2024/05/02
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
داریوش شایگان، آبروی ایران

داریوش شایگان، آبروی ایران

یادداشت ایرج پارسی‌نژاد- محقق و منتقد ادبی

دوات آنلاین-در اقصای عالم با هر دانشمند نامدار آشنا با فرهنگ ایران که گفت وگو کرده‌ام، از داریوش شایگان و حیثیت او در فکر و فرهنگ ایران با احترام یاد می‌کرد.

در سال 1342 که استاد محمد مقدم بخش زبان‌شناسی و زبانهای باستانی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بنیان گذاشت، من و فریدون بدره‌ای و اسماعیل سعادت که در آن زمان در موسسه انتشارات فرانکلین همکار بودیم به دانشگاه رفتیم.

پس از شرکت در امتحان ورودی آن در دوره فوق لیسانس (کارشناسی ارشد) در آن رشته پذیرفته شدیم. در آن زمان هنوز کتاب های تخصصی در زمینه زبانشناسی به زبان فارسی در دسترس نبود.

دکتر مقدم تأکید داشت که دانشجویان داوطلب در این رشته باید به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از مراجع معتبر استفاده کنند از این رو امتحانی هم که از ما گرفته شد، به انگلیسی بود.

با این همه بیشتر مطالبی که من و دوستانم در این دوره آموختیم، از جمله درس‌گفتارهای محمدرضا باطنی در شرح تئوری مقوله و میزان Scale and) (Category مایکل هالیدی (Micheal Haliday) و انطباق آن با ساختار دستور زبان فارسی بسیار سودمند بود.

چندی بعد در درس «اساطیر هند» جوانی بیامد گشاده‌زبان، با گیسوان فروهشته به صورت و صفت درویشان به نام داریوش شایگان. آنچه او در جلسه‌های درسی می‌گفت صورتی سنجیده داشت، برخاسته از ذهنی عالمانه و منطقی، بی هیچ حرف اضافی و پراکنده‌گویی.

پس از چند جمله به عنوان مقدمه به متن اصلی درس می‌پرداخت و در پایان نتیجه‌گیری می‌کرد، درس که تمام می‌شد یادداشت‌هایش را بر می‌داشت و پی کار خود می‌رفت. بعدها شنیدم که شایگان رساله دکتری‌اش را درباره «آیین هندو و عرفان اسلامی» گذرانده و مدتی در هند و اقصای عالم به سیر و سلوک پرداخته و اهل فکر و فلسفه است.

10 سال بعد در سال 1975 من در دانشگاه آکسفورد در Wolfson College که رییس آن آیزایا برلین فیلسوف معروف بود، راه یافتم، در آنجا بود که روزی دانشجویی انگلیسی که گویا مثل من عضو آن کالج بود، به من برخورد و پس از آنکه دانست من ایرانی‌ام گفت: تو حتما باید «داریوش» را بشناسی.

گفتم: البته. من «داریوش بزرگ» را می‌شناسم.

خندید و گفت: البته داریوش ما هم بزرگ است، اما در فکر و فلسفه.

منظورش داریوش شایگان بود.

گفتم: بله. من در دانشگاه تهران سر درس «اساطیر هند» او بوده‌ام.

گفت: اما تو باید بدانی که داریوش شایگان تنها یک اهل عالم (scholar) نیست، او یک متفکر (thinker) است. شما ایرانی‌ها باید به او افتخار کنید.

این گذشت تا این که من در دانشگاه آکسفورد سر و کارم با پروفسور زنر (Zaehner) استاد تاریخ ادیان مشرق زمین افتاد.

در مصاحبه مفصل دو ساعته‌ای که برای پذیرش دانشگاهی با من کرد، از آشنایی‌ام با دو هموطن جویا شد. یکی از این دو احمد تفضلی بود که گفتم دوست من و همکارم در بنیاد فرهنگ ایران بوده و دیگری داریوش شایگان که گفتم در ایران از درس «اساطیر هند» او برخوردار بوده‌ام.

پنهان نمی‌کنم که یاد کردن از این دو دانشمند در پذیرش دانشگاهی من بی‌اثر نبود. ناگفته نماند، در سال 1985 که به دعوت دانشگاه مطالعات خارجی توکیو برای تدریس رفتم در دیدار با پروفسور توشی‌هیکو ایزوتسو (Toshihiko Tautsu) اسلام‌شناس معروف ژاپنی پس از اینکه پی برد من ایرانی‌ام از آشنایی من با داریوش شایگان پرسید.

غرضم این است که من در اقصای عالم با هر دانشمند نامدار آشنا با فرهنگ ایران که گفتگو کرده‌ام، از داریوش شایگان و حیثیت او در فکر و فرهنگ ایران با احترام یاد می‌کرد. نشر دو کتاب او به فارسی «در جست و جوی فرهنگ از دست رفته» و «پنج اقلیم حضور» به من این فرصت را داد که مراتب دوستداری و ارادت خود را به استاد بنمایانم.

به گمان من توفیق شایگان در این است که او از نوجوانی چند زبان زنده دنیا را به خوبی آموخته و موجب شده که کلید در گنج معرفت و حکمت جهان دیروز و امروز را به دست آورد از این رو سنجیدگی و نظم منطقی که در آثار او به زبان های فرانسوی و انگلیسی دیده می‌شود، حاصل سالها تربیتش در تفکر است که او را از پریشان‌گویی بسیاری از فیلسوف‌نمایان ما برکنار می‌دارد.

داریوش شایگان بسیار‌دانی است که به جای به نمایش گذاشتن دانسته‌های خود، تأملات اصیل و استدراکات نقادانه‌اش را در فرهنگ های گونه‌گون جهان مطرح می‌کند تا خواننده اهل خود درباره آنها بیندیشد و داوری کند.

چنین است که اگر خواننده آثار او، از «آسیا در برابر غرب» تا «افسون‌زدگی جدید» تضاد و تناقضی در آراء او می‌یابد آن را باید ناشی از جریان نقادانه زنده‌ای بداند که در ذهن این متفکر جریان دارد.

ناگفته نماند که او با همه ذهنیت فکری و فرهنگی جهانی سخت دلبسته ایران است. توانگری که می‌تواند در این سال‌های کهنسالی در هر جای جهان که بخواهد در رفاه و آسایش به‌سر برد، اما او دوست دارد در ایران بماند و به فارسی بنویسد.

گذشته از فضل و کمال بسیار، داریوش شایگان انسانی است فروتن و مهربان. فروتنی او از غایتِ کبر نیست. به‌راستی با همه برخورداری از اسباب بزرگی صدق و صفای درویشی در ذاتش سرشته است.

من این سعادت نصیبم شده که پس از سال‌ها دوری و جدایی محضر او را بازیافته‌ام و گهگاه که او را می‌بینم جانم تازه می‌شود، خاصه وقتی که از دوستان قدیمِ همدل یاد می‌کنیم. خدا او را از ما نگیرد.

 

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.