سرتیپ «علی مجدآرا»، رئیس فدراسیون ورزشهای همگانی:
دنبال نشاط همگانی با ورزش همگانی هستیم
هدف ما این است که هرکس در هرجا به هر صورت با هر جنسیتی باشد، بتواند به نیازهای حرکتی خود پاسخ مثبت بدهد. یوگا، پیلاتس ایروبیک و بسیاری رشتههای دیگر، مخاطبان بسیار زیادی دارند؛ ولی فدراسیون ندارند
دوات آنلاین-اوایل دهه 70 بود که با تصمیم مشترک کمیته ملی المپیک و سازمان وقت تربیتبدنی، فدراسیون ورزشهای همگانی تأسیس شد و مانند سایر فدراسیونها، با اساسنامه اختصاصی فعالیت خود را آغاز کرد. هدف اصلی این فدراسیون ایجاد فرصت برای ورزشکردن عموم جامعه و ایجاد زیرساختها و موقعیتهای مناسب برای همگانیکردن ورزش اعلام شد. یکی از اتفاقات مهم سالهای اخیر در فدراسیون ورزشهای همگانی ایجاد انجمنهای ورزشی است تا علاقهمندان به ورزش، فعالیت خود را در این زمینه، فقط معطوف به پیادهروی و نرمش در پارکها نکنند. در زیرمجموعه فدراسیون ورزشهای همگانی، انجمنهای آمادگی جسمانی و ایروبیک، بازیها و ورزشهای الکترونیک، بازیهای فکری، انجمن برای تونیک، داوطلبان ورزشی، ورزش آتشنشانان، ورزش روزانه، پیادهروی، فیتنس و تناسب اندام و... فعالیت میکنند. ایجاد چنین انجمنهایی علاقهمندان به ورزش را ترغیب میکند ورزش را هم برای سرگرمی و هم برای حفظ سلامت بدن جدیتر پیگیری کنند. درباره فعالیتهای فدراسیون ورزشهای همگانی پای صحبتهای رئیس این فدراسیون، «امیر سرتیپ علی مجدآرا» نشستیم.
وقتی درباره ورزش همگانی صحبت میشود یعنی ورزش برای عموم مردم؛ اما وقتی صحبت از فدراسیون ورزشهای همگانی به میان میآید، به نظر میرسد این مقوله مربوط به عدهای خاص میشود و حرفهای است. این تحلیل درست است یا خیر؟
خیر؛ فدراسیون همگانی برای عدهای خاص نیست. ما در هر فدراسیون کمیته همگانی درست کردهایم و فدراسیون ورزشهای همگانی هم همه این کمیتهها را زیر پوشش قرار میدهد تا هرکس در هرجا بدون هیچ محدودیت و کمترین هزینه بتواند به نیازهای حرکتی خود پاسخ مثبت بدهد. در بند سوم شرح وظایف فدراسیونها نوشته شده که باید در راستای اشاعه و گسترش ورزش خود به آحاد مردم اقدام کنند. اولویت ما این است که فدراسیون ورزشهای همگانی مدیریت همگانی داشته باشد. یعنی در تمام دستگاههای اجرائی مثل آموزش و پرورش، شهرداریها، نیروهای مسلح و... مدیران هر سازمان میتوانند مسئولان ورزش همگانی در سازمان خود باشند و باید در راستای همگانیکردن ورزش بین کارکنان خود و خانوادههایشان تلاش کنند.
پس وظیفه فدراسیون ورزش همگانی مشخصا چیست؟
دستگاههای اجرائی خودشان بخشی از جامعه آماری ما را تشکیل میدهند و میتوانند فعالیت کنند و فدراسیون میتواند هماهنگکننده اینها باشد. در نامهای هم که نوشته شده و مصوبهای که هیئت دولت دارد، آمده که وزارت کشور و دستگاههای اجرائی باید در راستای ورزش عمومی از طریق شهرداریها برای مردم اقدام کنند. بعد فدراسیون ورزشهای همگانی و وزارت ورزش و جوانان هم در راستای برنامهریزی و هماهنگی بین دستگاهها اقدام کنند؛ بنابراین وقتی رسالت ما هماهنگکردن دستگاهها ست؛ یعنی همه فدراسیونها باید این کمیته را راه بیندازند و فعالیت کنند؛ همینطور همه وزارتخانهها. ورزش همگانی حوصله، نشاط و سلامتی میآورد. تمام مسئولان ورزش کشور برای طیفی که زیر نظرشان هستند، مسئول ورزش همگانیاند.
