گفت و گو با فرید سجادی حسینی، بازیگر مغزهای کوچک زنگزده: با این فیلم به یاد مردهشور زمان کودکیام افتادم
همه انسانها در یک وجوه و ویژگیهایی با هم اشتراک دارند، مثلا اینکه هیچ کاراکتری فقط خوب یا فقط بد نیست و اگر اینطور باشد، غیرواقعی است. حتی اگر شما بخواهی هیتلر را هم بازی کنی فقط سیاه بازی کردنش او را غیرواقعی جلوه میدهد و تو به عنوان یک بازیگر بیراهه رفتهای.
دوات آنلاین-فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی جدای از همه موفقیتهایش یک شانس بزرگ برای فرید سجادی حسینی به حساب میآید این فیلم نام او را که پیش از آن در مقام کارگردانی کمکار مطرح بود به عنوان بازیگری موفق سر زبانها انداخت و پس از آن او در چندین فیلم بازی کرد. سجادی حسینی در مغزهای کوچک زنگ زد» به کارگردانی هومن سیدی نقش مردی معتاد را بازی کرده، معتادی عجیب با ویژگیهای خاص که البته شاید برخی از مشخصههایش بیشباهت به شخصیتی که این بازیگر در «فروشنده» بازی کرد هم نباشد.
سجادی حسینی در گفتوگویش با خبرآنلاین از این شخصیت و همکاری با هومن سیدی بیشتر گفته است.
یکی از جذابیتهای نقشی که شما در فیلم سینمایی مغزهای کوچک زنگ زده بازی کردید وجه غافلگیری است که در این شخصیت برای مخاطب وجود دارد، در واقع مخاطب بعد از اینکه از فکر میکند این شخصیت شناخت پیدا کرده با روی دیگر او نیز مواجه میشود. این غافلگیری برای خودتان هم وجود داشت؟
من فکر میکنم این شخصیت همانقدر که برای مخاطب فیلم غافلگیر کننده است برای من بوده. واقعیت این است که من ابتدا که فیلمنامه را خواندم این شخصیت آنقدر قوی ندیدم و آنقدرها هم غافلگیر نشدم. اما بعد با هومن سیدی درباره شخصیت و نقش صحبت کردم و توضیحاتی که او درباره نقش داد به من کمک زیادی کرد و من با اشتیاق به سمت ایفای این نقش رفتم. شما درست میگویید بعد که شناخت بیشتری از این شخصیت پیدا کردم و با ویژگیهایش بیشتر آشنا شدم به نظر خودم هم شخصیتی هیجان انگیزی آمد.
فیلمنامهای که در ابتدا به شما پیشنهاد شده بود شخصیتپردازی کاملی نداشت که شما تصور روشن و دقیقی از شخصیت به دست نیاورده بودید؟
نه فلیمنامه کامل بود ولی شاید من آنطور که باید فیلمنامه را نخوانده بودم. برای من خود هومن بود و اینکه با او همکاری کنم. حتی او اگر به من فیلمنامهای نمیداد و از من میخواست که همکاری کنم باز هم من میرفتم. آن غافلگیری که هم که شما اشاره کردید را متوجه شده بودم اما خیلی جدیاش نگرفته بودم. صحبت با هومن درباره این نقش همه چیز را برایم روشنتر کرد و متوجه شدم این شخصیت بسیار آدم پیچیدهای است.
خاستگاه طبقاتی این شخصیت، رفتارهای او و ویژگیهایی که دارد کاملا متفاوت با شخصیتی است که شما در فیلم «فروشنده» بازی کردید. اما هر دوی این شخصیتها لحظاتی شبیه به هم دارند و ناخودآگاه مخاطب با دیدن این شخصیت در «مغزهای کوچک زنگ زده» به یاد فیلم «فروشنده» میافتد. در «فروشنده» هم آن شخصیت جرمی را مرتکب میشود اما در نهایت حس دلسوزی مخاطب را برای خودش میخرد و در «مغزها...» هم همین اتفاق میافتد. خودتان چه ویژگیهای مشترکی میان این دو شخصیت دیدید؟
همه انسانها در یک وجوه و ویژگیهایی با هم اشتراک دارند، مثلا اینکه هیچ کاراکتری فقط خوب یا فقط بد نیست و اگر اینطور باشد، غیرواقعی است. حتی اگر شما بخواهی هیتلر را هم بازی کنی فقط سیاه بازی کردنش او را غیرواقعی جلوه میدهد و تو به عنوان یک بازیگر بیراهه رفتهای. همه شخصیتها خاکستری هستند، همان هیتلر هم عشق و عاشقی و احساسات دارد ولی در عین حال جانی هم هست. ویژگی که شما گفتید شاید در لحظاتی در هر دوی این شخصیتها مشترک باشد اما اساسا نوع شخصیت و شخصیت پردازی هر دویشان با هم کاملا تفاوت دارد.
با اینکه شما شخصیتهای به نوعی منفی را بازی کردید و در «مغزها...» هم همین اتفاق افتاده اما مخاطب نمیتواند خیلی از آنها متنفر شود. این به دلیل خصلتهای شخصیتی خودتان است که بین همه دوستان و همکارانتان به فردی مهربان و خوش قلب معروف هستید؟
اعتراف کنم که این موضوع را نمیدانم، یعنی موقعی که من کار میکنم و یک شخصیت را برای بازی مقابل دوربین میبرم، حتی قبل از «فروشنده» که نقشهای کوتاهتر بازی میکردم یا حتی در تئاتر، آنقدر غرق در شخصیت و ممزوج با او میشوم که نمیدانم این من هستم یا آن شخصیت.
