همه چیز درباره زندگی فریبا نادری
نام فریبا نادری وقتی برسر زبانها افتاد که در کنار مرحوم مسعود رسام قرار گرفت. سال 85 بود که خبر رسید مسعود رسام با این هنرپیشه جوان ازدواج کرده است. اختلاف سنی این دو یکی از پربحثترین مسایل آن روزها بود. مسعود رسام 27 سال از همسرش بزرگتر بود.
دوات آنلاین-فریبا نادری بازیگر نقش پری سیما در سریال ستایش 3 هنرپیشهای است که زندگی خصوصیاش حاشیههای زیادی داشته، تاجایی که حتی برسر تاریخ تولد او هم اختلافاتی هست، در برخی منابع آمده است او متولد سال 58 است و شناسنامهاش را تغییر داده اما فریبا نادری میگوید متولد ۲۱ فروردین ۱۳۶۳ در تهران است و شایعات درباره او درست نیست.
نام فریبا نادری وقتی برسر زبانها افتاد که در کنار مرحوم مسعود رسام قرار گرفت. سال 85 بود که خبر رسید مسعود رسام با این هنرپیشه جوان ازدواج کرده است. اختلاف سنی این دو یکی از پربحثترین مسایل آن روزها بود. مسعود رسام 27 سال از همسرش بزرگتر بود. هرچند ازدواج نامتعارف نادری و رسام نام فریبا را بر سرزبانها انداخت اما خودش معتقد است موفقیتهایش ربطی به مسعود رسام ندارد و استعداد خودش بوده که به عنوان یک هنرپیشه مطرح شده است.
فریبا نادری فارغ التحصیل رشته گرافیک کامپیوتر است و بعد از پایان دوران تحصیلش برای بازی در یکی از سریالهای مسعود رسام تست داد و همین هم باعث شد تا رابطه آنها شکل بگیرد.
او درباره آشناییاش با رسام میگوید: هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد. مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب میکرد و از افراد مختلف تست میگرفت. من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست. گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است. مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمدهای بیا تست بده. آن روز خیلی خوشحال شدم اما میدانستم خانوادهام مخالفت میکنند. در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاسهای آموزشی بهروز بقایی رفتم تا تواناییهای بازیگریام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانوادهام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. «مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.
فریبا نادری گفته است: دوست داشتم جای قهرمان هایی باشم که دوستشان دارم این علاقه همیشه با من بود و حتی در دوران راهنمایی که تحصیل می کردم پیشنهاد اجرای برنامه نیمرخ به من داده شد اما خانواده ام مخالف بودند و نشد. با وجود علاقه ام به بازیگری در دانشگاه گرافیک کامپیوتر خواندم؛ به خاطر اینکه خانواده میانه خوبی با این هنر نداشتند.
هزینه عشق رسام و فریبا نادری کم نبود. او درباره ازدواجش با مسعود رسام میگوید: من از سال 83 میدانستم که مسعود رسام سرطان دارد. او با دخترش دنا زندگی میکرد. در سریالهایی که با مسعود داشتم متوجه شدم او به من علاقهمند شده است. شاید فاصله سنی که داشتیم باعث شده بود او چیزی نگوید. وقتی در اوج بیماریاش به من گفت دوستم دارد عاشقش شدم. همان موقع دکترها به مسعود گفته بودند شش ماه بیشتر زنده نیست. مسعود هم این موضوع را به من گفت و من با آگاهی کامل نسبت به این موضوع با مسعود ازدواج کردم اما عشقی که میان ما بود باعث شد تا مسعود 3 سال بعد از ازدواج ما زندگی کند و آن سالها بسیار برای من لذت بخش بود. خانوادهام با ازدواج من مخالف بودند من آدم محافظهکاری هستم و هیچ وقت خانوادهام را نرنجاندهام اما عشق من به مسعود چیز دیگری بود و باعث شد تا جلوی خانوادهام بایستم. با مسعود ازدواج کردم و در مدتی که همسر مسعود بودم پدرم حاضر نشد من را ببیند بعد از فوت مسعود بود که رابطه ما عادی شد. علاقه من به خانوادهام آنقدر بود که از بغرنج ترین مشکلاتم در زمان زندگی با مسعود طرد شدن از سوی پدرم بود اما عشق مسعود برای من بزرگ بود.
برخی رسانهها میگویند فریبا نادری با دنا رسام دختر مسعود رسام اختلافاتی دارد و استناد میکنند به اینکه فریبا نادری هیچ وقت درباره دنا نگفت دخترم یا دختر ما او همیشه میگوید دنا دختر مسعود، اما فریبا نادری این حاشیه را تکذیب میکند و میگوید: من و دنا هیچ وقت با هم مشکلی نداشتیم او من را به عنوان انتخاب پدرش قبول کرده بود و ما با هم در یک خانه زندگی میکردیم. بعد از فوت مسعود هم تا مدتها با هم در یک خانه زندگی میکردیم.
درباره من و مسعود حاشیههای زیادی درست کردند عدهای گفتند من به خاطر ثروت مسعود با او ازدواج کردم اما واقعیت این است که مسعود فرد ثرتمندی نبود من به خاطر عشق زیادی که به او داشتم با او ازدواج کردم. او یک مرد بینظیر بود. مسعود بسیار با روحیه بود و اگر حالش بد می شد به جای اینکه من به او برسم او اولین کسی بود که به من آب قند می داد، او بود که اورژانس را خبر می کرد، او بود که به محض خون دماغ شدن خون را از روی صورتش پاک می کرد تا من نبینم، او بود که روحیه می داد و امید می بخشید و مرا آرام می کرد. او امید داشت؛ امیدی که تا شب های آخر هم همراهش بود، مسعود تا همان شب آخر از کارهایش می گفت؛ از ۲ مجموعه ای که روی آنها کار می کرد، از رفتن به آلمان برای معالجه و… مسعود به من کمک کرد تا محکم شوم و زندگی در کنار او و این بیماری به من یاد داد که یاد بگیرم سخت باشم و با سختی ها مبارزه کنم.
