گفتوگو با معاون سابق امور بینالملل آموزشوپرورش
پارادوکس تحصیل و مهاجران غیرقانونی
وقتی آسیبهایی را که در جامعه افغانستانی به وجود آمد ریشهیابی میکنیم، درمییابیم مربوط به کسانی است که از درس و تحصیل دور مانده بودند. کمتر گزارش شده است که دانشآموزی از این جماعت مرتکب خلافی شده باشد. واقعیت این است کسی که در مدرسه باشد، از آدابی بهرهمند میشود و طبیعی است که دچار بزههای بزرگی نمیشوند
دوات آنلاین-امسال در حالی ثبتنام مدارس برای سال تحصیلی 96-97 آغاز شده که آموزش و پرورش برای دومین سال پیاپی خود را به ثبتنام دانشآموزان مهاجرِ فاقد اوراق هویت موظف میداند. گرچه تجربه سال گذشته نشان میدهد با وجود این تأکید از سوی وزارتخانه، هنوز مقاومتهای فراوانی برای ثبتنام این بچهها از سوی مدیران مدارس وجود دارد. از سوی دیگر کمبود فضای آموزشی در مدارس مناطق حاشیهای و کار این کودکان برای تأمین معاش خانواده از دلایل دیگری است که هنوز شمار زیادی از این کودکان مهاجر را از نشستن پشت نیمکتهای مدرسه محروم میکند. «شاهین نوشآبادی» که بهتازگی از شغلش بازنشسته شده، تا دو ماه پیش معاون مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش بوده و از چند و چون فعالیتهای آموزش و پرورش در این زمینه آگاه است، با او درباره سیاست آموزش و پرورش دراینباره گفتوگویی داشتهایم.
چند سالی است که با افزایش شمار اتباع غیرقانونی در کشور، فعالان اجتماعی نگرانیهای خود را درباره تحصیل فرزندان این افراد که از حقوق اجتماعی محروم هستند، ابراز میکنند. برخورد ایران با مهاجرانش به نسبت سایر کشورهای دنیا چگونه است؟
در همه کشورهای دنیا مهاجر غیرقانونی را دستگیر و در کمپهایی نگهداری میکنند و بعد به کشور خودش برمیگردانند، حتی اگر کودک باشد، چه رسد به اینکه امکان تحصیل رایگان، آن هم در مدارس عمومی برایش فراهم شود. مهاجر غیرقانونی در دنیا سنوسال نمیشناسد. اردیبهشت سال 94 پیامی منتسب به مقام معظم رهبری منتشر شد، مبنی بر اینکه هر دانشآموز افغانستانی که در سن تحصیل است؛ اما مدارک اقامتی و هویتی ندارد باید از نعمت تحصیل برخوردار شود. این دستور باعث شد تحصیل اتباع بدون اوراق هویت در کشور قانونمند شود. این حرکت مثبت کاملا برخلاف اصول رایج در هر کشوری است. ما کشور دومی نداریم که با مهاجر و پناهندگان غیرقانونیاش به این شکل برخورد کند. از سوی دیگر در جلسه هیئت وزیران در سال 95 نیز مصوب شد دانشآموزان از شهریه معاف شوند؛ یعنی رایگان در مدارس دولتی ما ثبتنام شوند. همین دو دستورالعمل باعث شد در دو سال تحصیلی گذشته حدود 50 هزار نفر به تعداد دانشآموزان اتباع خارجی اضافه شود و از این طریق بسیاری از کودکان کار که اجازه تحصیل نداشتند یا در مدارس خودگردان افغانستانی تحصیل میکردند، وارد سیستم آموزش و پرورش کشور شدند. درحالحاضر 400 هزار دانشآموز اتباع خارجی در کشور داریم که پیشبینی میشود این رقم در سال تحصیلی آینده به سمت نیم میلیون نفر برود.