منظور من هم دقیقا همین است، یعنی ویژگیهای خودتان به نقش غالب میشود. درست است؟
شاید این اتفاق بیفتد البته من تمام تلاشم را میکنم که ویژگیهای نقش و آنچه که در فیلمنامه آمده و کارگردان میخواهد در بیاید.
از همبازی بودن با خانم لادن هم بگویید، ایشان یک نابازیگر بودند که دراولین تجربهشان مقابل دوربین قرار میگرفتند. این همکاری برای شما چطور بود؟
برای من که تجربه بسیار خوبی بود و البته نقش هومن هم دراین میان زیاد بود، او به خوبی همه چیز را مدیریت میکرد و میدانست چطور با یک نابازیگر بده و بستان داشته باشد. همین باعث میشد ما نیز مشکلی در طول کار نداشته باشیم، شاید هم من یکی در طول کار هیچ وقت هیچ مشکلی را احساس نکردم.
شخصیتی که شما در فیلم بازی کردید متعلق به یکی از خاصترین طبقههای اجتماعی است، حاشیهنشینها که خانوادهای از هم پاشیده هم دارند. ویژگیهای یک پدر اینچنینی را شما چطور شناختید و از چه طریقی سعی کردید به آنها برسید؟ قبل از اینکه این نقش را بازی کنید با چنین آدمهایی برخورد داشتید؟
من در کودکی کسی را میشناختم که هم خودش و هم زنش معتاد بودند، آنها در زمان شاه در غسالخانهای در اهواز مردهشور بودند. دبستان ما هم نزدیک آن غسالخانه بود و ما همیشه نسبت به آنها کنجکاو بودیم چون خیلی آدمهای عجیبی بودند. من آنها را یادم رفته بود اما وقتی فیلمنامه «مغزهای کوچک زنگزده» را خواندم ناخودآگاه دوباره آنها در ذهنم زنده شدند. آن آدم هم کسی بود که همه چیز را بخاطر اعتیادش میفروخت، حتی مردم شایعه کرده بودند او اگر مردهای دندان طلا هم داشت آن را برمیداشت و میفروخت، البته ما هیچ وقت متوجه نشدیم این حرف واقعیت دارد یا نه. البته با وجود اینکه ارتباطهایی برای شناخت بیشتر از این طبقه با برخی افراد برقرار شده بود اما من کمترین تحقیق میدانی را درباره شخصیت خودم داشتم چون معتقدم همه چیز باید رئال اتفاق بیفتد. هیچ وقت احساسی من را به این سمت که بروم و آنها را بیینم تا از آنها الگو بگیرم هل نداد. کم و بیش هر آدمی فیلم دیده، کتاب خوانده حتی در جامعه اطرافش با این افراد مواجه شده و من لزومی ندیدم که بخواهم به طور مستقیم دوباره با آنها مواجه شوم. برخوردهای ناخودآگاه به نظرم واقعیترند.
شما در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده سرپرست تیم کارگردانی هم بودید، از این تجربه هم برایمان بگویید و اینکه کارکردن در این حوزه با هومن سیدی چه ویژگیهایی دارد؟
من همیشه از اینکه دو مسئولیت در کار داشته باشم فرار میکردم، چه موقعی که خودم در تئاتر یا تلویزیون کارگردانی میکردم چه زمانی که بازی میکردم یا حتی دستیار کارگردان بودم. در شرایط اضطرار هم یک نقش خیلی کوتاه را قبول میکردم که وقتم را خیلی نگیرد. مثلا در «روزگار قریب» آقای عیاری هم همین اتفاق افتاد و من نقشی کوتاه را بازی کردم. البته این شرایط برای من سخت است و برخی دوستان ممکن است توانایی بیشتری داشته باشند و بتوانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند. در «مغزهای کوچک زنگ زده» هم با وجود اینکه خود هومن کمک زیادی میکرد و خانم بساتینی که دستیار آقای سیدی بودند و همکاری خیلی خوبی با من داشتند و توانایی درک مقابلشان برای من غنیمت است هم کمک من بودند اما باز بار سنگینتری را روی دوشم حس میکردم.
در پاسخ به سوال دومتان هم باید بگویم هومن سیدی کارگردان جوان اما فوقالعاده خلاقی است و تجربههایش در بازیگری و کارگردانی نیز این را ثابت کرده است. شیوه برخورد او بازیگر شیوه خودش است، البته خیلی دور از شیوه دیگر کارگردانهای موفق نیست اما مختص به خودش است. ضمن اینکه او در میزانسن دادنها و تجسم فضایی که میخواهد بسازد بسیار نوآورانه و خلاق عمل میکند. من خودم با هومن سریال «مهرآباد» را که کار میکردیم، بعضی وقتها در بعضی صحنهها که دچار تردید میشدم از تو کمک میگرفتم و او به عنوان بازیگر به من کارگردان کمک زیادی در دکوپاژها میکرد. پیشنهادهای او همیشه جذاب بود.
12jav.net