انجمنهای ورزشی زیادی زیر نظر فدراسیون ورزشهای همگانی قرار دارند. کار این انجمنها و عملکردشان در رشتههای مختلف چطور تعریف شده و چه معیاری برای سنجش عملکرد آنها وجود دارد و براساس چه مقیاسی فقط انجمنهایی خاص زیر نظر این فدراسیون قرار گرفتهاند؟
هدف ما این است که هرکس در هرجا به هر صورت با هر جنسیتی باشد، بتواند به نیازهای حرکتی خود پاسخ مثبت بدهد. ما میبینیم یوگا، پیلاتس ایروبیک و بسیاری رشتههای دیگر، مخاطبان بسیار زیادی دارند؛ ولی فدراسیون ندارند. فدراسیون ما زیر نظر فدراسیون جهانی است و آنها نیز در این ماجرا برنامهریزی کرده و گفتهاند باید نیازهای همه مردم پاسخ داده شود و به ورزش دعوت شوند. ما هم احساس کردیم بهتر است هر ورزشی را که مخاطب دارد وارد این انجمنها کنیم و در قالب انجمن زیر نظر ما فعالیت کنند. تمام این ورزشهایی که پیشتر گفته شد بهاضافه بسیاری از ورزشهای تفریحی دیگر مانند ماهیگیری زیرمجموعه ورزشهای همگانی هستند. وقتی ما ادعا داریم بهدنبال نشاط همگانی و شادی مردم از طریق ورزش همگانی هستیم، پس ماهیگیری میتواند در زیرمجموعه این فدراسیون قرار بگیرد؛ بنابراین اینها میتوانند مخاطبان ورزشهای همگانی را سازمان یافتهتر کنند.
سرانه ورزش در کشور ما به چه صورت است؟ چقدر با استانداردهای جهانی و آنچه در این زمینه تعریف شده فاصله داریم؟
درباره این موضوع استاندارد جهانی نداریم، در هیچجا یک تعریف و روش مشخص درباره این موضوع وجود ندارد و جالب است بدانید وقتی میآیند آمار میدهند، مثلا در کشوری 80 درصد مردم به ورزش همگانی میپردازند، این آمار با توجه به فرهنگ و معیار آن کشور است؛ برای مثال در برخی کشورها قمار و رقص را نیز جزء همین ورزش همگانی محسوب میکنند.
یعنی تفاوت متر و معیارها میتواند به مقایسه آماری ناصحیحی منتج شود؟
دقیقا، با توجه به فرهنگ و خیلی موضوعات دیگر، معیارها متفاوت است؛ مثل رقص هیپهاپ که این رقص اگر هم در داخل کشور انجام میشود، در آمار ما محاسبه نمیشود. همچنین با توجه به همان تعریفی که درباره ورزشهای همگانی داشتهایم و با کمک سازمان آمار ایران که از طریق وزارت ورزش هم راستیآزمایی شد، به آماری 21 درصدی رسیدهایم که میتواند با معیار خودمان در کل کشور معنی بدهد.
از نظر شما این 21 درصد عدد پایینی است یا معقول است؟
وقتی یکی میگوید در یک شهرستان ورزش روستایی و فعالیت بدنیشان زیاد است، آیا میتوان آن را در آمار ورزش همگانی حساب کرد؟ یا کارگرانی که در کارگاهها و کارخانهها فعالیتهای صبحگاه و ورزشی هم دارند؟ ما حتی اینها را در آمار به حساب نیاوردهایم. آنها که جلوی تلویزیون و در منازل ورزش میکنند نیز در آمار ما وجود ندارد. آنچه مشهود بود و در سطح کل استانها با آن برخورد کردیم، در این آمار آوردهایم. البته در هیچجای دنیا نمیتوان آمار چنین چیزی را با قطعیت گفت که به تأیید همه برسد.
