منبع: جام جم

12jav.net

 

دیدگاه‌ها
معصومه 1397/10/13
بسیار سریال عمارت بانو خوب و من از دیدن چنین فیلم هایی لذت می برم چرا که مربوط به دوران قاجار میشود
خانم 1397/10/07
عشقمه،فدات شم
پریا 1397/10/07
به نظرم امثال این سریال ها که واقعا خوش ساخت هستند باید روشون بیشتر کار بشه.مخصوصا در پایان بندی فیلم.مثلا این اواخرسریال دلدادگان که واقعا با قسمت پایانی که داشت انگار همه وقتمون رفت. اگر این فیلم ها نه حالت لوسانه(یعنی یهو همه چی خود به خود میشه جشن و سرور و اتمام) و نه خیلی بی رحمانه(یک عالمه بدبختی و اخرش بدترین سرنوشت)باید میانه اینها باشه. من که دوست ندارم قسمت پایانی و سکانس اخر همه به هم لبخند ژکوند بزنن و بگن:ههههه..دیدین گفتم خوشبخت میشیم!

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.