انتظارات ازوزیر ورزش و جوانان دولت دوازدهم:
ازورود بانوان به ورزشگاهها تا خصوصیسازی سرخابیها
هنوز یادمان نرفته که بسیاری ازتجمعات تبلیغاتی حسن روحانی برای شرکت درانتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سالنها و استادیومهای ورزشی برگزارشد و نکته مهم اینجا بود که خیلی بانوان علاقمند به روحانی و دولتش دراین تجماعت انتخاباتی، یک خواسته داشتند؛ شکسته شدن سد ورود به ورزشگاهها.
دوات آنلاین- اواسط آبان 95 بود که مسعود سلطانیفر بهعنوان جانشین محمود گودرزی برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان به مجلس معرفی شد؛ مدیری که یکی ازگزینههای وزارت ورزش درشروع به کار دولت یازدهم هم بود، اما ازمجلس وقت رای اعتماد نگرفت. اما مجلس جدید یازدهم آبان 95 با 193 رای موافق، سلطانیفر را بهعنوان وزیر ورزش و جوانان برگزید.
عملکرد کوتاه مدت سلطانیفردردولت یازدهم بهنحوی بود که بهنظر حسن روحانی، شایستگی ادامه اداره امور مدیریتی ورزش کشوررا دارا بود و به همین خاطر رئیس جمهوری دردولت دوازدهم باز هم سلطانیفررا برای مدیریت در راس وزارت ورزش و جوانان، به مجلس معرفی کرد.
هرچند بسیاری ازکارشناسان ورزش ،سلطانیفررا مدیری غیر ورزشی می دانستند و خواهان حضور یک چهره ورزشی درراس وزارت بودند، اما روحانی تصمیم خود را گرفته بود و خواهان ادامه حضورسلطانیفر دروزارت ورزش و جوانان بود. مجلس شورای اسلامی هم سه روز پیش با 225 موافق به سلطانیفر به عنوان وزیر ورزش دولت دوازدهم رای اعتماد داد. این درحالی است که وزیر ورزش نسبت به دور قبل برای گرفتن رای اعتماد ازمجلس با افزایش 32 رای مواجه بود، اما نکته مهم اینجاست که دربین وزاری پیشنهادی کابینه، در رده دوازدهم قرار گرفت و شاید همین عامل کمی جایگاه او را سستتراز برخی وزرای کابینه دوازدهم نشان دهد.
البته جایگاه دوازدهمی سلطانیفر در شرایطی به دست آمده که برای مخالفت با آقای وزیر هیچ نماینده مخالفی پشت تریبون مجلس نرفت. با این شرایط سلطانیفر باید خود را آماده چهار سال سخت و دشواردرورزش ایران بکند و خوب میداند که توقع جامه ورزش ازاو به شدت بالاست.
چالشهای پیش رو
نکته مهم اینجاست که درسوابق مدیریتی وزیر ورزش دولت تدبیر و امید، سابقه مدیریت ورزش دردهههای گذشته به چشم میخورد. سلطانی فر در دوران ریاست مصطفی هاشمیطبا درسازمان تربیت بدنی دولت سازندگی، بهعنوان قائم مقام این سازمان حضور داشت، اما خودش هم قطعا میداند همین سابقه اندک است که نتوانسته دل اکثر کارشناسان ورزش را به دست بیاورد، پس چارهای نمانده تا با عملکرد خوبش این نقیصه را جبران کند.
پیش از ورود به بحث ورزش باید گفت که مهمترین چالش سلطانیفر، توجه ویژه و توامان به هر دو بخش این وزارتخانه یعنی جوانان و ورزش است.
متاسفانه در سالهای گذشته وزیران این وزارتخانه بیشتر وزیر ورزش بودهاند تا جوانان و کمتر به مقوله مهم جوانان توجه داشتهاند، همین امر هم موید این نکته است که وزیر جدید نگاه ویژهای به این حوزه داشته باشد. البته همچنان مسئله تفکیک ورزش از جوانان و تشکیل سازمان ملی جوانان در دستور بررسی قرار دارد.
ماجراهای استقلال و پرسپولیس
در حوزه ورزش نیز قاعدتا اکثریت خواهان تحرک کارشناسانه بیشتر هستند.شاید یکی از دغدغههای مهم مدیریتی در ورزش ایران تعیین تکلیف دو باشگاه محبوب پایتخت است و یکی از بزرگترین چالشهای محمود گودرزی در دوران حضورش در وزارت ورزش هم قطعا بحث واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بود.
