قتل دختر جوان برای پایان دادن به رابطه عاشقانه
مقتول فکر می کرد به او خیانت کرده و با دختر دیگری دوست شده ام و سر این موضوع هم هر روز درگیری داشتیم.
دوات آنلاین -گزارش پزشکی قانونی کافی بود تا راز قتل بعد از چند ماه فاش شود. دختر جوان که تصور می شد براثر مصرف مواد مخدر اوردوز کرده، قربانی خیانت پسر مورد علاقه اش شده بود. قاتل که فکر می کرد همه چیز تمام شده خود را برای ازدواج با دختر دیگری آماده می کرد که خون دختر جوان گرفتارش کرد و دستگیر شد. وی در بازجویی ها سعی می کرد از بیان حقیقت فرار کند اما وقتی با دلایل پلیسی روبه روشد، زبان به اعتراف باز کرد و گفت: «نمی خواستم به ارتباطم با مقتول ادامه دهم اما او مرا رها نمی کرد به همین دلیل مجبور به قتل او شدم.» روزنامه جام جم با این قاتل گفت و گو کرده است که می خوانید:
مرا ببخشند، اعتیادم را ترک می کنم
خمار است و نای حرف زدن ندارد، خیلی دوست دارد زودتر مصاحبه تمام شود و به همین دلیل به پرسش ها جواب های کوتاه می دهد، به بخشش اولیای دم امید دارد و برای زندگی اش بعد از آزادی برنامه ریزی کرده است
*به چه اتهامی دستگیرشدی؟
قتل دختر مورد علاقه ام.
*چرا او را کشتی؟
چون ول کن من نبود.
*یعنی چه؟
من به او علاقه نداشتم اما او اصرار داشت که با هم ادامه بدهیم. می گفت باید به قولت عمل کنی و با هم ازدواج کنیم.
*اگر به او علاقه نداشتی، چرا به او قول ازدواج دادی؟
اولش دوستش داشتم اما بعدا از او بدم آمد.
*چرا؟
چون معتاد بود.
*به نظر می رسد خودت هم معتاد باشی.
بله من هم معتادم
*پس مشکلات کجابود؟
وقتی معتاد باشی و با زن معتاد هم ازدواج کنی می شود قوز بالا قوز و باید خرج مواد او را هم بدهی، این طوری آویزان همدیگر می شدیم.
* هزینه مواد مقتول را تو می دادی؟
نه اغلب او مواد می خرید و به خانه ام می آمد و با هم می کشیدیم. می دانستم این ولخرجی او تا وقتی است که ازدواج نکرده ایم.
*چطور با هم آشنا شدید؟
در خیابان او را دیدم، شماره رد و بدل کردیم و با هم دوست شدیم و بعد از مدتی به هم علاقه مند شدیم. خیلی مهربان بود و همه کمبود محبت هایم را در زندگی پر می کرد. برایم جالب بود می دانست معتادم و ترکم نمی کرد. سرانجام یک روز گفت او هم معتاد است. از آن روز هر چه پیش می رفتیم علاقه ام به او کمتر می شد تا اینکه یک روز دعوایمان شد و به او گفتم دیگر سراغ من نیاید و فراموشم کند، بعد درگیر شدیم و او به حالت قهراز خانه رفت اما فردا دوباره برگشت و گفت نمی تواند بدون من باشد و هر کاری می کردم از زندگی ام نمی رفت.
* اما در تحقیقات مشخص شده به دلیل رابطه با دختر دیگری و افشای آن، دختر جوان را کشته ای.
فکر می کرد به او خیانت کرده و با دختر دیگری دوست شده ام و سر این موضوع هم هر روز درگیری داشتیم.
* یعنی با دختر دیگری دوست نشده بودی؟
دوست شده بودم اما خیانت نکرده بودم، قبل از این که با این دختر دوست شوم به رابطه ام با مقتول پایان داده بودم اما او قبول نمی کرد. این مشکل خودش بود. عشق یک رابطه دو طرفه است و نمی توان با اجبار با کسی بود.
* چطور او را کشتی؟
یک روز به خانه ام آمد و با هم درگیر شدیم. عصبانی شدم و خفه اش کردم. بعد برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم به او مواد تزریق کردم و با اورژانس تماس گرفتم و ادعا کردم اوردوز کرده است.
* راز قتل چطور فاش شد؟
بعد از چند ماه پزشکی قانونی علت مرگ را مشخص کرد و ماموران دستگیرم کردند. این بار دیگر راهی برای فرار نداشتم و مجبور شدم اعتراف کنم.
*پشیمانی؟
در این مدت همیشه عذاب وجدان داشتم و چند بار خوابش را دیدم.
*چرا خودت را معرفی نکردی؟
از مرگ می ترسم.
*حرف آخر؟
امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند، قول می دهم دیگر سمت مواد نروم و زندگی ام را از نو بسازم.
12jav.net