همسرکشی هولناک با شک به خیانت
این مرد بعد از کشتن همسرش مادر او و مرد غریبه را نیز با چاقو مجروح کرد.
دوات آنلاین -مرد جوانی که پس از قتل همسرش مادرزن خود و مردی دیگر را زخمی کرده و از تهران گریخته بود، سرانجام خودش را تسلیم پلیس کرد. متهم مدعی است از سهماه قبل به رفتار همسرش مظنون شده و سرانجام حادثه خونین را رقم زده است.
به نوشته روزنامه جوان، ساعت۶ صبح روز دوشنبه اول شهریور به مأموران پلیس تهران خبر رسید، مرد جوانی در درگیری در خانهاش همسرش را به قتل رسانده و مادرزن و پسر جوان دیگری را نیز زخمی و از محل گریخته است.
با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری۱۵۳ شهرک ولیعصر به محل حادثه که ساختمان مسکونی در یکی از خیابانهای اطراف بود اعزام شدند.
مأموران پلیس داخل پذیرایی طبقه دوم با پیکر زخمی دو زن ۲۷ساله و میانسال و بدن زخمی پسر جوانی روبهرو شدند و سه فرد زخمی را به بیمارستان منتقل کردند.
در حالی که بررسیها حکایت از آن داشت ضارب داماد خانواده به نام یاشار است که در درگیری همسر و مادر زن و پسر جوانی به نام بهمن را که احتمال میداده با همسرش ارتباط پنهانی دارد زخمی کردهاست، تیم پزشکی بیمارستان اعلام کردند زن ۲۷ساله به نام فهیمه بر اثر شدت ضربات چاقو به کام مرگ رفته است.
بدین ترتیب با قتل زن جوان پرونده وارد مرحله تازهای شد و قاضی رحیم دشتبان، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
تحقیقات مأموران پلیس نشان داد یاشار از مدتی قبل به رفتارهای همسرش مشکوک شده و احتمال داده همسرش با پسر جوانی به نام بهمن ارتباط دارد و به همین خاطر روز حادثه او را به بهانهای به خانهاش میکشاند و همزمان از مادر زن و پدر زنش هم میخواهد به خانه او بیایند. یاشار در ادامه وقتی بهمن وارد خانهاش میشود با چاقو به او حمله میکند که در جریان درگیری همسر و مادر زنش هم زخمی میشوند و در نهایت همسرش به قتل میرسد.
پدر زن یاشار که در این حادثه جان سالم به در برده بود به مأموران گفت: یاشار با ما تماس گرفت و گفت برای بر ملا شدن رازی به خانهاش برویم. وقتی به خانه او رفتیم مدعی شد که دخترم با پسر جوانی که همکار دخترمان است ارتباط دارد و پسر جوان را به خانهاش دعوت کردهاست. ما فکر کردیم او میخواهد با پسر جوان حرف بزند تا متوجه شود که اشتباه میکند، اما وقتی بهمن وارد خانه شد با چاقو به او حمله کرد که دختر و همسرم برای میانجیگری جلو رفتند که هر سه زخمی شدند و دخترم فوت کرد.
تسلیم قاتل در رودسر
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را برای دستگیری قاتل فراری آغاز کردند، اما دریافتند متهم پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است.
چند روز قبل در حالی که جستجو برای متهم ادامه داشت به مأموران پلیس تهران خبر رسید یاشار در شهرستان رودسر در استان گیلان به ادارهپلیس رفته و خودش را تسلیم کرده است. پس از این متهم به دستور قاضی دشتبان برای تحقیق به تهران منتقل شد.
صبح دیروز قاتل به دادسرای امور جنایی منتقل شد و در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل همسرش اعتراف کرد. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با متهم
*یاشار چرا آن حادثه خونین را رقم زدی؟
من قصد قتل نداشتم، اما لحظه حادثه خیلی عصبانی بودم و اصلاً خودم را نتوانستم کنترل کنم. وقتی بهمن را دیدم کنترلم از دستم خارج شد و دست به چاقو بردم، اما نمیخواستم او را هم به قتل برسانم و فقط میخواستم تنبیهاش کنم که همسرم و مادر زنم برای میانجیگری جلو آمدند و چاقوها به آنها هم برخورد کرد و هر سه زخمی شدند، اما همسرم فوت کرد.
*بهمن را میشناختی؟
او همکار همسرم بود. همسرم در کارگاه تولیدی کار میکرد و بهمن هم همکارش بود.
*چرا به بهمن و همسرت مشکوک بودی؟
چون فهمیدهبودم آنها با هم ارتباط پنهانی دارند و از طرفی به رفتارهای همسرم شک کرده بودم.
*از کجا فهمیدی؟
من حدود سهماه قبل از حادثه به رفتارهای همسرم شک کردهبودم و او را زیر نظر داشتم تا اینکه متوجه شدم همیشه سرش در گوشی است و از طرفی هم همیشه با تلفنش حرف میزند. آنقدر او با گوشیاش انس گرفته بود و تلفنی حرف میزد که هزینه تلفن همراهش چند برابر شده بود. همین موضوع باعث شد به او بیشتر شک کنم که در نهایت روی گوشیاش برنامهای نصب کردم و بعد هم از طریق برنامههایی که در بازار است تلفنها و پیامهای او را چک کردم که دیدم بیشترین تلفنها و پیامهایش با بهمن بودهاست و فهمیدم با او ارتباط دارد.
*به همسرت موضوع را گفتی؟
بله، با هم درگیر هم شدیم، اما او گفت که همکارش است و ارتباط آنها فقط در حد تلفنی و پیامکی بودهاست، اما من باور نکردم که از او خواستم بهمن را به خانهمان دعوت کند تا با هم حرف بزنیم.
*بعد چه شد؟
من و همسرم هر دو سر کار میرویم و به همین خاطر پدر زن و مادر زنم از فرزند خردسالمان نگهداری میکنند. آن روز با مادر زن و پدر زنم تماس گرفتم و گفتم هر چه زودتر به خانهام بیایند. وقتی علت را سوال کردند به آنها گفتم راز مهمی را میخواهم برای شما بر ملا کنم. آنها در خانهام بودند که بهمن وارد خانه شد و من هم به او حمله کردم.
*چرا فرار کردی؟
وقتی آنها زخمی شدند خیلی ترسیدم و فرار کردم.
*به کجا فرار کردی؟
پس از حادثه تلفن همراهم را در خانه جا گذاشتم و فرار کردم. چند روزی داخل پارکها و خیابانها سرگردان بودم که تصمیم گرفتم به زادگاهم در رودسر بروم. سپس به رودسر رفتم، اما فکر میکردم که همه فقط زخمی شدهاند تا اینکه با تلفن همراه خودم تماس گرفتم و پدر زنم گوشیام را برداشت. وقتی از او درباره همسرم سوال کردم گفت «بدبخت شدیم و زنت فوت کرد.»
*چه شد که خودت را معرفی کردی؟
وقتی شنیدم همسرم فوت کرده عذاب وجدان به سراغم آمد تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم.
*حرف آخر.
پشیمان هستم و دلم برای فرزندم تنگ شده است. کاش آن اتفاق رخ نمیداد.
12jav.net