سناریوی عجیب خانم روانشناس برای انتقام
دختر روانشناس پس از آن که خواستگارش متوجه سن واقعی او شد، دست به اقدام عجیبی زد. او برای مجبور کردن پسر جوان جهت ازدواج با صحنهسازی از او و خانوادهاش به اتهام سرقت شکایت کرد.
دوات آنلاین-دختر روانشناس پس از آن که خواستگارش متوجه سن واقعی او شد، دست به اقدام عجیبی زد. او برای مجبور کردن پسر جوان جهت ازدواج با صحنهسازی از او و خانوادهاش به اتهام سرقت شکایت کرد.
به گزارش جامجم، چندی پیش دختر 47 سالهای با حضور در دادسرای ناحیه 34 تهران از خواستگار خود و خانواده او به اتهام سرقت مقرون به آزار شکایت کرد و گفت: چهار ماه پیش با زنی که لباس با مارک چین و ترکیه در اینستاگرام میفروخت آشنا شدم. با او 20 میلیون تومان معامله کردم. درپی این دوستی او مرا برای برادر مهندسش خواستگاری کرد. آنها به خواستگاریام آمدند اما بهخاطر اینکه او میخواست بعد از ازدواج به شهرستان برویم خانوادهام مخالفت کردند.
زن روانشناس افزود: یک شب در نبود خانوادهام، جوان خواستگار و خواهرانش و مردی که از اقوامشان بود به خانهمان آمدند. برایشان شربت آوردم، وقتی رفتم میوه بیاورم نمیدانم چه چیزی در شربتم ریختند که بعد از نوشیدن آن بیهوش شدم. چشمانم را که بازکردم دست و پایم با طناب بسته شده بود. بسختی طناب را باز کردم و دیدم آنها فرار کردهاند و طلاهایم که 70 میلیون تومان ارزش داشت را همراه چک و بیش از 20 میلیون تومان پول از گاوصندوق دزدیدهاند.
در ادامه جوان خواستگار شناسایی و مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: من خواستگار شاکی بودم اما از خانهاش سرقت نکردم. خواهرانم او را فرد مناسب برای ازدواج میدانستند، اما خانوادهاش با این وصلت مخالف بودند. او درباره سنش به من دروغ گفته بود که همین ماجرا باعث شد از ازدواج با او منصرف شوم. سرقت کار من نبود. بعد از بازداشتم به من گفت اگر با وی ازدواج کنم رضایت میدهد. حاضرم زندان بروم اما با این دختر دروغگو ازدواج نکنم.
با توجه به گفتههای این مرد، زن روانشناس دوباره به پلیس آگاهی احضار شد و به شکایت دروغین خود اعتراف کرد و به افسر تحقیق گفت: من به خاطر سن بالایم خواستگار نداشتم، پسر جوان که به خواستگاریام آمد سن واقعی را پنهان کردم بعد که ماجرا لو رفت و خواستگاری خورد، برای انتقام ماجرای سرقت را مطرح کردم.
12jav.net