حتما به ديدن ماكو برويد
صبح كه شد به كوههاي دست پايين شهر سر بزن. در سياهچادرهاي مردان و زنان عشاير، سفرههاي صبحانه براي توريستها پهن شدهاند، با سرشير، عسل و نان و فتير محلي. پنير كوپه هم هست، همان جا وسط سفره كنار كرههاي دوغي.
دوات آنلاین-بايد ماكو را ديد. بايد رفت و ماند و ماكو را ديد. وارد شهر كه شدي، شايد همان حسي را داشته باشي كه وارد ديگر شهرهاي كوچك ميشوي. همه انتظارات شايد در همان حد بازار سنتي، حمام سنتي و يكي دو رستوران با غذاهاي سنتي باشد و شايد هم يكي دو جاذبه طبيعي. اما همه ماكو اينها نيست. وارد شهر نشده، مبهوت زيبايياش ميشوي. ميخواهي جاي شهر باشي، جاي خانههايي باشي كه در بستر دو ديوار كوه دراز كشيدهاند، تنگ به تنگ هم. شهر و خانههايش محصور در ديوارههاي كوهاند، دو كوه قهيه و سبد داغي. و همه اينها انگار در آغوش آرارات آرام گرفتهاند.
همه شهر طول است، 13 كيلومتر و عرضي ندارد، عرض شهر در بعضي از جاها به سيصد متر هم ميرسد، نوار باريك در دل كوه. وارد شهر كه ميشوی يك متر جلوتر كه ميآيي، دست راست، پلههايي هست كه تو را به يكي از زيباترين و شگفتانگيزترين چترهاي جهان ميرساند.
جاده خاكي را با ماشين بالا ميروي و بعد دويست سيصد پله، ديگر نميتواني حركتي كني، همه تن چشم ميشوند و مبهوت چتر سنگي قلعهقبان ميشوند. ميگويند اينجا بهشت صخرهنوردان جهان است. صخره هشت كيلومتري كه ارتفاعش در بعضي از جاها تا 600 متر ميرسد، و البته چتر كه بالاي سر اين ديواره است، خيلي از صخرهنوردان جهان را به ماكو كشانده. ميگويند بزرگترين آنها هم نتوانستهاند راهي براي رسيدن به چتر پيدا كنند. سختي مسير و زيبايي چتر كه انگاري خدا روزها براي طراحياش وقت گذاشته، قلعه قبان را در جهان بينظير كرده.
از آن بالا شهر هم زيباتر ديده ميشود. دل كندن از قلعهبان سخت است اما تاريكي شب، مجبور به بازگشتت ميكند. موقع كه از پلهها و جاده خاكي پايين آمدي، حتما سري به قهوهخانهها بزن. اگر هوا خنك باشد، مردان شهر كه براي گذراندن ساعتهاي عصر روي نيمكتهاي قهوهخانهها جا خشك كردهاند، به احترام مهمان جا خالي ميكنند. چاي پشت چاي، در همان استكان و نلبعكيهاي خاطرهانگيز قديمي. خوشطعم تر از اين چاييها را بعيد است جايي خورده باشي و مهربانتر از مرد قهوهچي، بعيد است مردي ديده باشي. مهرباني انگار جزئي از وجود مردان اين شهر است، مردمان كرد و ترك.
صبح كه شد به كوههاي دست پايين شهر سر بزن. در سياهچادرهاي مردان و زنان عشاير، سفرههاي صبحانه براي توريستها پهن شدهاند، با سرشير، عسل و نان و فتير محلي. پنير كوپه هم هست، همان جا وسط سفره كنار كرههاي دوغي.
ماكو پر است از جاذبههاي طبيعي و گردشگري. در گوگل سرچ بزني همهشان را برايت رديف ميكنند اما از همه پيشنهادهايي كه داري حتما به ديدن منشورهای بازالتی برو. اين منشورها در 25 كيلومتري جاده ماكو به چالدران است. مردم شهر ميگويند اين منشورها دو نمونه بيشتر در جهان ندارند، يكي در قاره آمريكاست و يكي در ماكو. منشورها، گدازههاي منجمد شده آتشفشانهاي آرارات هستند كه از دوره سوم زمينشناسي به يادگار ماندهاند، منشورهايي كه تصويرشان براي هميشه در مغزت حك ميشوند.
رفتن به بازالتي را بهتر است از مسير شوط آغاز كني. در مسير طبيعت زيباي شوط و آبگرم اين شهر را كه ديدي، به چالدران و قره كليسا ميرسي. قره كليسا يكي از قديميترين كليساهايي است كه فهرست ميراث جهاني يونسكو جمع شده و البته به عنوان اولين كليساي جامع جهان مسيحيت شناخته ميشود. جاده منحصر به فرد تو را به اين كليسا ميرساند، جادهاي متفاوت از همه جادههاي منطقه. ميگويند خود ارامنه اين جاده را ترميم كردهاند. اطراف كليسا هم پر است از سكوهايي كه محل چادر زدن و عبادت ارامنه ايران و ارمنستان در روزهاي آخر تيرماه و هفته اول مرداد است. خود كليسا و ابهتش را هم بايد بري ببيني كه گفتن به مانند ديدن نميشود. تا قره كليسا كه رفتي حتما به چالدران هم سر بزن، خنكترين شهر ايران كه به شهر بيكولر معروف بود ولي گرماي تابستان امسال بامهاي بعضي از خانههاي اين شهر را هم به كولرهاي آبي و گازي مزين كرد. بعد از ديدن اين زيباييها به بالزاتي ميرسي و اين ميتواند بهترين پايان براي يك سفر يك روزه باشد.
ماكو جاذبههاي ديگري هم دارد، درياچه سد بارون، آبشار و پل قلعهجوق، تالاب آق گل، پل قرهكورپو و.... براي اين كه سفر كامل شود، ميشود به بازارهاي مرزي هم سر زد.
ماكو بزرگترين منطقه آزاد تجاري جهان است. اين بزرگترين از نظر مساحت است، بازار هنوز جوان است و با بازار منطقه آزاد جلفا در همين منطقه آذربايجان قابل مقايسه نيست اما اگر قميت دلار در سقف نباشد و مرزها را به روي بازرگانان نبندند، ميتواني با دست پر ماكو را ترك كني. اين اتفاق نيفتاد به طور حتم خاطرههاي سفر به ماكو در ذهن ماندگار ميشود و هميشه اين جمله را براي خودت تكرار ميكني كه اگر يكي از جاذبههاي اين شهر را هر كشوري داشت، دست همه مردمش به دهانشان ميرسيد.
نویسنده: لیلی خرسند
12jav.net