نوید محمدزاده چگونه به شهرت رسید

دوات آنلاین -سریال قورباغه که در شبکه نمایش خانگی توزیع می شود تازه ترین کار محمد نویدزاده است اما این بازیگر قبل از رسیدن به چنین جایگاهی مسیر سختی را طی کرده و با انتخاب های درست خود توانسته به شهرت و محبوبیت دست پیدا کند. ایرنا زندگی فیلم های درخشان این بازیگر را مرور کرده است:

درخشش نوید محمدزاده در ابد و یک روز

فیلم ابد و یک روز به کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی و تهیه‌کنندگی سعید ملکان در سال ۱۳۹۴ است. ابد و یک روز در طول نمایش مورد توجه عموم مردم و منتقدان قرار گرفت و توانست ۹ سیمرغ بلورین، ۷ سیمرغ در بخش اصلی و ۲ سیمرغ بهترین فیلم و بهترین کارگردانی در بخش نگاه نو سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر را به دست آورد. نوید محمدزاده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد.

این فیلم روایت‌گر خانواده‌ای است که درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و مشکلات خانوادگی هستند. از همه مهم‌تر، روابط عاطفی میان اعضای خانواده است. به دنبال رهایی از این مشکلات، داستان‌هایی در حین تدارک دیدن مراسم عروسی «سمیه» شکل می‌گیرد که منجر به اتفاقات و تغییراتی در رابطه افراد خانواده می‌شود.

بدون تاریخ، بدون امضا با محمدزاده

فیلم بدون تاریخ، بدون امضا به کارگردانی وحید جلیلوند، نویسندگی علی زرنگار و وحید جلیلوند ساخته شد. این فیلم در شهریور ۱۳۹۷ به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۱۹ انتخاب شد. نوید محمدزاده در این فیلم نقش موسی خان رودی، پدر کودک فوت شده را بازی می‌کند.

این فیلم درباره دکتر کاوه نریمان است که در زمان رانندگی با یک موتورسیکلت که خانواده‌ای سوار آن بوده تصادف می‌کند. فردای آن روز او در محل کارش در پزشکی قانونی با جسدی روبه‌رو می‌شود که او را می‌شناخته اما از روبه رو شدن با خانواده متوفی خودداری می‌کند.

سرخپوست؛  فیلمی قابل قبول

فیلم سرخ ‌پوست در ژانر درام، معمایی، عاشقانه به کارگردانی و نویسندگی نیما ساخته شد. این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۸ رشته این جشنواره، توانست سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد. نوید محمدزاده توانست برای این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد در جشن حافظ را از آن خود کند.

داستان فیلم در سال ۱۳۴۶ اتفاق می‌افتد. یک زندان قدیمی در جنوب، به دلیل مجاورت با فرودگاه در حال توسعه شهر، در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان، به همراه مأمورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدید هستند و قرار است خود سرگرد به همراه افرادش تا عصر از زندان بروند. سرهنگ مدبر که مافوق جاهد است، به نزد او در زندان می‌رود و می‌گوید که جاهد ترفیع گرفته و قرار است جانشین خود او شود. جاهد که از شنیدن این خبر خوشحال است، طی یک تماس تلفنی متوجه می‌شود که یکی از زندانیان به نام احمد ملقب به سرخ‌پوست همراه با دیگر زندانیان نبوده‌است.