گفتوگو با بازیگر نقش لیلا
ریحانه پارسا: مرگ حامد آخر سریال پدر نیست بلکه...
آدمها ناخودآگاه به سمت آرامش و خوبی میروند و هیچکس این آرامش را رها نمیکند. لیلا هم دنبال چیزی رفت که در زندگی عادی خود نداشت. اتفاق بعیدی نیست اما این را هم قبول دارم که درصدش کم است.
دوات آنلاین-سریال «پدر» که به طراحی و تهیه کنندگی حامد عنقا و نویسندگی حامد عنقا و سید حسین امیر جهانی و کارگردانی بهرنگ توفیقی هر شب از شبکه ۲ سیما پخش میشود، مخاطبان زیادی دارد.
قصه دختر جوان و شروری که حین انتقامی ساده در دانشگاه دلباخته پسر همکلاس خود میشود و به یکباره تحولی عمیق در زندگیاش روی میدهد این شبها خط قرمزهای تلویزیون را بازتر کرده است و باعث شده تا مردم بیش از گذشته سریالهای تلویزیون را تماشا کنند.
گفتوگو با ریحانه پارسا بازیگر نقش لیلا را بخوانید:
- سریال «پدر» در همان ابتدای راه توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. تا الان چقدر بازخوردهای مثبت و منفی از مخاطبان گرفتید؟
- تنها جایی که نظرهای مردم را میبینم صفحه شخصی خودم و سریال است و تا جایی که دیدم و شنیدم کامنت بدی نداشتم. البته شاید به بازی من انتقادی شده باشد اما به کلیت کار نه و هر کسی که دیده راضی بوده.
راستش چون هنوز سر کار هستیم خیلی فرصت نکردم بیرون بروم و نظرهای مردم را بشنوم. معتقدم حتی کامنتهای منفی هم دلیل بر دیده شدن کار است.
- بعد از اینکه سریال «پدر» در ماه رمضان پخش نشد، به تعداد قسمتهای آن افزوده شد؟
- از ابتدا قرار بود ۳۰ قسمت ۳۵ دقیقهای باشد و در ماه رمضان پخش شود و بعد از حذف از کنداکتور پخش رمضان، زمان هر قسمت و تعداد قسمتها افزایش پیدا کرد و به برخی جزئیات که در نسخه ماه رمضان اشاره نشده بود، بیشتر پرداختیم و در نهایت حدود ۴۵ قسمت شد.
- فکر میکنید اگر ماه رمضان پخش میشد بازخوردهای بهتری میگرفتید یا نه؟
- فکر میکنم زمان مناسب برای پخش «پدر» همین الان بود. چراکه اگر در ماه رمضان روی آنتن میرفت با شتاب زدگی و قیاس بین سریالها مواجه میشد و آن اتفاقی که الان افتاده نمیافتاد.
- سن کمی دارید و در ۱۹ سالگی شروع خوبی را در بازیگری برای خود رقم زدید. چطور شد که به سریال «پدر» رسیدید؟
- واقعا خدا را شکر میکنم چرا که حضورم در این سریال اتفاق کمی نبود. خصوصا به قول شما در سن کم و در شرایطی که جوانهای هم سن و سال من هنوز تلاش میکنند تا خود را ثابت کنند، برای من اتفاق بزرگی بود. اما مسیری نبود که یک شبه به آن برسم. از سال ۹۳ دنبال بازیگری رفتم و تحصیلکرده رشته نمایش در مدرسه سوره هستم و مسیری که پیمودم کاملا درست و حساب شده بود. در همین حین از طریق دوستان به دفترهایی برای تست دادن معرفی میشدم و هیچوقت اینطور نبود که خودم بدانم جایی تست میگیرند و خودم بروم تست بدهم و هیچوقت هم پیگیر نقشی نبودم. همیشه دنبال این عنوان بودم که نقشی که بازی میکنم عنوان «با معرفی» داشته باشد و دوست داشتم اولین بار در نقش پررنگی که در یک اثر هست به جامعه بازیگری معرفی شوم و این را در ذهنم میپروراندم و در آخر هم خداروشکر به آن رسیدم.
- این اتفاق را پیش بینی میکردید؟
- شاید. البته نه برای الان. من تا سال گذشته مدرسه میرفتم و کنکور دادم. اتفاقی که افتاد خیلی زودتر از تصورم افتاد. اما دوست داشتم با اسمی وارد این حرفه شوم که قدم اول را محکم گذاشته باشم.
- قطعا در انتخابهای بعدیتان هم تاثیر خواهد داشت؟
- واقعا آدم نمیداند که فردایش چه میشود و ممکن است شرایط آدم را به سمتی ببرد که مجبور شود نقشی که نمیخواهد را انتخاب کند. البته امیدوارم که این اتفاق برای من نیفتد. جالبترین چیزی که این روزها میبینم این است که پروژههایی را که دوست ندارم هم پیشنهاد همکاری میدهند. البته مدتی است که چهرههای جدید بسیاری را میبینم که به سینما و تلویزیون آمدند و کار میکنند و این نیاز فضای تلویزیون و سینمای ما است که به سمت آن رفته.
