زنم پول خواست، کشتمش

دوات آنلاین -مرد افغان که متهم است در درگیری همسر جوانش را به قتل رسانده‌است، پس از دستگیری مدعی شد که همسرش از او پول خواسته که او را به قتل رسانده ‌است.

روزنامه جوان نوشت، شامگاه دوشنبه ۳۰ خرداد امسال قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری بی‌سیم از قتل زن جوانی در خانه قدیمی حوالی خیابان ۱۷ شهریور با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.

تیم جنایی در محل حادثه با جسد زن ۲۰ ساله‌ای به نام شیرین روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر خفگی به کام مرگ رفته‌است.

نخستین بررسی‌ها نشان داد مقتول تبعه افغان است که ساعتی قبل در درگیری با شوهرش به نام بشیر به قتل می‌رسد. پس از این حادثه بشیر تلفنی موضوع را به عموی مادرش خبر می‌دهد و سپس خودش از محل فرار می‌کند.

تماس قاتل

عموی قاتل گفت: «ساعتی قبل بشیر با من تماس گرفت و گفت با همسرش درگیر شده‌ است و از من خواست به خانه‌اش بروم. او همزمان با مادرش هم تماس گرفته‌بود که دو نفری به خانه‌اش رفتیم و با جسد همسرش روبه‌رو شدیم. ما بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم، اما نیرو‌های اورژانس وقتی به محل آمدند و معاینه کردند، اعلام کردند عروسمان فوت کرده‌است.»

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی برای انجام آزمایش‌های لازم، مأموران قاتل فراری را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه ساعتی بعد، او را در خانه یکی از بستگانش شناسایی و دستگیر کردند.

اعترافات مرد همسرکش

متهم صبح دیروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران با اعتراف به قتل همسرش گفت: «شش سال قبل از افغانستان برای کار به ایران آمدم و مدتی بعد هم با شیرین که از بستگان نزدیک من است، ازدواج کردم. ما زندگی خوبی داشتیم و حتی دو سال قبل هم که پسرم به دنیا آمد، زندگی ما شیرین‌تر شد. من کارم ضایعات جمع‌کن بود و در‌آمد خوبی نداشتم و همین موضوع باعث شد از مدتی قبل با همسرم اختلاف پیدا کنم. او همیشه از من پول زیاد می‌خواست و می‌گفت دوست دارد لباس‌های قشنگ بخرد و بپوشد، اما من پول زیادی نداشتم و از طرفی هم هزینه‌های زندگی خیلی زیاد شده‌بود. به هر حال ما هر چند وقت یکبار سر همین موضوع با هم درگیر می‌شدیم، اما هر‌گز فکر نمی‌کردم درگیری ما با مرگ همسرم پایان یابد.»

وی ادامه داد: «شب حادثه خسته و کوفته از محل کارم به خانه آمدم و انتظار داشتم همسرم برای من شام آماده کرده‌باشد، اما او دوباره شروع به غر زدن کرد و گفت چرا وضع مالی ما خوب نیست. هر چقدر تلاش کردم او را آرام کنم، فایده‌ای نداشت و مدام نق‌نق می‌کرد. تصمیم گرفتم از خانه بیرون بروم که دیدم او دراز کشیده تا بخوابد، به همین‌خاطر برگشتم، اما او باز هم با من شروع به مشاجره لفظی کرد. عصبانی شدم و پارچه‌ای برداشتم به دور گردنش انداختم و کشیدم تا اینکه دیدم صورتش کبود شده‌است و نفس نمی‌کشد. خیلی ترسیده و پشیمان هم شده‌ بودم که با مادرم و عمویم تماس گرفتم و درخواست کمک کردم.»

متهم پس از اعتراف به قتل به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.