شاید اگر سلطانیفر بخواهد افکار عمومی را به سمت خود سوق دهد، چارهای نخواهد داشت تا تکلیف سرخابیها را مشخص کند. آیا واقعا نمیشود یکبار برای همیشه علاجی برای درد همیشگی مدیریت این دو باشگاه پیدا کرد؟ سلطانیفر قطعا دراین راه باید از اتفاقاتی که برای واگذاری سرخابیها در دوران گودرزی افتاد، درس بگیرد. مورد دیگر به موضوع اداره ورزش کشور زیر سیطره دولت بازمیگردد.
واقعا در کشورمان چند باشگاه ورزشی وجود دارند که نشود هیچگونه وابستگی مالی به دولت را در آنها پیدا کرد؟ متاسفانه پایه های ورزش ایران از همان ابتدا براساس جیب دولت بنا شده است و انگار هیچ راهکاری برای جداسازی هم پیدا نمیشود. واقعا تا کی قرار است باشگاهها از جیب دولت ارتزاق کنند و این وابستگی از بین برود؟ آیا سلطانیفر درادامه حضورش دراین وزارتخانه خواهد توانست این وابستگی را از بین ببرد.
این مشکل فقط به باشگاهها برنمیگردد و تعداد زیادی از فدراسیونهای ورزشی هم هنوز چشم به راه حمایتهای دولت و وزارت ورزش هستند و برنامهای برای درآمدزایی ندارند. مشکل دیگر قطعا موضوع ورزشگاهها و استادیومهای نیمهتمام و بعضا فرسوده در سراسر ایران است.
کم نیست تعداد ورزشگاههایی که عمر کلنگزنی برخی از آنها به پنج دهه هم رسیده است، اما متاسفانه نمیتوان با مشکلات اقتصادی موجود، زمانی برای بهرهبرداری آنها متصور بود هرچند دردوران کوتاه مدت حضور سلطانی دردولت یازدهم شاهد افتتاح ورزشگاه شیراز بودیم اما هنوز استادیوم های نیمه کاره زیادی باقی مانده اند.
با بررسی مشکلات اشارهشده میتوان به یک نتیجه رسید؛ اگر مسعود سلطانیفر بتواند راهی برای ورود بخش خصوصی به ورزش ایران باز کند، شاید راهحلی برای بسیاری از این مشکلات هم پیدا شود. آیا وزیر جدید ورزش خواهد توانست با تصمیمات منطقی دل علاقه مندان به ورزش را به دست آورد؟
ورود بانوان به ورزشگاه، یک بار برای همیشه
هنوز یادمان نرفته که بسیاری ازتجمعات تبلیغاتی حسن روحانی برای شرکت درانتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سالنها و استادیومهای ورزشی برگزارشد و نکته مهم اینجا بود که خیلی بانوان علاقمند به روحانی و دولتش دراین تجماعت انتخاباتی، یک خواسته داشتند؛ شکسته شدن سد ورود به ورزشگاهها. البته روحانی و یارانش از همان زمان حضور در دولت یازدهم این وعده را داده بودند، اما درعمل اتفاقی رخ نداد و هنوز هم اکثریت بانوان علاقمند به ورزش درحسرت شکسته شدن این سد هستند.
هرچند همین چند روز پیش دراردبیل اتفاقی رخ داده که خانوادهها را کمی امیدوار کرد. درجریان رقابتهای والیبال انتخابی جهان به میزبانی سالن حسین رضازاده اردبیل بود که مسئولان این استان مجوز حضور زنان برای تماشای نبرد ستارههای ملیپوش والیبال ایران مقابل سایررقبا را صادر کردند و یک سوم سکوهای سالن 6 هزار نفری دراختیار خانوادهها قرار گرفت. آیا این اتفاق فتح بابی خواهد بود تا شاهد حضور زنان درسایر شهرها و سایر ورزشگاه ها هم باشیم یا خیر؟ برای یافتن پاسخی برای این سئوال فقط باید منتظر زمان بود. وزیر ورزش هم همین وعده را داده و گذر زمان را شامل حال تحقق این وعده میداند.
فراموش نکنیم که بسیاری ازاستادیومها و سالنهای ورزشی از لحاظ سختافزاری و امکانات، قابلیت پذیرش بانوان را درشرایط فعلی ندارند و وزیر ورزش و جوانان درکنار رایزنی برای کسب مجوزهای لازم، باید نیمنگاهی هم به بهینهسازی اماکن ورزشی کشورمان داشته باشد. آیا تا قبل از پایان عمر این دولت، حسرت زنان علاقه مند به ورزش برای حضور دراستادیوم ها برآورده خواهد شد؟
12jav.net