دوات آنلاین-ابراهیم قلی زاده مردی نابینا است که زندگی شگفت انگیزی دارد. او با وجود نابینا بودن هرگز دست از تلاش و کوشش برنداشته و علاوه بر اشتغال در مرکز تلفن بیمارستانی در سمنان در زمینه ورزش هم بسیار فعال است. گفت و گوی فارس با این مرد را بخوانید:
* بهطور کامل خود را معرفی کرده و از وضع شغلی و زندگیتان بگویید؟
«ابراهیم قلیزاده» هستم؛ متولد سال 1352 و مدت 26 سال کارمند دانشگاه علوم پزشکی سمنان هستم و در مراکز تلفن بیمارستان امیرالمؤمنین (ع)، فاطمیه و 15 خرداد و همچنین ستاد مرکزی دانشگاه سمنان فعالیت دارم.
در سال 1373 تشکیل خانواده دادم و اکنون سه فرزند پسر دارم؛ همسر خوب و فرزندان صالح مکمل آرامشم هستند و این الطاف الهی را مدیون دعاهای خاضعانه مادرم هستم.
علت نابینا شدن قلی زاده
*علت نابینایی شما چه بود؛ مادرزادی یا بر اثر حادثهای چشمتان را از دست دادید؟
در اثر حادثه و بیاحتیاطی در پنج سالگی نابینا شدم؛ درواقع سر یک شیطنت بچگانه چشمم آسیب دید. برای جراحی مراجعه کردم که نابینا شدم و البته نمیتوانم بگویم حتماً قصور پزشکی بوده است.
*از اینکه از نعمتی بزرگ و حیاتی همچون دیدن محروم هستید چه احساسی دارید؟
قلیزاده (با لبخند): حیاتی از منظر شما! مشکلی با شرایط فعلیام ندارم و ناراحت نیستم؛ فعالیتهای خوبی در جامعه دارم. بهویژه در زمینه ورزش چند سال متوالی در رشتههای متعدد موفقیت کسب کردم و حتی قهرمان کشور شدم. در رشتههای دوومیدانی، گلبال، شطرنج و شنا فعال هستم و اخیراً کوهنوردی هم به فعالیتهای ورزشیام اضافه شده است.
*چه کسانی در توفیقی که امروز از آن سخن میگویید و برایتان حاصل شده است، نقش داشتند؟
موفقیتهایم را بیش از همه مدیون لطف خداوند و دعای مادرم هستم و در ادامه راه نیز حمایت بیمثال همسر دلسوز و مهربانم؛ البته دوستان خوبی هم همواره در کنارم بودهاند که تریبون فارس را غنیمت شمرده و از حمایت چندسالهشان قدردانی میکنم.
بهویژه از دوست خوبم آقای طحان که مدتی مربی تیم ما بوده و متحمل زحمات زیادی شده. (قلیزاده با لبخند): تشکر از آقای طحان را سانسور نکنید؛ چون حق زیادی بر گردنم دارند و گمان نمیکنم موقعیتی بهتر از رسانه مردمی فارس برای ادای دینم به ایشان فراهم شود. بههرحال همیشه باید قدردان افرادی بود که پلههای صعود دیگران هستند.
پرجنب و جوش هستم
*بهجز ورزش در چه عرصههایی فعال هستید؟
بهطور کل، فردی پرجنبوجوش هستم و از انزوا بیزارم؛ در زمینههای سیاسی، فرهنگی اجتماعی و... فعالیت دارم. در زمینه حفظ و قرائت قرآن کریم نیز فعال هستم و در محافل انس با قرآن در مساجد شرکت میکنم. در کتابخانههای عمومی واحد نابینایان عضو هستم و کتاب، روزنامه و مجله مخصوص نابینایان که با خط بریل نگاشته میشود، را مرتب رصد و مطالعه میکنم.
حافظه قوی ابراهیم قلی زاده
*نابینایان به علت محروم بودن از نعمت بینایی از مواهب دیگری بهرهمندند و حسهای دیگرشان فعالتر از سایر افراد است؛ توانمندی خاصی دارید که متمایز از دیگران باشد؟
بله. قدرت به حافظ سپردن مطالب یکی از نعمتهای خداوند به افرادی با شرایط من است.
