کاهش نابرابری پادزهری در برابر آسیب های اجتماعی
روشنفکران جامعه با نگاهی انتزاعی بیشتر خواستههای طبقه متوسط به بالای جامعه را دنبال میکنند از این رو نداشتن مرجعیت فکری باعث شده که طبقات پایین جامعه نتوانند خواستهها و مطالبات خود را بیان کنند.
دوات آنلاین-نابرابری پایه بیشتر آسیب ها و برهم زننده تعادل در زندگی فردی و اجتماعی است. براین اساس کاهش یا برداشتن فاصله میان گروه ها و طبقات اجتماعی از آفت های ثانویه ای که بر جامعه وارد می شود، جلوگیری می کند.
نشانه هایی در جامعه دیده می شود اما صدایی که در جامعه وجود دارد پژواک پیدا نمی کند به عبارتی دقیق تر شنیده نمی شود. از نادیده گرفتن نخبگان تا شکاف طبقاتی و فقر خانمان سوز البته آسیب های اجتماعی دیگری نیز وجود دارد.
با نادیده گرفتن مسائل و مشکلات آنها مساله حل نمی شود بلکه تنها صورت مساله پاک می شود. از این رو آسیب شناسی و ارائه راهکارها می تواند نه تنها از بار خواسته ها بکاهد بلکه اعتماد عمومی را به شدت افزایش دهد.
به نظر می رسد علاوه بر تفکرات اصلاحطلبی و اصولگرایی، گروه سومی نیز خواهان مطالباتی دیگر هستند که این گروه را می توان در میان گروهها و طبقاتی جستوجو کرد که امکاناتی برای درخواست خود و رساندن صدای خود ندارند. برخی کارشناسان طبقات متوسط به پایین و فرودست جامعه را جزو این دسته محسوب می کنند.
روشنفکران جامعه نیز با نگاهی انتزاعی بیشتر خواستههای طبقه متوسط به بالای جامعه را دنبال میکنند از این رو نداشتن مرجعیت فکری باعث شده که طبقات پایین جامعه نتوانند خواستهها و مطالبات خود را بیان کنند.
در واقع طبقات پایین جامعه فاقد زبان و آوایی هستند که بتواند پژواکی در عرصه اجتماعی- سیاسی داشته باشد. وقایع اخیر که به بهانه های معیشتی شروع شد به نوعی نشانگر خواسته این بخش از اجتماع بود.
به نظر می رسد این بخش از جامعه نمایندگانی را ندارند که حامل گفتمان و رویکرد آن ها باشد و همین مساله منجر به نوعی سردرگمی و نرسیدن صدای آن ها به حاکمیت است.
نابرابری و شکاف طبقاتی
مساله مهمی که نمی توان آن راکتمان کرد و نادیده گرفت مساله نابرابری و گسترش شکاف طبقاتی است. بر این اساس طبقات فرودست جامعه از جمله بخش های مهم جامعه هستند که کمتر دیده شده یا نادیده انگاشته شده اند.
«تامس پیکتی» اقتصاددان برجسته فرانسوی در سال 2014 کتاب را با عنوان «سرمایه در سده بیست و یکم» منتشر کرد. نقطه عزیمت این کتاب مساله نابرابری و تمرکز ثروت است.
چکیده نظر پیکتی در کتابش این است که اگر «نرخ بازگشت سرمایه» از «نرخ رشد اقتصادی» بیشتر باشد، آنگاه در درازمدت شکاف درآمدی بین غنی و فقیر افزایش خواهد یافت. وی همچنین معتقد است با استناد به دادههای موجود که بیش از یک سده تاریخ سرمایهداری را پوشش میدهد، هیچ دلیل و شاهد تجربی ای وجود ندارد که باور کنیم شکاف بین نرخ رشد اقتصادی و نرخ بازگشت سرمایه کم خواهد شد. از این رو به ناچار باید بپذیریم که نابرابری درآمدی در ادامه سیر تاریخی خود، گسترش خواهد یافت.
