اعتراف مرد خیاط به قتل دختر جوان
من میخواستم او را بترسانم و از خانهاش بیرون بیایم که چاقو به او اصابت کرد و بعد هم نفهمیدم که چند ضربه به او چاقو زدم.
دوات آنلاین -مرد خیاط پس از اینکه دختری جوان را در خانهاش به قتل رساند و از محل گریخت فهمید که راهی برای گریز ندارد، بنابراین خودش را تسلیم پلیس کرد. او در جلسه بازجویی که روز گذشته برگزار شد گفت که از کاری که کرده به شدت پشیمان است و بیشتر از همه دلش برای دختر خردسالش تنگ شده است.
به نوشته روزنامه جوان، ساعت۱۸:۳۰ روز دوشنبه ۲۷تیرماه امسال به مأموران کلانتری۱۲۸ تهراننو خبر رسید دختر جوانی داخل پذیرایی خانهاش در طبقهسوم ساختمان مسکونی در خیابان صفا نزدیکی میدان امامحسین (ع) به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
مأموران پلیس وقتی پای در قتلگاه دختر جوان گذاشتند با جسد خونین دختر ۳۵سالهای به نام مهین روبهرو شدند که با اصابت ۱۰ضربه چاقو به گردن، صورت و کتفهایش به قتل رسیده بود. مأموران بلافاصله موضوع را به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند و دقایقی بعد قاضی مصطفی واحدی همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند.
قرار با تعمیرکار ساختمان
نخستین بررسیها حکایت از آن داشت آپارتمان محل حادثه متعلق به مقتول است که به تازگی خریده است و قرار بوده در آن تعمیرات انجام دهد که به طرز مشکوکی داخل آن به قتل میرسد. تیم جنایی در نخستین گام از برادر مقتول که موضوع را به مأموران پلیس خبر دادهبود تحقیق کردند.
وی گفت: ما دو خواهر و دو برادر بودیم و پدر و مادرمان هم فوت کرده بودند. برادرم و یکی از خواهرهایم ازدواج کردهاند، اما من و مهین مجرد بودیم و با هم زندگی میکردیم.
مهین در یک فروشگاه بزرگ فروشندگی میکرد و وضع مالیاش خوب بود. او با فروش طلاها و آپارتمانش و پساندازی که داشت این آپارتمان را که بزرگتر بود خرید، اما از آنجایی که کمی قدیمی بود، تصمیم گرفت آن را تعمیر کند. صبح که از خانه بیرون رفت به من گفت که کلید یدک را به تعمیرکار ساختمان داده است و قرار است او برای تعمیر به آپارتمانش برود. من صبح چند باری با او تماس گرفتم، اما جواب نداد و احتمال دادم که در محل کارش سرش شلوغ است تا اینکه ساعت۱۷ برای آخرین بارکه تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم و به در خانهاش آمدم. زمانی که من رسیدم تعمیرکار هم رسید و گفت با خواهرم قرار داشتهاست. او با کلید یدک در آپارتمان را باز کرد که با این صحنه هولناک روبهرو شدیم.
سرقت اموال مقتول
معاینات تیم پزشکی قانونی در محل حادثه نشان داد حدود ۸ساعت از مرگ دختر جوان گذشته است و از سوی دیگر مأموران پلیس در بررسیهای محل حادثه دریافتند کیف پول، مدارک و تلفن همراه گرانقیمت مقتول نیز به سرقت رفته است.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی تیم جنایی تحقیقات گستردهای را برای شناسایی عامل قتل آغاز کردند که بررسیهای فنی نشان داد مقتول از مدتی قبل با مرد ۳۶سالهای به نام بابک ارتباط تلفنی و پیامکی داشته است.
همچنین تحقیقات پلیسی نشان داد بابک همراه خانوادهاش در آپارتمان مسکونی در نزدیکی محل کار مقتول زندگی میکند.
تسلیم پلیس
در حالی که مأموران پلیس بابک را به عنوان مظنون حادثه تحت نظر گرفته بودند، وی صبح روز یکشنبه سوممرداد به اداره پلیس رفت و با اظهار پشیمانی به قتل دختر جوان اعتراف کرد. متهم صبح دیروز هم برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.