شمارههای زیادی را در حافظه ثبت کردم؛ شماره همکاران، پزشکان، ارگانهای مختلف که موردنیاز همکاران است و در این سالها بهتناسب با کارمندانی که با آنها در ارتباط بودم، شمارههایشان را حفظ کردم.
*چند شماره تلفن حفظ هستید؟ آیا از شغلتان رضایت دارید؟ در برخورد با اربابرجوع چگونه تمرکز میکنید؟
بالغ بر دو هزار و 500 شماره را به حافظه سپردم؛ 26 سال در مرکز تلفن بیمارستانها مشغول به کارم؛ شغلم را دوست دارم اما شرایط راحت هم نیست.
برخی شاید بگویند پشت میز نشسته و جواب تلفن را میدهد؛ اما در مواقعی باید بهصورت همزمان پاسخگوی چند نفر باشم که نیازمند سرعت و دقت توأمان است؛ در برخورد با اربابرجوع صبر پیشه میکنم.
*فرمودید برای فرد نابینا از واژه روشندل استفاده نشود؛ چرا؟
روشندلی صفتی است که میتوان به همه افراد سالم با ضمیر روشن نسبت داد. این اصطلاح از نظر من تعریف مخصوص خودش را دارد و میتواند شامل همه افرادی شود که دید و نگاه باز به اطراف و جامعه دارند.
به کار بردن این لفظ برای ما بهنوعی ترحم است که در قالب بازی با کلمات ادا میشود. افراد نابینا همانند من از نعمت بینایی محروم هستند و با این واقعیت کنار آمدهاند؛ بنابراین مشکلی با به کار بردن لفظ نابینا ندارند.
*برخورد افراد جامعه با شما چگونه است؛ چه صحبتی با شهروندان برای رعایت حقوق یک نابینا دارید؟
شهروندان نسبت به ما لطف و محبت دارند؛ اما لازم است برای کمک کردن حتماً از فرد نابینا اجازه بگیرند. خواهش من از شهروندان در بحث رعایت حقوقمان این است که حتیالمقدور از پارک خودرو در پیادهروها بپرهیزند و اجازه دهند رفتوآمد کمی برای ما تسهیل شود.
*توصیه شما به افراد و خانوادههایی که فرزند نابینا با شرایط شما دارند، چیست؟
برای تقویت استقلال فردی فرزندانشان کوتاهی نکنند. صبورانه کمکشان کنند. دستشان را بگیرند و راهنما شوند تا کارهای شخصیشان را خودشان انجام دهند. بهترین کمک به فرد نابینا این است که او را در مسیر درست قرار دهند. شاید بگویید این مسیر با مانع مواجه میشود؛ بله، من بارها با مانع مواجه شدم و این موانع کمک کردند که واقعیت را پذیرفتم و ایمان به توانمندیام نیز در این مسیر تقویت شد.
*برخی نگران رفتار و ادبیات ترحمآمیز افراد جامعه با خود هستند؛ از طرفی نه میتوانند در قبال برخی ادبیات ترحمی گارد بگیرند و از طرفی شاید پذیرفتن یک توجه و محبت غیرضروری به سرخوردگیشان ختم شود؛ تکلیف این افراد توانمند چیست؟
خواه یا ناخواه برخی ادبیات ترحمانگیز دارند و ما قادر به تغییر نگرشها نیستیم؛ اما این مسأله نباید ما را گوشهگیر و منزوی کند. باید اثباتکننده توانمندی خود به کسانی باشیم که نسبت به ما تفکر منفی دارند؛ فعالیتهای اجتماعی و ورزشی حضور در محافل مختلف یک راهکار برای خودباوری است.
*درباره مناسبسازی فضا برای معلولان بگویید؛ امروز شاهد بودم در برخی از پیادهروها انجامشده، اما تکمیل نیست و رها شده است.
بله. البته مناسبسازی در شهر ما به نسبت خوب است؛ اما در خیابانهایی ناقص اجرا شد؛ امیدوارم مسؤولان به فکر باشند! از آنجایی که در روزمرگیها متکی به کسی نیستم و در طول روز مسیرهایی را با اتوبوس و تاکسی و گاهی هم پیاده طی میکنم؛ از اینرو، باید فضا برای افرادی چون من مناسبسازی شود. تردد در محیط استاندارد نیاز اصلی ما محسوب میشود.
