جنایت به خاطر 20 هزار تومان
متهم جوان 19 ساله ای است که به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارد.
دوات آنلاین -میلاد، پسر 19سالهای است که هفتماه است به اتهام قتل مردی معتاد راهی زندان رجاییشهر کرج شده است. معتاد به شیشه بود و میگوید همین اعتیاد باعث شد مرتکب قتل شود. 20هزار تومان به مردی معتاد داد تا او برایش شیشه بخرد اما مرد معتاد سرش کلاه گذاشت، پول را پس نداد و باعث شد میلاد دست به چاقو ببرد و او را بکشد. روزنامه جام جم با او گفت و گو کرده است که میخوانید.
*قبل از زندان چهکاره بودی؟
با گاریام زبالهگردی میکردم.
*چه کسی را کشتی؟
یک مرد معتاد.
*چرا؟
او سرم کلاه گذاشته بود. 20هزار تومان به او دادم برایم شیشه بخرد که پول را برداشت و برای مصرف خودش شیشه خرید. چند شب بود مواد نداشتم که مصرف کنم و خمار بودم. مقتول چند بار برایم شیشه خریده و پولش را داده بودم اما نمیدانم چرا ایندفعه نه مواد برایم خرید و نه پولم را پسداد. عصبانی شده و با چاقو او را کشتم.
شرایط خانوادگی
*از خانوادهات بگو.
وقتی بچه بودم پدرم از دنیا رفت و بعد از چند سال مادرم ازدواج کرد. من و خواهرم پیش مادرمان رفتیم و برادرم پیش خانواده پدریام. آن مرد با من رابطه خوبی نداشت و مجبور شدم از خانه فرار کنم.
*بعد از فرار کجا رفتی؟
در بوستانها و ترمینال صبح را شب میکردم. گاهی با گدایی، اسپند دود کردن و پاک کردن شیشه خودروها. این اواخر هم زبالهجمعکن شدم. پلاستیک و کارتن جمع میکردم و به مردی میفروختم.
*چطور دستگیر شدی؟
روی گاریام عکس زورو بود و در محل قتل جاماند. به همین خاطر خیلی زود شناسایی شدم. همه زبالهگردها به خاطر عکس زورو گاری مرا میشناختند.
شرایط زندان
*از زندان بگو.
خمار بودم و شبهای اول به خودم میپیچیدم. دارو خوردم و حالم کمی بهتر شد. به دلیل اینکه سنم کمتر از بقیه بود، به من زور میگفتند و لباس زندانیان سابقهدار را میشستم و برایشان غذا درست میکردم. یکبار خواستم یکی از زندانیان زورگو را با چاقو بزنم که فهمید و با چاقو روی بدنم خراش انداخت تا ادب شوم.
*در این مدت با خانوادهات ملاقات کردی؟
در این هشتماه که زندانم هیچکدام از اعضای خانوادهام به ملاقاتم نیامدند و برایم کلی حسرت مانده و مادرم حتی نمیخواهد مرا ببیند و یکبار هم به ملاقاتم نیامده است. حسرت دیدنش میترسم به دلم بماند.
*فکر میکنی بخشیده شوی؟
امید ندارم. در دادسرا بچههای آن مرد گفتند که مرا اعدام میکنند. با شنیدن این حرفها بهشدت ترسیدم و هر شب خواب صحنه اعدام را میبینم.
12jav.net