رابطه شوم مردی با 30 زن
من فقط 30 شاكی دارم و مرد هزار چهره نیستم. امیدوارم بتوانم با پرداخت مطالبات شاكیان كه حدود 400 میلیون تومان میشود، رضایت آنها را بهدست آوردم
دوات آنلاین-فوقدیپلم الكترونیك بود و استاد تعمیرات رایانه، اما جاهطلب هم بود و همین جاهطلبی، كار دستش داد. سراغ شركتهای هرمی رفت تا پول و پله حسابی به جیب بزند؛ شركتهایی كه پلیس هزاران بار در مورد عضویت و فعالیت در آنها هشدار داده بود، اما امیر فقط پول را میشناخت. عضو این شركتها شد، اما حساب و كتابش درست از آب درنیامد و نه تنها هیچ پولی از شركتهای هرمی عایدش نشد، بلكه اصل سرمایهاش هم به یغما رفت. برای پیدا كردن ردی از سرشاخههای هرمی، اول به تركیه رفت، بعد هم به یونان و ایتالیا، اما نتوانست و دست از پا درازتر به ایران برگشت.
بیپولی، امان امیر 35 ساله را بریده بود. در این شرایط بود كه با یك سایت همسریابی آشنا شد و سرنوشتش از همانجا تغییر كرد. او میگوید: «هركسی میتوانست در آن حساب کاربری جعلی بسازد و به دختران و زنان جوان پیشنهاد ازدواج بدهد. من هم از همین موضوع سوءاستفاده كردم و با ساختن حساب های کاربری جعلی و با پیشنهاد ازدواج به افراد مختلف، با آنان آشنا میشدم تا با بهدست آوردن اعتمادشان، نقشه بعدیام را اجرا كنم. هدفم فقط گرفتن پول بود. بلندپرواز بودم و میخواستم با این پولها زندگی مرفه و خوبی برای خود و خانوادهام فراهم كنم.»
فقط به عشق اسکناس
برای امیر مهم نبود طرف مقابلش دختر باشد یا زن متاهلی كه فرزند دارد. اگر در اولین دیدار متوجه میشد طرفش، تمكن مالی ندارد، رابطه را قطع میكرد. با هر كسی هم كه قرار میگذاشت، لباسهای شیك و پیك تنش میكرد و با دسته گل سر قرار میرفت تا اعتماد دختران زودباور را بهدست آورد.
برخلاف تصورش، بعضی دختران خیلی زود به عاشق دلخستهشان اعتماد میكردند. او هم از این فرصت سوءاستفاده میكرد و به بهانههای رنگارنگ مثل ثبتنام برای خرید خودرو، دختران و زنان را تلكه میكرد.
البته بعضی دخترها هم سرسخت بودند و طول میكشید تا امیر اعتماد آنها را بهدست آورد. برای بهدست آوردن اعتماد، سركیسه را شل و چند صد هزار تومان برای آن دختر گل و هدیه میخرید. دختر هم خوشحال از اینكه عاشق زار و خستهای گیرش آمده كه حاضر است صدها هزار تومان برایش خرج كند، یك دل نه صد دل عاشق امیر میشد و پولی را كه امیر میخواست، با دل و جان تقدیمش میكرد. او هم بعد از واریز پول، سیمكارتش را دور میانداخت و میرفت سراغ طعمه بعدی. برای امیر فرقی نمیكرد طعمههایش چقدر پول بدهند، اما پولی كه معمولا بهدست میآورد، بین دو تا ده میلیون تومان بود. طعمههایی كه شكار میكرد، همیشه در تهران نبودند و گاهی مجبور میشد به شهرستانهای مختلف هم برود.
« در موارد زیادی مجبور میشدم برای رفاقت با دختران به استانهای مختلف سفر كنم. یك بار از دختری در شیراز كلاهبرداری كردم. دو بار به مازندران رفتم و یك بار به گیلان و استانهای دیگر سفر كردم كه هر بار باید مبالغی را برای اجاره خانه یا هتل پرداخت میكردم. من زن و بچه دارم و هیچ فساد اخلاقی بین من و طعمههایم نبود و به تنها چیزی كه فكر میكردم، بهدست آوردن پول آنان بود.»
خوشگذرانی با پولهای بادآورده
امیر سرمست از كلاهبرداری 400 میلیون تومانی از دهها زن و دختر، به شمال كشور میرفت و پولهای بادآورده را راحت خرج میكرد، غافل از اینكه با شكایت شاكیان، پلیس از مدتها پیش رد او را زده و دنبالش بود و بالاخره هم دستگیر شد. او بعد از دستگیری به جرم خود اعتراف كرد وگفت:« من فقط 30 شاكی دارم و مرد هزار چهره نیستم. امیدوارم بتوانم با پرداخت مطالبات شاكیان كه حدود 400 میلیون تومان میشود، رضایت آنها را بهدست آوردم و پس از طی دوران محكومیت، جامعه مرا بپذیرد و بتوانم شغلی دست و پا كنم، زیرا از 9 سال زندگی پنهانی و قایمباشك بازی، خسته شدهام.»
او در زمان بازجویی سه سؤال هم پرسید. اول اینكه چطور دختران آنقدر راحت به او اعتماد و پول پرداخت میكردند؟ دوم؛ چرا دكه مطبوعاتی راحت میتواند سیمكارت فعال شده به مردم بفروشد؟ و سؤال سومش این بود كه چرا نظارت سفت و سختی روی سایتهای همسریابی وجود ندارد كه كلاهبردارانی مانند او راحت و با استفاده از یك اكانت جعلی میتوانند دیگران را سركیسه كنند؟ نکاتی كه البته بارها و بارها پلیس فتا در مورد آنها به مردم هشدار داده است، اما گوش شنوایی برای آن وجود ندارد.
منبع: جام جم
12jav.net