*تعریف یک فرد ایدهآل و موفق از نگاه شما چیست و اینکه بیش از همه پذیرفتن شرایط و موفقیتتان را مدیون چه کسی هستید؟
یکی از مؤلفههای موفقیت این است که فرد اول خود و بعد خدایش را بشناسد؛ چراکه خودشناسی منجر به خداشناسی میشود. پی بردن به توانمندی فردی یک اصل انکارناپذیر است؛ فرقی ندارد فرد معلول باشد یا غیرمعلول. خداوند اراده قوی را در نهاد همه انسانها قرار داده و باید به خود ایمان داشته باشیم تا فاتح قله موفقیت شویم. روزی که نابینا شدم، مدتی طول کشید تا به شرایط عادی عادت کنم؛ اما زودتر از حد تصور به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم ببینم؛ واقعیت را پذیرفتم و همه ذهنم را معطوف بارور کردن توانمندیهایم کردم.
برای یک طفل پنجساله درک این واقعیت و تغییر شرایط و ورود از یک دنیای روشن به تاریکی مطلق بسیار سخت بود؛ اما به کمک مادرم با این قضیه کنار آمدم. مادرم پابهپایم کودکی کرد؛ توجه و محبتش هرگز کم نبود اما در آن برهه حساس و دشوار بیشتر و پررنگتر شد. بعد از خداوند، موفقیتم را مدیون بزرگترین نعمت زندگیام یعنی مادرم هستم. هرگز نگاه و توجهش به من کم نشده و دعایش تضمین آرامش زندگیام است.
*درباره همسرتان بگویید؛ قطعاً نقششان در حمایت از شما کمتر از مادرتان نیست؟
روزی به دکتر شادنوش (رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی استان سمنان) گفتم که من انسان ثروتمندی هستم؛ در پاسخم گفت؛ چقدر حقوق میگیری؟
به دکتر گفتم شما هم افکار منفی دارید؛ چراکه سرمایهداری را در پول میبینید؛ سرمایه من مادر و همسر و فرزندان خوب هستند.
*عاشق شدید و ازدواج کردید؟
اول عاشق نشدم؛ اما بعد از صحبت کردن بله. واقعاً عاشق شدم و علیرغم مخالفت پدر همسرم، باواسطه این وصلت صورت گرفت.
*تعریف شما از تجربه یک عشق واقعی چیست؟
هر زمانی که با واقعیت پیش برویم و زندگی را بر مبنای واقعیت اداره کنیم، درواقع به عشق واقعی رسیدهایم.
عشق واقعی یعنی اینکه از داشتههایمان لذت ببریم؛ لذت عشق در آنچه داریم خلاصه میشود؛ در آرامش انسان!
*با مشکلات اقتصادی چگونه کنار میآیید؛ آن هم در این شرایط سخت که مشکلات معیشتی دامنگیر همه شده است؟
یکی از عوامل به وجود آمدن گرانی و مشکلات اقتصادی خودمان هستیم؛ چون عادت نکردهایم اقتصادی پویا و قوی را تشکیل دهیم.
همیشه مصرفگرا هستیم و این موجب میشود تا مشکلاتمان چند برابر جلوه کند؛ شاید باورتان نشود با وجود شرایط حاکم بر کشور، دستم را پیش هیچ مسؤولی دراز نکردم؛ همیشه با قناعت و رعایت اصول زندگی با مشکلات اقتصادی کنار آمدم؛ البته جای دارد از مدیریت درست همسرم تشکر کنم.
*بهجز موفقیت در عرصه ورزش، توانایی و علاقهمندی دیگری هم دارید؟
تا حدودی در موسیقی فعالیت دارم و ضرب کار میکنم.
*موفقیتتان در عرصههای ورزشی در چه رشتههایی و در چه سالهایی بوده است؟
در سال 1371 و در رشته گلبال قهرمان کشور شدم و در سالهای 1372 و 1373 نیز نایبقهرمان مسابقات تیمی شدیم.
در دوومیدانی در پنج هزار متر مقام سوم را کسب کردم؛ در سال 1369 در رشته کشتی و در وزن 57 کیلوگرم نفر سوم کشور شدم.
در سال 1390 در مسابقات شطرنج مقام سوم را کسب کردم؛ همچنین در مسابقات کارمندی بهداشت و درمان اولین فرد نابینای شرکتکننده در مسابقات بودم که از بین 95 نفر موفق به کسب جایگاه سوم کشور شدم.