گفت و گو با متهم
روی صندلی نشسته است و آرام و قرار ندارد، گاهی سرش را پایین میآورد و میان دستانش قرار میدهد و گاهی هم سرش را میچرخاند و زیر لب حرفهایی زمزمه میکند. مدعی است که تا الان هیچ جرمی مرتکب نشده و حتی پایش هم به کلانتری باز نشده است. قاتل به خبرنگار ما میگوید: خیلی پشیمانم و میدانم مجازاتم چوبه دار است، اما دلم خیلی برای دختر خردسالم تنگ شدهاست.
*بابک چه کارهای؟
من خیاط هستم و در کارگاه تولیدی دوزندگی میکنم.
*سابقه داری؟
نه، من تا الان کوچکترین خطایی مرتکب نشدهام. حتی به کلانتری هم نرفته بودم.
*اما بزرگترین جرم را مرتکب شدی؟
بله، من الان قاتل هستم.
*چطوری با مقتول آشنا شدی؟
مقتول محل کارش در نزدیکی خانه ما بود. او در فروشگاه بزرگی که متعلق به داییاش بود فروشندگی میکرد و همسر و فرزند خردسالم برای خرید مواد غذایی و تنقلات به آنجا رفت و آمد داشتند. من هم چند باری همراه دخترم به فروشگاه رفتم و برای او شکلات خریدم که با مقتول آشنا شدم. روز آشنایی ما داییاش از من سؤال کرد که چه کارهام و من گفتم در تولیدی تیشرت مردانه کار میکنم. مقتول و داییاش از من خواستند برای آنها تیشرت ببرم که تلفن همراه مرا گرفتند تا تماس بگیرند.
پس از این مهین چند باری با من تماس گرفت و درباره رنگ، جنس و قیمت تیشرتها سؤال کرد و بعد هم که از طریق واتساپ با هم در تماس بودیم تا اینکه پنجعدد تیشرت سفارش داد و پول آن را به کارتم واریز کرد. از آن روز به بعد ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم و آشنایی و رابطه ما بیشتر شد تا اینکه در نهایت این رابطه رنگ خون گرفت.
*چرا او را به قتل رساندی؟
او از من پول میخواست و مرا تهدید میکرد که آبرویم را پیش همسر و بستگانم میبرد و من هم به صورت اتفاقی او را به قتل رساندم.
*یعنی هرکسی از شما پول بخواهد باید او را بکشی؟
نه، من میخواستم او را بترسانم و از خانهاش بیرون بیایم که چاقو به او اصابت کرد و بعد هم نفهمیدم که چند ضربه به او چاقو زدم.
*درباره روز حادثه توضیح بده.
مقتول آپارتمانش را تازه خریده بود و آن روز گفت که قرار است تعمیرکار ساختمانی برای تعمیرات به خانهاش برود و از من خواست او را به خانهاش برسانم. من با موتورسیکلتم او را رساندم و بعد هم وسایل همراهش را تا دم آپارتمانش بردم که از من خواست وارد خانهاش شوم و درباره تغییر دکوراسیون نظر دهم. دقایقی بعد مهین گفت که به خاطر خرید خانه بدهکار شده است و گفت به او ۱۰میلیون تومان قرض بدهم. به او گفتم که من کارگر هستم و حتی برای اجاره خانهام مشکل دارم چه برسد به اینکه به او قرض بدهم. اما مهین اصرار داشت و میگفت باید به او پول بدهم که به طرف در رفتم تا خارج شوم، اما مانع من شد و مرا به طرف آشپزخانه هل داد. او تهدید کرد اگر به او پول ندهم تمامی پیامکها و عکسهای مرا برای همسرم میفرستد و زندگیام را خراب میکند. از طرفی هم گفت الان شروع به داد و فریاد و از همسایهها درخواست کمک میکند که متوجه چاقویی روی میز آشپزخانه شدم و آن را برداشتم که بترسانمش. چاقو را به طرفش پرت کردم که به گردنش اصابت کرد و بعد هم نفهمیدم که چند ضربه به آن زدم.
*چرا اموالش را سرقت کردی؟
من فقط گوشیاش را سرقت کردم که پیامها و عکسهایم را پاک کنم و ردی از خودم به جای نگذارم.
*بعد از حادثه کجا رفتی؟
به محل کارم رفتم.
*عذاب وجدان نداشتی؟
آنقدر عذاب وجدان داشتم که در نهایت خودم به اداره پلیس رفتم و به قتل اعتراف کردم.
*حرف آخر.
خیلی پشیمانم و خیلی دلم برای دخترم تنگ شدهاست.
12jav.net