به باور کارشناسان، طی دهه های گذشته فاصله طبقاتی افزایش پیدا کرده است. موسسات جهانی نیز بر اساس آمارهای مختلف از وضعیت نابسامان شکاف و تضادهای طبقاتی خبر می دهند.
بر اساس گزارش OECD (سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی) در اواسط سال 1980 در بین کشورهای OECD میزان درآمد کشورهای ثروتمند 7 برابر کشورهای فقیر بود اما اکنون این شکاف درآمدی به 10 برابر رسیده است. در این گزارش آمده است مساله تاسفبار این است که 40 درصد مردم سطح پایین کشورهای عضو OECD از رشد اقتصادی کشورها کاملا بیبهرهاند.
نابرابری در جامعه ایران
نابرابریها توسط قاعدهگذاریها و سیاستهای بخش عمومی به وجود میآیند، حفظ و بازتولید میشوند، و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. طی سال های گذشته در جامعه ایران دو مساله را باید جدی گرفت که هر چند نادیده انگاشته شده اند اما روند روبه رشدی داشته اند؛ نخست بحران انباشت سرمایه و دیگری طرد اجتماعی است.
به باور کارشناسان نابرابریهای منشاء بیشتر آسیب اجتماعی و مسئول عدم تعادلهای گوناگون در زندگی فردی و اجتماعی هستند. در جامعه ایران نیز نابرابری مساله ای جدی و نیازمند بررسی است.
در واقع شکاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی در بازه زمانی طولانی بر سه مساله گسترش فقر، افزایش جرم و بی انگیزگی یا احساس محرومیت دامن می زند. بر این اساس کاهش یا برداشتن فاصله میان گروه ها و طبقات اجتماعی از آفت های ثانویه ای که بر جامعه وارد می شود، جلوگیری می کند.
مساله فساد اقتصادی نیز یکی از موضوع هایی است که نمی توان نقش آن را در گسترش شکاف طبقاتی نادیده گرفت. در واقع فساد منجر به توزیع منابع ناهمسان و ناهمگون می شود و دامنه گسل های میان طبقات را افزایش می دهد.
یکی از معضلات عمده سیاستگذاری عمومی در حوزه رفاه اجتماعی را باید نبود هماهنگی میان سیاستهای بخشی و کلان دانست. از این رو دستیابی به یک فرآیند سیاستگذاری مناسب موکول به هماهنگی بخشهای مختلف در چارچوب نظام جامع اقتصادی- اجتماعی کشور است.
مساله مهمی که تعارضات اجتماعی را گسترش می دهد افزایش خط فقر در جامعه است. برخی از آمارها نشان می دهد که 33 درصد جامعه ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. همچنین خانوادههای طبقه متوسط برای خرید خانه باید حداقل یکسوم درآمد ماهیانهشان را بهمدت 96 سال پسانداز کنند. آرزوی خرید خانه در کشورهای توسعهیافته با پسانداز 14ساله یکسوم درآمد رنگ واقعیت میگیرد.
افزایش نابرابری اقتصادی نه تنها تهدیدی برای پیوستگی جامعه بلکه تهدیدی جدی برای اقتصاد کشورها محسوب میشود. مساله نابرابری به ویژه نابرابری درآمدی میتواند رشد اقتصادی طولانی مدت کشورها را تحت تاثیر قرار دهد و فرصتهای رشد را از بین ببرد.
بنابر این نظام های سیاسی می کوشند تا با برآورده ساختن مطالبات بخش های مختلف جامعه بر مقبولیت خود افزوده و پایه های مشروعیت خود را تقویت کنند. زیرا نادیده گرفتن مشکلات به حق و درست بخشی از جامعه در کوتاه مدت از اعتماد عمومی کاسته و در بلند مدت بر کارایی نظام های اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی و اجتماعی اثرهای نابهنجاری بر جای گذاشته و در نهایت جامعه را به سمت افول خواهد کشاند.
12jav.net