درحالحاضر سیستم آموزشی کشور چیزی حدود 12.5 میلیون دانشآموز دارد. این در حالی است که اعلامهای رسمی نشان میدهد سرانه هر دانشآموز در کشور رقم ناچیزی است و همین موضوع از فقر سیستم آموزشی در ایران حکایت دارد. با این وضع گروهی معتقدند، این امکانات محدود باید برای کودکان ایرانی هزینه شود، ضمن اینکه حضور این افراد به کاهش امنیت در کشور میانجامد. گروه دیگری هم نظری کاملا برعکس دارند و معتقدند با توجه به همزبانی و همکیشی مردمان افغانستان و جنگزدگی که بر این کشور حاکم است، نباید این نگاه تبعیضآمیز حتی به مهاجر غیرقانونی وجود داشته باشد. ضمن اینکه سوادآموزی این کودکان، آسیبهای اجتماعی را بین آنها کاهش میدهد و این اتفاق به امنیت داخلی میانجامد. همچنین براساس کنوانسیون حقوق کودک، تحصیل بدون توجه به نژاد و زبان حق همه کودکان است.
وقتی آسیبهایی را که در جامعه افغانستانی به وجود آمد ریشهیابی میکنیم، درمییابیم مربوط به کسانی است که از درس و تحصیل دور مانده بودند. کمتر گزارش شده است که دانشآموزی از این جماعت مرتکب خلافی شده باشد. واقعیت این است کسی که در مدرسه باشد، از آدابی بهرهمند میشود و طبیعی است که دچار بزههای بزرگی نمیشوند. کسی که در سیستم آموزشی باشد، با معلم و مدرسه و درس و کتاب و امتحان روبهرو باشد، کمتر کشور را دچار بحران میکند. این نشان میدهد که نعمت سواد و تحصیل چیزی نیست که بهراحتی بتوان از آن صرفنظر کرد. از سوی دیگر بعد از انقلاب واژه امت اسلامی یکی از اصلیترین واژگان و شعارهای نظام بوده و بههمیندلیل باید سیاستها، برهمیناساس تدوین میشد. با توجه با این موضوع، بیتوجهی به جماعتی که همزبان و هممذهب ما هستند، حتی از کشوری دیگر، با این شعار سنخیتی ندارد، حتی اگر بخواهیم هم نمیتوانیم به این موضوع بیتوجه باشیم. اساسا مرز ما با افغانستان باز است و رفتوآمد به شکل گستردهای در آن انجام میشود. اکنون بهقدری بین ایرانی و افغانستانی ازدواج صورت گرفته است که فرزندان دورگه زیادی داریم؛ یعنی شرایط ویژهای بین ما و کشور افغانستان حاکم است و بههمیندلیل نمیتوان با این دیدگاه که سرنوشت مهاجران افغانستانی به ما ربطی ندارد، کشور را اداره کرد. حالا مسائل و کنوانسیونهای بینالمللی را هم به این شرایط ویژه اضافه کنیم. البته میتوان گفت ایران در زمینه برخورد با این حجم مهاجران فاقد اوراق هویت از سایر کشورهای دنیا و کنوانسیونهای بینالمللی جلوتر عمل کرده است. در دو سال گذشته بیش از 50 هزار مهاجر فاقد اوراق هویت در مدارس دولتی کشور ثبتنام کردهاند.
