2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
بیوگرافی خاطره اسدی و میلاد کی مرام، بازیگران سریال ممنوعه

بیوگرافی خاطره اسدی و میلاد کی مرام، بازیگران سریال ممنوعه

خاطره اسدی متولد 7 مهر 1362 در تهران و لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد است که در سال 86 فارغ‌التحصیل شده است. او همچنین دوره بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در سال 81 گذرانده است.

دوات آنلاین-خاطره اسدی و میلاد کی مرام دو بازیگر مطرحی هستند که در سریال ممنوعه بازی کرده‌اند. هر دو هنرمند در نقش‌هایی متفاوت ظاهر شده و خوب از عهده این کار برآمده‌اند. با زندگینامه این دو بازیگر بیشتر آشنا شوید:

 

خاطره اسدی

خاطره اسدی متولد 7 مهر 1362 در تهران و لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد است که در سال 86 فارغ‌التحصیل شده است. او همچنین دوره بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در سال 81 گذرانده است.

خاطره اسدی فعالیت سینمایی خود را با فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا در سال 83 شروع کرد. او در مصاحبه‌ای درباره ورود به عرصه حرفه ای گفته است: همیشه گفته‌ ام که اگر آقای صدرعاملی برای فیلم دیشب باباتو دیدم آیدا نابازیگر نمی‌ خواست و هانیه توسلی من را در دانشگاه نمی‌ دید، شاید هنوز وارد سینما نشده بودم. چون من از مدت‌ ها قبل از آن فیلم هم داشتم تست می‌ دادم، اما اتفاقی نمی‌ افتاد هانیه جزو بازیگران محبوب من است و همیشه دوستش دارم.

 

او گفته است: اصولا پدرم خیلی این کار را دوست ندارد ولی الان هم چیز خاصی درباره آن نمی‌ گوید. ضمن اینکه من هم آنچنان پر کار نیستم که بخواهد حساسیت‌ برانگیز شود. وقتی برای بازی در فیلم «آیدا» انتخاب شدم، پدرم اجازه حضورم در سینما را نمی‌ دادند، بعد آقای صدرعاملی با پدرم صحبت کردند و هنوز هم نمی‌ دانم در آن یکی دو ساعت چه اتفاقاتی در آن اتاق افتاد که پدرم راضی شدند ! پدرم گارد عجیبی داشتند.

 

اولین حضور تلویزیونی‌ این بازیگر در مجموعه تلویزیونی سقوط یک فرشته در سال 90 به کارگردانی بهرام بهرامیان و در کنار مسعود رایگان و فریبا کوثری بود.

 

او گفته است: من عاشق ضدقهرمان و نقش‌ های منفی هستم اما همیشه به من گفته‌ اند چهره‌ات معصوم است و این نقش‌ ها به صورتت نمی‌ خورد! تا چند سال پیش با این مسئله مشکل داشتم ولی الان چند وقتی می‌ شود که دیگر آن هم حل شده است.

 

خاطره اسدی درباره بهترین خاطرات کودکی‌اش گفته است: بهترین خاطره من زمانی بود که 10 – 12 سال داشتیم و در کوچه و خیابان ها با دوستانم بازی می کردیم، یادش بخیر با گچ خانه های لی لی بازی را روی زمین می کشیدیم و هیچ وقت دوست نداشتیم که آن خانه ها پاک شود.

او درباره بازیگران محبوب خودش توضیح داده است: شخصا بازی شهاب حسینی، مهتاب کرامتی، لیلا حاتمی، هانیه توسلی، رویا نونهالی و ویشکا آسایش را می پسندم. اینها بازیگران محبوب من هستند

 

خاطره اسدی كمي خجالتی است، هر چند كه خودش انكار كند. جلوي دوربين نمی داند با دست‌ هايش چه كار كند اهالی پشت صحنه فیلم تقاطع ابوالحسن داوودی، اعتقاد دارند دختر بسيار با استعداد و خوش‌ اخلاقی است.

 

 او فیلم سينما پاراديزو، بارها نگاه كرده بارها اشك ريخته است. دختر كتابخواني است و می‌گوید:عاشق خلق كردن است. عاشق بازيگري است و البته كارگرداني. دو فيلم كوتاه هم ساخته است. به كارگرداني فكر می كند.

 

حتما بخوانید: همه چیز درباره نیکی کریمی

 

میلاد کی مرام

میلاد کی مرام متولد 4 اردیبهشت1٣65 در بندر انزلی است. او دارای فوق دیپلم الکترونیک و از شاگردان مسعود کیمیایی است. به گفته خودش از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی است.وی عضو باشگاه والیبال هنرمندان است و طرفدار سرسخت تیم فوتبال زادگاهش ملوان بندر انزلی است.

 

او سومین و آخرین فرزند خانواده است و یک خواهر و برادر بزرگ تر دارد.