بحث من این نیست که این آمار چقدر درست یا نادرست است؟ مشخصا پرسشم این است که به نظر شما بهعنوان یک کارشناس، مردم در سراسر کشور راضیکننده ورزش میکنند؟
به پارک لاله تهران یا هر پارکی بروید و بپرسید 10 سال پیش روزانه چند نفر برای ورزش به پارک میآمدند و الان چند نفر میآیند، قطعا میگویند بهشدت آمار بیشتر شده است. زنان نمیآمدند حالا میآیند. موضوع بعدی این است که وقتی کاری را بخواهیم فرهنگسازی کنیم، به زمان طولانی نیاز داریم و یکشبه اتفاق نمیافتد؛ اما میخواهم بگویم روند روبهرشدی خواهیم داشت. طرح جامع بررسی ورزش همگانی کشور که این آمار 21 درصد از آن برآورد شده نیز از طریق گردآوری اطلاعات به شیوه پرسشنامهها بوده و براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 90 این کار را انجام دادیم و بین افراد بالای 15 سال این تحقیق انجام شد.
آمار دیگری هم وجود دارد یا فقط آمار 21 درصدی به دست آمد؟
معاونت ورزش همگانی وزارت ورزش به دست آورد و تحقیقاتی انجام داد. این آمار راستیآزمایی و تأیید شد.
در صحبتهایتان به ورزش مردم در پارکها و فضای سبز اشاره کردید. این پرسش در ذهن ایجاد میشود که شهرداری نیز نقشی دراینباره داشته یا خیر؟ با این سازمان هماهنگی داشتید و اصولا به هماهنگی نیاز بود یا خیر؟ یا ارگانی مانند آموزش و پرورش که این فرهنگسازی را در گروههای سنی پایینتر انجام بدهد کمکی به این فدراسیون کرد؟
ما هم با شهرداری تفاهمنامهای امضا کردیم و بر مبنای آن، برنامههایمان را هدفگذاری کردهایم و کار میکنیم. با شهرداری تعامل داریم؛ تعامل دوطرفه است و جلسههایی که در شهرداری درباره ورزش برگزار میشود با حضور بنده است. همچنین شعاری داریم که از ابتدا تا الان به آن پایبند بوده و هستیم: ورزش همگانی مدیریت همگانی.
در پاسخ به شما باید بگویم بله شهرداریها مسئول ورزش همگانی هستند، آموزش و پرورش، کارگران، نیروهای مسلح و... همه مسئول هستند. بنده نمیتوانم بروم در نیروهای مسلح ولی از آنها دعوت میکنیم به اینجا میآیند و برنامههایشان را برای سربازان و کارکنان خود میگویند.
اینکه میگویید کارگر و دانشآموز و سرباز و هر قشر دیگر باید ورزش کنند، روی کاغذ خوب است، اما راهکار شما برای عملیشدن این موضوع چیست؟
یکی از راههای ترغیب این افراد همان فرهنگسازی است که به زمان طولانی نیاز دارد. نکته بعدی آنکه صدا و سیما حتما باید در این فرهنگسازی نقش داشته باشد و پس از آن رسانههای جمعی دیگر، روزنامهها، نشریات و... تبلیغاتی انجام دهند که مردم را ترغیب کنند، زیرا تأثیر بسیار زیادی دارد.
صدا و سیما چنین کاری را انجام داده است؟
شبکه ورزش، شبکه 3 و رادیو ورزش کارهای جدیدی که انجام میدهند بیتأثیر نبوده است. وقتی قهرمان تکواندویی میآید و صدا و سیما تصویر مدالگرفتن او را پخش میکند، فردا همه مردم میخواهند بروند تکواندوکار شوند.
خب اینکه میشود ورزش حرفهای و تعریفش از ورزش همگانی متفاوت میشود.
نه، وقتی میگوییم میرود تکواندوکار شود، به این معنا که واقعا قهرمان و مدالآور شود نیست، شروع میکند و این ورزش را در توان و سعی خود انجام میدهد و جزء ورزش همگانی محسوب میشود. ولی اول باید آن قهرمان را ببینند که بروند کلاس تکواندو ثبتنام کنند. اگر کسی قله را نبیند، شروع به کوهنوردی در کوهپایه نمیکند؛ بنابراین به نظر من همه استانها، فدراسیونها، ارگانها و نهادها مسئول ورزش همگانی هستند؛ برای مثال فقط نیروهای مسلح بتوانند همه کارکنان خود را از بازنشستهها تا جانبازان و... دعوت کنند و مسابقه و جایزه بگذارند، جامعه وسیعی را ترغیب میکند. نکته مهم دیگر این است که باید کاری کنیم باشگاهها و امکانات ورزشی، نزدیک خانه افراد باشد. قطعا اگر فردی برای رسیدن تا محل ورزشکردن پنج دقیقه نیاز به راهرفتن داشته باشد، احتمال اینکه هر روز به آنجا برود بیشتر است.
12jav.net