2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
قتل دختر پرستار به دست خواستگار ناکام

قتل دختر پرستار به دست خواستگار ناکام

متهم: مقتول به من گفت که اختیار خودش را دارد و مرا دیگر دوست ندارد و نمی‌خواهد با من ازدواج کند.

دوات آنلاین -آشنایی خانم پرستار و مرد بیمار که در یکی از بیمارستان‌های تهران به یک رابطه عاطفی منجر شده بود با قتل به سرانجام رسید. مرد بیمار پس از حادثه خونینی که در یک خانه ویلایی در شمال پایتخت رقم زده بود، خودش را به محل کار مقتول رساند و به جرمش اعتراف کرد. متهم مدعی شده دوست داشت در همان‌ جایی که با پرستار جوان آشنا شده به قتل او اقرار کند.

 

به نوشته روزنامه جوان نیمه شب شنبه، هشتم خرداد ماه قاضی محمد وهابی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک از قتل دختر جوانی در خانه ویلایی نزدیکی محله اوین درکه باخبر و به همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شدند.

 

تیم جنایی در محل حادثه با جسد زن ۴۲ساله‌ای به‌نام مهرانه رو‌به‌رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به پشت، صورت و سینه به قتل رسیده بود. بررسی‌های پلیس نشان داد مهرانه پرستار بیمارستانی در مرکز تهران است که چند ساعت قبل برای شرکت در مهمانی به این خانه آمده است.

 

همچنین مشخص شد مرد جوانی که مدعی بود خواستگار مهرانه است خود را به این محل رسانده و مهرانه را به قتل رسانده و گریخته است.

 

اظهارات شاهد

یکی از شاهدان به پلیس گفت: مهرانه برای میهمانی به خانه ما آمده بود ما هم همراه تعدادی از دوستانمان در حال برگزاری مهمانی بودیم که متوجه شدیم مردی از روی دیوار وارد خانه شد. او مدام مهرانه را صدا می‌زد که فهمیدیم مرد غریبه خواستگار مهرانه است. پس از این مهرانه به حیاط رفت و دقایقی باهم حرف زدند، بعد متوجه شدیم آنها با هم درگیر شده‌اند. او به مهرانه اعتراض می‌کرد که چرا بدون هماهنگی‌اش در این مهمانی شرکت کرده است. او داد و فریاد می‌زد که دوستان ما از ترس خانه را ترک کردند.

 

من خیلی تلاش کردم و در نهایت مرد عصبانی را آرام کردم و همراه مهرانه او را به داخل خانه‌ام آوردم تا آنها را آشتی دهم اما ناگهان او دوباره عصبانی شد و به داخل آشپزخانه رفت و با برداشتن چاقویی به جان مهرانه افتاد و ضربات متعددی به او زد. پس از آن از ترس فرار کردم به مغازه میوه فروشی کنار خانه ام پناه بردم و از صاحب مغازه خواستم تا موضوع را به مأموران پلیس خبر دهد و بعد هم مرد خشمگین به سرعت از محل گریخت.

 

بازداشت قاتل در بیمارستان

مأموران پلیس همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی در تحقیقات میدانی هویت قاتل را که مردی ۴۷ ساله به نام شاهین بود شناسایی کردند. بررسی‌های پلیس نشان داد شاهین چند ماهی است که با مهرانه ارتباط داشته و قرار بوده باهم ازدواج کنند.

 

در حالی که تحقیقات ادامه داشت به پلیس خبر رسید مرد جوانی به بیمارستانی که مقتول در آن مشغول کار بوده رفته و ادعا کرده مهرانه را به قتل رسانده است و قصد دارد خودش را تسلیم کند. بدین ترتیب مأموران راهی بیمارستان شدند و متهم را بازداشت کردند.