- فکر نمیکنید حضور چهرههای جدید به خاطر وضعیت مالی سازمان است؟
- بیتاثیر نیست، اما شاید نه فقط تلویزیون بلکه در سینما هم مردم از چهرههای تکراری خسته شدند. حتی چهرههای معروفی که الان گیشه را در دست دارند بالاخره تا چه زمانی میتوانند مردم را به سینماها بکشانند؟ و در بین این بازیگرانی که به تازگی معرفی میشوند اغلب خانم هستند.
- چه ویژگیهایی در بازی و چهره شما بود که برای ایفای نقش «لیلا» انتخاب شدید؟
- آقای عنقا و توفیقی از اوایل زمستان ۹۶ پیش تولید را آغاز کرده بودند و دنبال این بودند که چهرهای جدید و تقریبا ناشناس بیاورند که با این نقش معرفی شود. از نظر من هم این شیوه برای مخاطب جذابیت دوچندانی خواهد داشت چراکه بازیگرهای تکراری به ناب بودن آن حال وهوایی که لیلا دارد کمکی نمیکردند.
- درست است، الان که دو هفته از شروع پخش میگذرد، مخاطبان به این نتیجه رسیدند که اگر هر کسی به جای شما و آقای مهراد بازی میکرد آنقدر که باید جذابیت نداشت.
- چهره، چهره جدیدی است و به همین خاطر مردم راحتتر و بدون پیشینه ذهنی او را قبول میکنند. این نو بودن در ادامه مسیر هم خیلی درست است به هر حال هر چقدر هم بازیگر خلاق باشد بالاخره در یک جاهایی و بنا به انتخاب کارگردان و ... ناخودآگاه خودش را تکرار میکند. یعنی اگر من نوعی بخواهم همزمان سر چند کار باشم یک جاهایی تکرار میشوم و به ریحانهای تبدیل میشوم که فقط جلوی دوربین است. به نظر من اینکه اولین نقشت را با معرفی بازی کنی مسیر را کوتاهتر میکند. نو بودن و کم دیده شدن توسط مردم ماندگاری دارد که در این مسیر بازیگر را کمک میکند.
- بازی در نقش «لیلا» چقدر حال خودتان را خوب کرد؟
- سن و سال «لیلا» از من خیلی دور نبود مخصوصا فضای دانشگاه او. اما من از بچگی اینطوری بودم که همیشه خلاف جهت بودم و خودم مخالف خودم بودم و برخلاف همه دختر و پسرهای اطرافم. شاید این ویژگی درونی من باعث شد «لیلا» ی بعد از حامد ساخته شود. آدمی که صددرصدش در یک زندگی خطی و درست است اما خب سن و سالم ایجاب میکرد که فضای قبل از حامد و شیطنتهای «لیلا» هم به درستی اتفاق بیفتد.
- و جالب اینجاست که هر دوی این ویژگی و خصیصه در شما ته نشین شده است.
- خدا را از این بابت شاکرم که این دو حالت در چشمهای من درآمده است. روز اولی که به دفتر آقای عنقا رفتم و متن را خواندم همین را به من گفتند که تو یک دختر شیطونی هستی که داری خودت رو مهار میکنی و واقعا هم همین بود. یعنی اگر شیطنت داشتم و خودم را مهار نمیکردم میشدم لیلای قبل از دانشگاه و اگر نه کمی خوددار بودم و حواس بود میشدم لیلای آرومی که بعد از ازدواج بودم.
- انتقادی که به کلیت سریال «پدر» میشود اغراق و وجود کاراکترهایی است که در جامعه و پیرامونمان کمتر میبینیم. الان جوانهای ما کمتر به سمت افرادی میروند که این تیپ و ظاهری خاص دارند.
- کاراکتر حامد و خانوادهاش به شدت ایدهآل و خوب مطلق هستند و هیچ مورد بدی در اینها نمیبینیم و با حرفتان موافقم که در جامعه ما دیگر شبیه به اینها پیدا نمیشود و در بهترین حالت ممکن آدمها بدجنسیهایی دارند اما خانواده تهرانی اینطور نیست. از طرفی همیشه این باور را دارم که آدمها ناخودآگاه به سمت آرامش و خوبی میروند و هیچکس این آرامش را رها نمیکند. لیلا هم دنبال چیزی رفت که در زندگی عادی خود نداشت. اتفاق بعیدی نیست اما این را هم قبول دارم که درصدش کم است.