کی مرام می‌گوید: از کارگری شروع کردم تا کارم رفت سمت یک رستوران. من توی یک رستوران کار می کردم اسمش را هم می آورم، رستوران رادان توی یوسف آباد و توی جردن هم یک شعبه دارد، شروع کردم به کار کردن. یک روز آنجا خانم گلاب آدینه را دیدم، ایشان آمدند خرید کنند و من پشت صندوق بودم ایشان سفارش دادند و من گفتم من اینم و... و دوست دارم بازی کنم. گفتند من می خواهم یک سریال بسازم به اسم خواستگاران، تو می توانی بیایی تست بدهی و اگر دوست داشتی یک نقش آنجا بازی کنی. رفتم تست دادم و به جای یک نقش 20 نقش متفاوت در آن فیلم بازی کردم. درس عجیبی بود برایم کنار خانم آدینه کار کردن. مدیونشان هستم هر کجا که هستم، همانطور که مدیون استادم کیمیایی هستم.

برای اولین بار است که دارم راجع به آن حرف می زنم و برای آخرین بار هم خواهد بود. اینها را می گویم برای اینکه بدانید یک شبه به اینجا نرسیده ام. خیلی اتفاقات عجیبی بود و من شب ها تا صبح توی خیابان راه می رفتم چون حتی جا برای خوابیدن هم نداشتم... کنار تئاتر شهر. تازه اوایل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوس هایی که از راه آهن تا تجریش می آمد، با یکی دوست شده بودم و شب های ته اتوبوس اش می خوابیدم، هنوز هم هست، می توانم یک روز بیاورمش جلوی دوربین و حرف بزند... می رفتم توی اتوبوس اش تا شب صبح شود و بروم سر کار یا توی همان رستورانی که کار می کردم یک اتاق کوچکی بود که آنجا کار می کردم. خیلی توی سرم زدند! خیلی ها برایم کامنت می گذارند، آنهایی که گاهی حالشان بد می شود، حتی از دوستان بازیگر هم هستند کسانی که خیلی حالشون بد می شود از این که من دارم پیشرفت می کنم و این برای من لذت بخش است که دارم کارم را درست انجام می دهم و می گویند این همان سرایدار مدرسه کیمیایی بود، آره من همان سرایدار مدرسه کیمیایی هستم که توی موتورخانه اش زندگی می کردم با افتخار می گویم که برای هدف هر کاری می کردم، نه هر کاری... شرفم را نفروختم... بی شرفی نکردم،

اتفاقا با هیچکس دوست نشدم، دوستی نداشتم، آدمی که می خواهد دوست شود باید پول داشته باشد، من پول نداشتم، هیچی نداشتم صفر، صفر...با افتخار هم می گویم که توی موتورخانه زندگی کردم، صبح هم پا می شدم جارو می زدم و تی هم می کشیدم... با افتخار... آقای کیمیایی این موضوع را نمی دانست، ولی من این کار را می کردم چون احساس مسئولیت می کردم. از آنجا آمدم بیرون رفتم سراغ کاری دیگر، دقیقا همان کار توی رستوران که گفتم.

یکی از دوستانم آمد توی رستورانی که کار می کردم (محمد حمزه ای که الان کارگردان شده). آن موقع برنامه نویس و دستیار کارگردان بود من را معرفی کرد به سعید ابراهیم فر من یک تله فیلم کار کردم، سعید ابراهیم فر از من خوشش آمد و من دو سه تا رسید به فیلم کوچه ملی مهرشاد کارخانی؛ از ایشان هم ممنونم که به من اعتماد کردند، با کوچه ملی شروع شد و آقای حسن حجاریان عزیز آن فیلم را دید و به آقای آهنگر پیشنهاد داد و گفت دنبال بازیگر هستی با آن خصوصیات من توی کوچه ملی دیده‌ام، کوچه ملی توی جشنواره بود و داشت دیده می شد برای انتخاب. آهنگر آمد من را دید و انتخابم کرد برای فیلم ملکه. ابوالقاسم حسینی آمد و دو سه روز بعدش هم قرارداد را بست و ملکه را کار کردیم. از این به بعد افتاد توی دور تند؛ دیگه شد خط ویژه، شد برف، شد بچه های نسبتا بد، شد، شد، شد... تا اینجا که خدا خیلی به من لطف کرده. این کل پروسه ای است که من طی کرد ه ام تا الان و اینجا نشسته ام و بی ادعاترینم ولی سعی می کنم کارم را بلد باشم و حرف زور توی مغزم نمی رود و این را از آقایم علی یاد گرفته ام؛ ایشان یک حرف بزرگی دارند که زیر بار حرف زور نرو، هیچ مسلمانی نباید زیر بار حرف زور برود، من هم نمی روم، اگر ادله و علم اش را نداشته باشم هم حرف نمی زنم.

 

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.