سالهای بعد از مسعود رسام برای فریبا نادری سخت گذشت او دچار افسردگی شدیدی شد و تا مدتها از خانهاش بیرون نمیآمد. او تا چند ماه بعد از مرگ مسعود رسام با دنا زندگی کرد اما بعد از مدتی آنها خانههایشان را از هم جدا کردند و فریبا به تنهایی در یک خانه زندگی میکرد. تنهایی هم به مشکلات فریبا نادری اضافه شد تا اینکه او کمکم به خود مسلط شد و توانست روی پای خودش بایستد.
فریبا نادری سال 95 دوباره ازدواج کرد. همسر او فردی به نام مهرداد طباطبایی است که گفته میشود فرد ثروتمندی است. او سال گذشته دخترش را در کانادا به دنیا آورد. در این مدت فریبا نادری یک جگرکی در شمال شهرتهران راهاندازی کرد. این جگرکی با سرمایهگذاری همسر جدید او برپا شد. جگرکی لاکچری خانم نادری ریشه در علایق او دارد.
فریبا نادری میگوید اگر بازیگر نمیشد حتما خانهداری را انتخاب میکرد: من خانهداری را بسیار دوست دارم، تزئین خانه، آشپزی، تمیز کردن خانه البته بجز جارو کشیدن! و کلا هرکاری که مربوط به خانه باشد را بسیار دوست دارم و انجام میدهم. راستش فر در زندگی من نقش خیلی مهمی دارد. من اوقات فراغتم را آشپزی میکنم و غذاهای مختلفی با فر درست میکنم. عدس پلو و لوبیاپلو جایگاه ویژهای در زندگی من دارند.
با همه اینها پس خانم دار چطور میتواند اندام متناسبی داشته باشد؟ او میگوید: من مدام ورزش میکنم از آنجایی که غذاهای چرب و گوشتی هم زیاد میخورم گاهی برای متناسب کردن وزنم رژیم غذایی هم میگیرم اما به طور کلی مراقبم تا این پرخوری باعث بهم خوردن تناسب اندامم نشود.
شخصیت فریبا نادری جنجگو و برونگراست. به گفته خودش از کودکی به فوتبال علاقه داشته و رابطه بسیار نزدکی با حمید برادرش داشته است.او میگوید: در کودکی پای تمام بازیها و کارهایم برادرم حمید بود. به خاطر او شیطنت هایم هم پسرانه شده بود. به جای عروسک عاشق توپ چهل تکه بودم و توی کوچه با بچه ها هفت سنگ و فوتبال بازی می کردم.
علی انصاریان که به تازگی وارد سینما هم شده از دوستان من است امیر قلعهنویی هم همین طور. کاری به این ندارم که ایشان از کدام طبقه اجتماعی آمده اند یا طرز حرف زدنشان چطور است.
امیر قلعه نویی آنقدر کار بزرگ در این فوتبال کرده است که برایم عزیز و محترم باشد. به خصوص که من استقلالی ام با این وجود آقای علی پروین را هم خیلی دوست دارم و با ایشان هم آشنایی دارم فوتبال هم بخش بزرگی از علاقه و تفریحات من است.
فریبا نادری میگوید هرچند ظاهری بسیار مذهبی ندارد و مطابق عرف لباس میپوشد اما اعتقادات مذهبی قوی دارد او میگوید: من یک مسلمان معتقدم شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم. نماز می خوانم و مرجع تقلیدم آیت الله مکارم شیرازی هستند.
بارها با دفترشان تماس گرفته ام تا در موارد مختلف سوال کنم و جوابم را بگیرم. خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت می کنم و از واجبات زندگی من است بی اندازه عاشقان امامان هستم و دوستشان دارم.
او که در یک خانواده پرجمعیت بزرگ شده است بودن کنار خانواده را به هر تفریح دیگری ترجیح میدهد و میگوید: من ترجیح میدهم المان های زندگی ام سنتی باشد و رنگ و بوی روابط گذشته را بدهد.
دوست دارم وقتی شب یلدا می شود جای دورهمی و مهمانی های بی ربط کنار خانواده باشم و حافظ بخوانم. ما سنت های خوبی داریم که به هر دلیلی در زندگی امروز مردم کمرنگ می شوند. شاید دلیل آن مشغله بیش از حد به خاطر نان باشد یا آمدن پدیدههایی مثل تلگرام و اینستاگرام که آدمها را جور دیگری به هم وصل می کند.
فریبا نادری با بازی در سریال ستایش ، پرستاران و گمشدگان در میان مخاطبان تلویزوین شناخته میشود. از دیگر سریال های او میتوان به مروارید سرخ ، گل بارون زده ، فاخته ، یلدا ، چک برگشتی ، پرستاران (1395 علیرضا افخمی) ، ستایش 2 ، ستایش 1 ، میلیاردر ، فاکتور هشت ، غیرمحرمانه ، من وپوتی ، بزرگمرد کوچک ، مثل شیشه ، پنجره و گمشدگان اشاره کرد.
12jav.net