*تا جایی که مطلع هستم ریاست هیأت ورزشهای نابینایان شهرستان سمنان نیز تا مدتی پیش بر عهده شما بوده؛ بهعنوان یک فعال ورزشی، این هیأت با چه کمبودهایی مواجه است؟
بله. بنده حدود 6 سال رئیس هیأت ورزشهای نابینایان شهرستان سمنان بودم؛ اما فعلاً به علت مشکلاتی که دامنگیر این هیأت شده است، فعالیتی ندارم.
چند سال نایب رئیس هیأت ووشوی شهرستان بودم در رشتههای پرورش اندام، کشتی، تنیس، شنا و دیگر رشتههای ورزشی فعالیت داشتم.
از مشکلات هم اگر بخواهم بگویم، نداشتن سالن ورزشی مهمترین چالشی است که با آن مواجه هستیم.
یک سالن ورزشی مناسب با سیستم سرمایشی و گرمایشی استاندارد حق بچههای نابیناست؛ اما از آن محرومیم.
رشته ورزشی همچون گلبال نیازمند یک فضای آرام است اما این سالن در اختیار ما نیست.
در زمان فعالیتم، داوران و مربیان را مجاب به گذراندن دورههای آموزشی کردم؛ کمی هم سالن گلبال مناسبسازی شد و مشکلاتی را برطرف کردیم؛ بدون هیچ مساعدتی و دریافت وجهی از سوی هیأت!
چالشهایی در هیأت وجود دارد که موجب فاصله گرفتن ورزشکاران از هیأت شده و نابینایان از ورزش فراری هستند.
بچههای نابینا نیازمند توجه ویژه و خاص هستند؛ باید برای آنها سرویس ایاب و ذهاب و لباس و خدمات اولیه و اردوهای تفریحی و مسابقات در نظر گرفته شود.
نابینایان در حال حاضر بهصورت قابلقبول تمرین ندارند؛ چراکه مربی فاقد کارت اعتباری است و فعالیت آنها در صورتی که آسیبی تهدیدشان کند، غیرقابل جبران است.
رئیس هیأت استان سمنان حاضر نیست با نابینایان وارد مذاکره شود و تحمل انتقاد ندارد؛ طی سالیان گذشته هیچ موقع جلسه استانی تشکیل نشده که به شنیدن صحبتهای نابینایان و بیان مشکلات آنان بینجامد.
رئیس هیأت استان معتقد است که هر چه او تشخیص میدهد، زیرمجموعه موظف به اجرای آن هستند؛ اما باید کارها با مشورت عملیاتی شود.
در اجرای تقویم ورزشی عقب هستیم؛ مسابقاتی برگزار نمیشود که در ورزشکاران نابینا انگیزه ایجاد شود؛ مگر چند روز مانده به مسابقات کشوری!
*برای رفع این مشکل چه صحبتی با مسؤولان ورزشی و سایر مدیران مربوطه دارید؟
از استاندار و مسؤولان تقاضا دارم قانون منع بهکارگیری بازنشستگان در هیأتها جدی گرفته شود؛ قانون مصوب باید اجرا شود تا جامعه به سمت قانونگرایی سوق یابد.
وزارت ورزش و جوانان چرا قانون منع بهکارگیری بازنشستگان را اجرا نمیکند؟ مگر بین فعالان ورزشی کسی توانمندی سکانداری این هیأت را ندارد که یک بازنشسته را مجاب به
ادامه فعالیت میکنند؟ این امر موجب پاشیده شدن شیرازه ورزش نابینایان میشود. همه این عوامل باعث شده دلخوشی نابینایان به ورزش کم شود و بچهها خانهنشین شوند.
چهار سال پیش مسائل و مشکلات ورزش نابینایان توسط خبرگزاری فارس منتشر شد؛ مسؤولان وقت قول دادند تا چالش فراروی فعالیت ورزشی نابینایان برطرف شود که البته مهمترین آن تأمین سالن ورزشی در سمنان بود اما متأسفانه محقق نشده است.
آقایان عزیز! اگر قول میدهید، به قولهای خود عمل کنید یا اگر توان اجرا کردن ندارید، آن را مطرح نکنید!
12jav.net