هرکاری که از دستم بر می آمد می کردم تا او را از خودم برنجانم و کاری کنم تا از زندگی پسرم بیرون برود، اما هرچقدر من به او بد می کردم، عروسم بیشتر به من محبت می کرد و سعی می کرد تا دل مرا به دست آورد، ولی افسوس که کینه و نفرت چشمانم را کور و گوش هایم را کر کرده بود.