- بازخوردی در همین زمینه داشتید؟
- نه، برعکسش را دیدم. با افراد بسیاری برخورد داشتم که میگفتند زندگی ما شبیه به زندگی لیلا است و ما هم به خاطر رسیدن به عشقمان از زندگی گذشتهمان فاصله گرفتیم.
- اما ممکن است در گوشه ذهن مخاطب این نگرانی وجود داشته باشد که نکند لیلا بعد از مدتی از راهی که انتخاب کرده پشیمان شود!
- اتفاقی مثل حامد در زندگی لیلا طوری بود که انگار همه خلاهایش را پر میکند. یعنی اینکه از یکسری جریانها اشباع شده و الان راهش را انتخاب کرده است و محال است که برگردد. چراکه او در زمان مجردی هر گونه خوش گذرانی و خوشی را تجربه کرده و از آن سیر شده است. آنقدر حال لیلا بعد از ازدواج با pامد خوب میشود و خانهای که در آن زندگی میکنند آنقدر درست و به جا تعریف شده است، احتمال برگشتش خیلی کم است.
- در زندگی شخصی چنین آدمی را دیده بودید؟
- نه، من در خانوادهای از همه نظر متوسط بزرگ شدم و تا به حال با چنین خانوادههایی مواجه نبودم. اما اگر بخواهم از خودم در لیلا چیزی را گذاشته باشم، آن هم شکل پذیری او است. حتی دفعه اولی که چادر پوشیدم برایم اصلا عجیب نبود.
- از همکاری با عنقا و توفیقی راضی بودید؟
- تجربه بسیار جذابی بود و عنقا به من لطف کرد و اعتماد کرد که نقش اول سریالش را به یک تازه کار داد. اما آنقدر فضا حرفهای بود و میدانستند که با من کم تجربه چه شکلی برخورد کنند، هیچ چیز اذیتم نمیکرد و همه مدیریت شده بود تا بتوانم با آرامش خاطر جلوی دوربین بروم.
- ساختار غیر خطی سریال و رفت و برگشتهایش چقدر در انتخاب «لیلا» برایتان مهم بود؟
- روز اولی که سریال پخش شد، مردم که مرا میدیدند میگفتند شما چرا آخر داستان را به ما گفتید؟ این خیلی ریسک بود و ممکن بود باعث ریزش مخاطبان شود و بگویند ما که آخر قصه را فهمیدیم و چرا دوباره نگاهش کنیم؟ اما علامت سوالی در زندگی عادی هر آدمی هست که چطور به اینجا رسیده و همین علامت سوال باعث جذابیت برای مخاطب و افزوده شدن به میزان آنها شده است. مخاطب دوست دارد دیروز این لیلایی که الان افسرده و داغدیده است را ببیند. حتی من و آقای مهراد تمام کامنتهایمان این است که توروخدا حامد نمیرد. اما این یک سایه سیاهی است که روی تمام قسمتهای خوش و خندان سریال وجود دارد.
- قصه «پدر» با مرگ حامد به پایان میرسد؟
- نه، مرگ حامد آخر داستان ما نیست و نقطه اوج قصه است که در قسمت ۱۷ میبینید و از آنجا به بعد ادامه لیلای چهار ماه بعد از مرگ حامد را میبینیم و اتفاقهایی که برای لیلا میافتد.
- حس مثبتی که بین رابطه لیلا و حامد است باعث میشود که برای مخاطب همچنان جذاب باشد.
- خب دو قطب منفی و مثبت هستند که به هم میرسند و به همین دلیل جذاب است و با اینکه مردم میدانند آخر قصه چه میشود اما سریال را دنبال میکنند. البته این احتمال را میدهم که بعد از قسمتی که مرگ حامد را نشان میدهد، مخاطبان ما ریزش داشته باشند که خداکند اینطور نباشد. همه سکانسهای لیلا و حامد یک حس و حال عجیبی داشت و زمانی که تصویربرداری میکنیم این را حس میکردیم و فکر میکردیم هیچ نیازی نیست که مخاطب بداند اول و آخرش چیست.
- جایگاه این نقش در کارنامه کاری شما کجاست؟
- امیدوارم که نقشهای بعدیام از لیلا بهتر باشد چراکه بیشتر به فکر پیشرفتم. نقش لیلا برایم عجیب بود. تمام حالتها و شرایطی که شاید باید برای چهار پنج نقش تجربه میکردم را با حضور در این سریال تجربه کردم. دانشجو،خانم، مادر، عاشق و ... بودم و حال و هوای عجیبی برایم بود و هر کدام از اینها میتوانست به تنهایی قصهای باشد که دارد پیش میرود. لیلا خیلی درست و کاملتر از همه کاراکترهای این سریال نوشته شده بود و شناسنامه کاملی داشت، نمیدانم تا چه میزان این شرایط درآمده اما تا جایی که توانستم تلاشم را به کار گرفتم و امیدوارم نتیجه قابل قبولی داشته باشد.
منبع: فارس
12jav.net