 

اظهار پشیمانی

متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی که مدعی است فرد تحصیلکرده‌ای است و مدرک مهندسی عمران دارد، در بازجویی‌ها با اظهار پشیمانی به قتل دختر مورد علاقه‌اش اعتراف کرد. متهم در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

 

گفت ‌و گو با متهم

*چطور با مقتول آشنا شدید؟

من مدتی است از بیماری رنج می‌برم و به همین دلیل تحت درمان هستم. شش ماه قبل برای درمان به بیمارستانی در مرکز تهران رفتم که مهرانه آنجا به عنوان پرستار کار می‌کرد. در آن چند روزی که بستری بودم، او خیلی به من محبت کرد، به طوری که احساس کردم مدیون او هستم. مهرانه پرستاری خوش‌قلب، بااخلاق و پرتلاش بود که از او خوشم آمد، پس از آن چند باری او را دیدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم و مهرانه هم قبول کرد.

 

*شما که مدعی هستید عاشق او بودید چرا این حادثه خونین را رقم زدید؟

مدتی بود او به من بی‌اعتنا شده بود. احتمال دادم شاید بخواهد با کس دیگری ازدواج کند، از طرفی هم به رفتارها و کارهایش مشکوک شده بودم و سعی داشتم او را زیر نظر داشته باشم. در آخر، همین گمان‌های بد باعث شد دختر مورد علاقه‌ام را به قتل برسانم.

 

*به همین خاطر داخل خودروی او ردیاب نصب کرده بودید؟

بله. برای اینکه او را زیر نظر داشته باشم این کار را کردم. او را همیشه از دور کنترل می‌کردم تا اینکه شب حادثه از طریق ردیاب متوجه شدم به آن خانه ویلایی رفته است.

 

*بعد چه شد؟

آن شب تلفنی از مهرانه خواستم به دیدنش بروم اما او گفت که کار مهمی دارد و قبول نکرد. من به او مشکوک شدم و از طریق ردیاب رد او را گرفتم تا اینکه به آن خانه ویلایی رسیدم. خودروی مهرانه آنجا پارک بود. با تلفنش تماس گرفتم و از مهرانه سؤال کردم کجا هستی. به دروغ گفت که خانه‌شان است.

 

به او گفتم که من پشت در خانه ویلایی هستم و خواستم بیرون بیاید اما او قبول نکرد، هر چقدر زنگ خانه ویلایی را زدم، کسی در را باز نکرد که از روی دیوار به داخل حیاط رفتم و متوجه شدم همراه تعدادی زن و مرد داخل خانه هستند. مهرانه با داد و فریاد من به حیاط آمد که باهم درگیر شدیم و این اتفاق خونین افتاد.

 

*یعنی به قصد قتل رفته بودید؟

نه قرار بود با او حرف بزنم و ابتدا هم باهم حرف زدیم و من هم کمی آرام شدم که دو نفری به داخل خانه رفتیم اما آنجا او حرف‌هایی زد که مرا خیلی عصبانی کرد، بنابراین دست به چاقو بردم.

 

*چه حرفی زد که سزایش قتل بود؟

او به من گفت که اختیار خودش را دارد و مرا دیگر دوست ندارد و نمی‌خواهد با من ازدواج کند. مهرانه از اینکه او را تعقیب کرده بودم خیلی عصبانی شده بود و در آنجا به من جواب رد داد که عصبانی شدم.

 

*چرا پس از قتل به بیمارستان رفتید؟

وقتی دیدم خونین نقش بر زمین شد فرار کردم. چند ساعتی داخل خیابان‌ها پرسه زدم تا اینکه تصمیم گرفتم به همان محل آشنایی‌مان بروم و در آنجا خودم را به پلیس معرفی کنم. به بیمارستان محل کار مهرانه رفتم و ماجرا را به یکی از پرستاران گفتم. آن پرستار با شنیدن حرف‌های من شوکه شده بود و فکر می‌کرد شوخی می‌کنم اما وقتی متوجه شد جدی حرف می‌زنم، مأموران پلیس را باخبر کرد.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.