قتل زن مطلقه بعد از پشیمانی از عشق تلگرامی
متهم: مدتی با هم ارتباط پیامکی و تلفنی داشتیم تا اینکه به تهران آمدم و او را از نزدیک دیدم و بعد هم که به او علاقه پیدا کردم و عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با پریسا ازدواج کنم.
دوات آنلاین -شهباز، پسر جوانی است که در یکی از گروههای تلگرامی با زنی به نام پریسا آشنا شد. پریسا مدتی قبل از شوهرش طلاق گرفته و همراه پسر خردسالش زندگی میکرد با این حال شهباز به او ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد. هر چند پریسا اول به پیشنهاد او جواب مثبت داد، اما وقتی از حرفش برگشت با ضربات چاقوی شهباز به کام مرگ رفت. شهباز پس از حادثه به کشور ترکیه گریخت و مدتی دوره بادیگاردی دید، اما وقتی به تهران برگشت پلیس در انتظارش بود.
به نوشته روزنامه جوان شامگاه دوشنبه ۲۴ شهریور امسال مأموران کلانتری ۱۵۴ چیتگر تلفنی به قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام کردند زن جوانی با ضربات متعدد چاقو از سوی فرد ناشناسی در یکی از پارکینگهای دریاچه چیتگر به شدت زخمی شده که پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است. با اعلام این خبر بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیسآگاهی در بیمارستان تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسیهای مأموران پلیس نشان داد مقتول که زن ۲۸سالهای به نام پریسا است چند سال قبل از شوهرش جدا شده و همراه پسر خردسالش زندگی میکرد.
بدین ترتیب مأموران در گام نخست به شوهر قبلی این زن مظنون شدند و از وی تحقیق کردند که مشخص شد او در این حادثه نقشی نداشته و زمان حادثه هم در مکانی دیگری بوده است.
رد متهم
سپس مأموران تحقیقات خود را در شاخه دیگری ادامه دادند که دریافتند مقتول از مدتی قبل با پسر ۳۰سالهای به نام شهباز ارتباط داشته است و شب حادثه هم مقتول همراه او از خانه دوستش در شرق تهران برای تفریح با تاکسی اینترنتی به دریاچه چیتگر آمدهاند.
بررسیهای دوربینهای مداربسته هم نشان داد پریسا و شهباز ساعتی پس از قدم زدن در اطراف دریاچه داخل پارکینگ با هم درگیر میشوند که در جریان آن شهباز با چاقو پریسا را زخمی و بعد از محل فرار میکند.
بدین ترتیب مأموران برای دستگیری شهباز راهی محل زندگی او در شهر دماوند شدند، اما دریافتند وی پس از حادثه به صورت غیر قانونی از مرز خارج شده و به کشور ترکیه گریخته است.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید شهباز از کشور ترکیه به ایران بازگشته است. پس از این مأموران راهی محل زندگی او شدند و متهم فراری را دستگیر کردند. متهم صبح دیروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در حالی که تمامی شواهد و دلایل حکایت از آن داشت وی قاتل است در بازجوییها مدعی شد که زن مورد علاقهاش را به قتل نرسانده است.
متهم در ادامه به دستور قاضی ساسان غلامی برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با متهم
*شهباز با مقتول چه نسبتی داری؟
نسبتی ندارم، اما به او علاقه داشتم و قصد داشتم با او ازدواج کنم.
*چطور با او آشنا شدی؟
چندی قبل یکی از دوستانم مرا عضو گروه تلگرامی کرد و پریسا هم عضو آن گروه بود که پس از چند روز به او پیام دادم و دوست شدیم.
*خبر داشتی او مطلقه است؟
اول نمیدانستم، اما بعد به من گفت که از شوهرش طلاق گرفته است و همراه پسر خردسالش زندگی میکند.
*بعد چه شد؟
مدتی با هم ارتباط پیامکی و تلفنی داشتیم تا اینکه به تهران آمدم و او را از نزدیک دیدم و بعد هم که به او علاقه پیدا کردم و عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با پریسا ازدواج کنم.
*کجا زندگی میکردی؟
پدرم در شهرستان دماوند دامداری دارد و من هم همراه او در دامداری مشغول به کارم و به همین خاطر در شهرستان دماوند زندگی میکنم.
*به پریسا پیشنهاد ازدواج دادی؟
بله، به او پیشنهاد ازدواج دادم که او گفت پسر خردسال دارد، اما برای من اهمیتی نداشت که پسر خردسال دارد، چون عاشق او شده بودم و میخواستم هر چه زودتر به او برسم، اما پریسا امروز و فردا میکرد و میخواست به او مهلت بدهم.
*چرا؟
بیشتر بهانه پسرش را میگرفت و میگفت فرزندش بیماری کلیه دارد و باید اول او را درمان کند و بعد درباره ازدواج بامن فکر کند.
*به همین دلیل او را به قتل رساندی؟
نه، من او را به قتل نرساندم.
*اما شب حادثه همراه او بودی؟
بله، همراه او بودم، اما نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
*درباره شب حادثه توضیح بده.
آن شب همراه پریسا و دوستش از شرق تهران برای تفریح به دریاچه چیتگر در غرب تهران آمدیم. من دوباره از او خواستگاری کردم، اما پریسا قبول نکرد و اصرار داشت او را فراموش کنم. به همین خاطر با او مشاجره لفظی کردم و فکر کنم بعد از اینکه من آنجا را ترک کردم دوست خود پریسا او را به قتل رساند.
*چرا؟
فکر کنم او رقیب عشقی پریسا بود و دوست داشت با من ازدواج کند و به همین دلیل او را به قتل رسانده است که به من برسد.
*چرا شما بعد از قتل به کشور ترکیه فرار کردی؟
من برای کار به ترکیه رفتم.
*توضیح بده.
من از قبل میخواستم برای کار به ترکیه بروم به همین خاطر سهروز پس از حادثه به صورت غیرقانونی به کشور ترکیه رفتم و چند روز قبل هم که برگشتم مأموران مرا دستگیر کردند.
*چه کاری؟
مدتی آنجا کارگری کردم که در آمدم خوب بود، اما از آنجایی که ورزشکارم و قوی هستم یک نفر پیشنهاد داد ورزش را ادامه بدهم و در آنجا بادیگارد خوانندهها شوم. من هم کارگری و هم ورزش میکردم و در شهر وان هم دوره بادیگاردی میدیدم که دلم برای خانوادهام تنگ شد و تصمیم گرفتم برای چند روز به ایران بیایم و پس از دیدن خانوادهام دوباره به ترکیه برگردم که دستگیر شدم.
*شما مدعی هستی که قاتل نیستی، اما دوربینهای مداربسته چهره شما را در حال ضربه زدن با چاقو ضبط کرده است؟
[چند لحظهای سکوت میکند]نمیدانم، اما من قاتل نیستم.
12jav.net