یعنی عملا این سیاست در کنار وضعیت ناآرام افغانستان به افزایش شمار مهاجران غیرقانونی منجر شده است؟
مهمترین مسئله در بحث خدماترسانی به اتباع خارجی در کشور بهویژه افغانستانیها این است که با یک حرکت پارادوکسیکال مواجه هستیم؛ پارادوکس هم اینجاست که سیاست کلی باید بهگونهای باشد که اینها به کشور خودشان برگردند و مهاجر مادامالعمر نباشند؛ اما وقتی همه خدماتمان را برای اینها رایگان میکنیم، درنتیجه شیب مهاجرت را افزایش میدهیم. باید بهگونهای خدمات دهیم که مهاجر دائمی و ماندگار نشوند و به کشور خودشان برگردند. نکته دیگر این است که دانشآموزان اتباع خارجی که در کشور ما تحصیل میکنند نباید ایرانی بار بیایند، باید با توجه به فرهنگ کشور خودشان، سرود کشور خودشان و پرچم و ملیت کشور خودشان بار بیایند. مدرسهای داریم که 300 تا دانشآموز ایرانی و بیشتر از 100 دانشآموز افغانستانی دارد؛ بنابراین با دو ملیت روبهرو هستیم و مدیریت این مدرسه سخت است. اینها از نکات ظریف آموزش و پرورش اتباع خارجی است؛ یعنی کار باید بهگونهای انجام شود که هم آموزش و بهداشت لازم در اختیار این کودکان قرار گیرد و هم این افراد میل بازگشت به کشورشان را پیدا کنند.
گزارشهای جسته و گریخته حاکی از این است که هنوز خیلی از مدیران رغبتی به ثبتنام دانشآموزان افغانستانی ندارند و دلایل مختلفی از جمله کمبود جا یا اعتراض سایر والدینِ دانشآموزان را مطرح میکنند. تأسیس مدارسی جداگانه برای این دسته از دانشآموزان را دراینباره چقدر مفید و چارهساز میدانید؟
سیاست ما تلفیق است، چراکه سیاست جداسازی میتواند به تنشهای اجتماعی بینجامد. ما میخواهیم کودکان ایرانی و افغانستانی در کنار هم دوست و رفیق بار بیایند. این جزء سیاست اصلی آموزش و پرورش است. درباره امتناع از ثبتنام نیز میتوان گفت این مقاومت با توجه به سیاست آموزش و پرورش به مرور کم شده است. حتی وزارت آموزش و پرورش در سه، چهار سال اخیر به بحث کیفیتبخشی به آموزش دانشآموزان اتباع خارجی توجه زیادی کرده است و دورههای بیسابقهای برای آموزش به مدیران مدارسی که در آنجا دانشآموزان اتباع بیگانه تحصیل میکنند، برگزار کرده و میکوشد مدیران را برای مدیریت بر این مدارس توانمند کند. اغلب این بچهها اهل سنت هستند و با فرهنگ خاصی رشد کردهاند و اشراف مدیر مدرسه به این موضوع سبب میشود مدرسه با تعامل بهتری با دانشآموزان اتباع اداره شود و تأثیر این شکل مدیریت در روابط و رفتار دانشآموزان ایرانی و افغانستانی محسوستر خواهد بود.
بیشتر کودکان فاقد اوراق هویت افغانستانی که برای کسب درآمد با خانواده یا تنها به ایران مهاجرت میکنند، در شرایط خاصی زندگی میکنند و سلامتی آنها در وضعیت نامعلومی است. خیلی از خانوادههای ایرانی و مدیران و معلمان مدارس هم از همین موضوع نگران هستند؛ برای اینکه از سلامتی این افراد مطمئن باشید و برای ادامه تحصیل اینها چه تمهیدی در نظر گرفته شده است؟
ابتدا خانوادههای این کودکان یا سازمانهای مردمنهادی که پیگیر وضعیت این بچهها هستند، معرفینامهای برای این کودکان از وزارت کشور تهیه میکنند، سپس برای ثبتنام در مدرسه باید گواهی سلامت از درمانگاههای زیر نظر وزارت بهداشت دریافت کنند. برای دریافت گواهی سلامت 11 بیماری در این کودکان بررسی، ایمنسازی و غربالگری میشود، چراکه اغلب آنها بهدلیل شرایط زندگی ممکن است واکسیناسیون نیز نشده باشند و ازآنجاییکه قرار است در کنار دیگر کودکان تحصیل کنند، باید از سلامت آنها مطمئن شویم. علاوه بر کنترل سلامت، امتحانی هم در یک نوبت رسمی برای تعیین سطح تحصیلی از این افراد گرفته میشود تا متناسب با دانششان در مقطع مورد نظر تحصیل کنند.
12jav.net