2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
فریب خورده
  • فیلم‌های خصوصی دختر 19 ساله در دست شیطان مجازی

    فیلم‌های خصوصی دختر 19 ساله در دست شیطان مجازی

    آن مرد یکی از تصاویر نامناسب را برایم ارسال کرد و با تهدید به انتشار آن ها از من خواست پنج میلیون تومان به حسابش واریز کنم. از ترس آبرویم طلاهایم را فروختم و به او دادم اما...
  • نقشه پلید مرد رمال برای زنان

    نقشه پلید مرد رمال برای زنان

    مرد رمال زنان را تهدید می‌کرد که اگر به او باج ندهند عکس‌های خصوصی‌شان را منتشر می‌کند.
  • حرف‌های زنی که هم فریب خورد و هم خیانت دید

    حرف‌های زنی که هم فریب خورد و هم خیانت دید

    زیبا تا جایی که به یاد دارد در خانه پدری زندگی پرتنشی داشت. پدر و مادرش رابطه خوبی با یکدیگر نداشتند و پدرش دست بزن داشت.
  • فرار دختر 18 ساله از لانه سیاه

    فرار دختر 18 ساله از لانه سیاه

    مدام در فضای سنگین خانه با پدرم به مشاجره می پرداختم تا این که بالاخره نتوانستم این شرایط روحی را تحمل کنم و در یک فرصت مناسب از خانه فرار کردم.
  • زنان بیوه در تله خواستگار قلابی

    زنان بیوه در تله خواستگار قلابی

    پیامک های ما به ارتباط تلفنی گره خورد و آن جوان با چرب زبانی و جملات فریبنده اعتماد مرا جلب کرد تا حدی که ...
  • مرد متاهل در تله عشق دختر شیاد

    مرد متاهل در تله عشق دختر شیاد

    فروزان به من وعده ازدواج می داد و با حرف ها و جملات عاشقانه اش قلب و روحم را ربود اما ...
  • زنی که فریب حرف‌های شیطانی دوست مطلقه‌اش را خورد

    زنی که فریب حرف‌های شیطانی دوست مطلقه‌اش را خورد

    زن فریب خورده: دوست مطلقه ما بیشتر با افکار منحرفش در ما نفوذ کرد و هر بار ما را از ازدواج مان دلسردتر می کرد.
  • عشق شوم زن جوان در پارتی شبانه

    عشق شوم زن جوان در پارتی شبانه

    در اولین نگاه عاشق آن مرد 55 ساله شدم و با یکدیگر به گفت و گو نشستیم من هم با طنازی همه ماجراهای زندگی ام را برایش بازگو کردم.
  • زن بیوه، گرفتار عشق سیاه

    زن بیوه، گرفتار عشق سیاه

    اگرچه عقد موقت ما به طور رسمی در هیچ محضری ثبت نشده بود، دوباره تصمیم گرفتیم صیغه را پنج سال دیگر تمدید کنیم ولی باز هم دنبال رسمیت بخشیدن قانونی به این ازدواج نبودم.
  • هوس سیاه زندگی زنی را ویران کرد

    هوس سیاه زندگی زنی را ویران کرد

    تصمیم گرفتیم من از همسرم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم ولی همسرم آن قدر مرا دوست داشت که حتی توهین ها و رفتارهای زشتم را با خوش رویی تحمل می کرد.
  • از رابطه‌پنهانی تا رسوایی دختر17 ساله

    از رابطه‌پنهانی تا رسوایی دختر17 ساله

    شبی «بهبود» در یک تماس تلفنی از من خواست به منزل آن ها بروم چرا که پدر و مادرش در مسافرت به سر می بردند. من هم با تقلید از فرارهای شبانه «نیکا» به آرامی از خانه بیرون آمدم و سوار خودروی «بهبود» شدم .
  • کابوس دختر جوان در دخمه شیطانی

    کابوس دختر جوان در دخمه شیطانی

    ابتدا دختر جوان از حرف زدن طفره می‌رفت اما دست آخر با اصرارهای مادرش لب باز کرد و گفت که مرد نقاش قصد داشته به وی تعرض کند اما او از دستش فرار کرده است.
  • دام برای زن متاهل در خانه جهنمی

    دام برای زن متاهل در خانه جهنمی

    بعد از بازگشت به خانه اوضاع روحی ام خیلی به هم ریخت و هرچه سعی کردم بر خودم مسلط شوم تا شوهرم پی به ماجرا نبرد نشد چون غیر از همسرم عذاب وجدان مرا رها نمی کرد.
  • زن متاهل در تله مرد زن نما

    زن متاهل در تله مرد زن نما

    وقتی پیامک های رد و بدل شده در تلگرام را خواندم متوجه شدم پسری جوان اقدام به ارسال پیامک می کرد و بعد از بررسی پیامک ها دیدم همسرم بعد از مدتی متوجه حقیقت شده بود.
  • زن بیوه در دام عاشق قلابی

    زن بیوه در دام عاشق قلابی

    او گفت: اگر چندین میلیون تومان ندهم به فرزندان همسر مرحومم می گوید که با من رابطه داشته است.
  • از اغفال مرد هوسران تا رابطه پنهانی با نامزد سابق

    از اغفال مرد هوسران تا رابطه پنهانی با نامزد سابق

    باورم شده بود هنوز مرا دوست دارد و پس از ماجرای ارتباطم با یکی از بستگانش، از علاقه او به من کاسته نشده است. این رابطه مخفیانه به جایی رسید که پنهانی به منزل مجردی نامزد سابقم می رفتم.
  • دسیسه شیطانی برای دختر دبیرستانی

    دسیسه شیطانی برای دختر دبیرستانی

    مادر بهناز مرا با آن پسر جوان ناشناس راهی یک اتاق کرد تا با هم آشنا شویم. هیچ راه فراری نداشتم و در بد مخمصه ای گیر افتاده بودم.
  • دختر17ساله درچنگ2 پسر هوسران

    دختر17ساله درچنگ2 پسر هوسران

    اگر با پلیس تماس می گرفتم می ترسیدم آبرویم برود اگر به خانه بازمی گشتم نگران بودم که خانواده برای حفظ آبروی خودشان مرا طرد کنند.
  • نقشه پلید پسر برای دختر عاشق

    نقشه پلید پسر برای دختر عاشق

    اگرچه در برابر بسیاری از خواسته های زشتش مقاومت می کردم اما دوست نداشتم او از من دلخور شود بنابراین به برخی خواسته های گناه آلودش تن می‌دادم.
  • شوهرم مرا به تخت بست و مواد به رگم تزریق کرد تا معتاد شوم

    شوهرم مرا به تخت بست و مواد به رگم تزریق کرد تا معتاد شوم

    کم کم با تزریق های وقت و بی وقت، بدنم به طور کامل وابسته شد. وقتی به خودم آمدم دیگر کار از کار گذشته بود و یک معتاد تزریقی بودم.