2024/12/26
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
پیشنهادات ما
اصرارهای مرگبار همسرصیغه‌‎ای

اصرارهای مرگبار همسرصیغه‌‎ای

پلیس با شکایت خانواده ناهید در جریان گم شدن او قرار گرفت و چند روز بعد نیز جسد این زن پیدا شد. پلیس با بررسی تلفن‌های مقتول متوجه شد او با مردی به نام بهنام ارتباط داشته و آخرین بار نیز با او صحبت کرده‌است.

دوات آنلاین-اصرار زن جوان برای عقد دائم با مردی که مدتها بود با او رابطه داشت درگیری را ایجاد کرد که طی آن مرد زن جوان را کشت و جسدش را در بیابان رها کرد.

 

به گزارش دوات آنلاین این مرد یک سال قبل بعد از اینکه زن جوانی به نام ناهید را به قتل رساند جسد اور ا در بیابان رها کرد.

 

پلیس با شکایت خانواده ناهید در جریان گم شدن او قرار گرفت و چند روز بعد نیز جسد این زن پیدا شد. پلیس با بررسی تلفن‌های مقتول متوجه شد او با مردی به نام بهنام ارتباط داشته و اخرین بار نیز با او صحبت کرده‌است.

 

به این ترتیب بهنام شناسایی و بازداشت شد. متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و مدعی شد به دلیل اختلاف مالی که با مقتول داشته او را به قتل رسانده‌است اما در بازجویی‌های بعدی اصرار مقتول برای عقد دائم را علت قتل عنوان کرد.

 

متهم دیروز در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور رای قانونی شد.

در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور رای قصاص کردند.

 

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت او درباره اتهامی که وارد شده ‌بود گفت: من وناهید مدتها بود که به صورت صیغه‌ای با هم ازدواج کرده‌ بودیم و رابطه خوبی با هم داشتیم بعد از اینکه صیغه تمام شد من می‌خواستم از این رابطه خارج شوم. من خودم همسر و فرزند داشتم زندگی مشترکم را دوست داشتم اما ناهید اصرار داشت که با من ازدواج دائم کند. او از من می‌خواست که به صورت دائم عقدش کنم چندین بار سر این موضوع با هم جر وبحث کردیم و من گفتم که نمی‌توانم چنین کاری بکنم. ضمن اینکه پدر و مادرش هم خبرنداشتند. من به او گفتم وقتی خانواده‌ات هم درجریان نیستند ما نمی‌توانیم با هم ازدواج کنیم. اصرار ناهید بسیار زیاد بود او به من می‌گفت که باید بچه‌دار شویم و بسیار اصرار داشت که از من بچه‌ داشته باشد اما من خودم دو بچه داشتم و نمی‌خواستم فرزند دیگری از زن دیگری داشته‌ باشم. اصرارهای ناهید خیلی زیاد بود به او گفتم باید از هم جدا شویم و دیگر نمی‌توانم در این رابطه بمانم. او به من مقداری پول داده ‌بود و پول را می‌خواست گفتم نمی‌توانم حالا پول را به تو پس بدهم قبول نمی‌کرد می‌گفت اگر می‌خواهی از من جداشوی باید پول را پس بدهی.

 

متهم ادامه داد: روز حادثه با هم قرار داشتیم ناهید با من صحبت کرد و گفت راهی بجز ازدواج با من برایش نمانده ‌است می‌گفت من را دوست دارد و عاشقم شده ‌است گفتم نمی‌توانیم ازدواج کنیم قبول نکرد. گفت خودکشی می‌کند داد و فریاد می‌کرد خواستم جلوی دهانش را بگیرم که صدایش بیرون نرود و مردم نشوند اما نتوانستم. او داد می‌زد یک لحظه صدایش خاموش ‌شد فکر کردم از هوش رفته‌ است صندلی را خواباندم و به او تنفس مصنوعی دادم و سعی کردم کاری کنم به هوش بیاید ولی به هوش نیامد.

 

متهم ادامه داد: از محلی که بودیم دور شدیم من ناهید را در اطراف شهرک اندیشه از ماشین بیرون انداختم از پایش گرفتم و روی زمین کشیدم و او افتاد. انقدر حالم بد بود که نمی‌توانستم کاری بکنم ماشین را گوشه‌ای رها کردم و ساعتها در خیابان بی‌هدف راه می‌رفتم بعد به خانه رفتم و چندساعتی خوابیدم. باورم نمی‌شد ناهید مرده‌ است.

 

متهم درباره آثار جراحتی که روی بدن مقتول بود گفت: من به او صدمه‌ای نزدم فقط سعی کردم جلوی دهانش را بگیرم که فریاد نزدند نمی‌خواستم او را بکشم اگر صدمه‌ای روی بدن او وجود دارد به خاطر این است که می‌خواستم تنفس مصنوعی بدهم و او را به هوش بیاورم شاید صدمات آن موقع وارد شده‌ است و من صدمه‌ای به او نزدم. البته در همان زمان صدای شکسته‌شدن استخوان گردنش را شنیدم ولی باورم نمی‌شد او بمیرد.

 

بعد از اینکه او را از ماشین پیاده کردم هم سعی کردم با پاشیدن آب روی صورتش او را به هوش بیاورم هنوز باورم نمی‌شد مرده‌است ولی واقعیت داشت او جانش را از دست داده ‌بود.

 

متهم درباره اینکه آیا می‌توان گفت انگیزه‌اش از قتل این بوده که پول را پس ندهد سری تکان داد و ابتدا سکوت کرد اما بعد از چند دقیقه گفت: نمی‌دانم چه بگویم فقط درخواست دارم حرفم را قبول کنید من هیچ قصدی برای کشتن ناهید نداشتم ما با هم رابطه خوبی داشتیم ناهید آنقدر عاشق من بود که می‌خواست از من بچه‌دار شود اما من خودم زن و زندگی داشتم و نمی‌توانستم چنین چیزی را قبول کنم. از مرگ او بسیار ناراحت هستم. چون ناهید من را خیلی دوست داشت او روز حادثه چمدانش را بسته‌ و همه لباسها و وسایلش را اورده بود تا با من به خانه مشترک برویم و با هم زندگی کنیم که این حادثه اتفاق افتاد.

 

بعد ازگفته‌های متهم وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد با پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.