خاطرات هنرمندان از روز اول مهر
مهناز افشار بازیگر توانای کشورمان که در نهنگ عنبر بسیار خوش درخشید می گوید :کتک خوردنم از زمان مدرسه و معلمها تا الان ملس بوده و همیشه در مدرسه لو می رفتم و کتک می خوردم.
دوات آنلاین-اول مهر روزی است که در ایران کمتر کسی پیدا می شود با این روز خاطره نداشته باشد. اول مهر متعلق به یک نسل نیست تقریبا همه نسلها از ان خاطره دارند و یاد مدرسه و دلشوره ها و دلخوشی هایش آنها را به یک نوستالژی ملس فرو می برد.
باشگاه خبرنگاران جوان و خبرآنلاین با چند تن از هنرمندان کشورمان درباره خاطرات اول مهر و ورود به مدرسه مصاحبه کرده است.
مرجانه گلچین:با گریه به مدرسه می رفتم
مرجانه گلچین یکی از هنرمندانی است که درباره اول مهر و خاطراتش صحبت کرده است او می گوید:
پاییز یک فصل زیبا و دوست داشتنی و از بقیه فصلها قشنگتر و دیدنیتر است چرا که پاییز من را یاد دوران کودکیام میاندازد. من با گریه وارد مدرسه شدم و دلم نمیخواست دستم را از دست مادرم جدا کنم و به کلاس درس بروم. البته اولین روز مهر به علت وابستگی به خانواده عزیزم از مدرسه راهی خانه شدم.
۱۰ روز اول مدرسه رفتن من واقعا دوران سختی بود و تا دوم دبستان تجربه تلخی به علت نداشتن معلم خوب از مدرسه را داشتم. به طوریکه از ورود به مدرسه ترس و وحشت داشتم. از سال سوم دبستان عشق من به مدرسه با لطف معلمان عزیزم به خصوص خانم وکیلی هزاران برابر بیشتر شد چرا که این بانوی گرامی و معلم مهربان من را به درستی با علاقه زیاد به مدرسه و کلاس درس آشتی داد و امیدوارم هرجا که هستند شاد و سلامت در کنار خانواده محترمشان روزگار خوشی را بگذرانند.
دو سال اول مدرسه زمان بسیار مهمی برای دانش آموزان در جهت درک مفاهیم است، اما از آن جایی که من در سال سوم دبستان با مدرسه دوست شدم و نمراتم بالا رفت هیچ وقت نتوانستم با درس ریاضی ارتباط خوبی برقرار کنم و این درس به یک معضل بزرگی برایم تبدیل شد ولی نمرات درسهای حفظی من به شدت بالا بود. اما با وجود اینکه به سن میان سالی رسیدم با خوشحالی از دوران کودکی ام به خصوص زمان مدرسه یاد میکنم.
سال تحصیلی جدید با خرید لوازم التحریرهای رنگارنگ و نو پر از خاطرات دوست داشتنی است، اما متاسفانه به علت گرانی زیاد خیلی از خانوادههای سرزمینم بودجه کافی برای تامین این وسایل برای فرزندانشان را ندارند.
امیدوارم مشکلات گرانی به خصوص لوازم التحریر برای مردم این روزها دغدغه نباشد تا خانوادهها شرمنده کودکان سرزمین خود نباشند. من به شدت آرزوی موفقیت زیادی در سال تحصیلی جدید را برای تک تک دانش آموزان سرزمینم دارم.
فریبا نادری:بدون اجازه از کلاس خارج میشدم
فریبا نادری هم از شیطنت هایش می گوید:از آن جایی که من به شدت دختر شیطون و با نمکی بودم و مهد کودک هم بیشتر از دو یا سه ماه از من نگهداری نکرد. روزهای اول مدرسه به من برای اینکه باید از معلمم برای خروج از کلاس اجازه میگرفتم به شدت سخت گذشت. حتی یک بار هم معلمم حواسش به من نبود و من بدون اجازه از کلاس خارج شدم و همان روز از طرف دفتر مدرسه برای آموزش رعایت قوانین کلاس به من با مادرم تماس گرفتند.
من به دلیل اینکه از دست مادرم به مدرسه پناه برده و با این تفکر و خیال که هرکاری میتوانم در آن جا انجام دهم نه تنها گریه نکردم بلکه خیلی هم خوشحال بودم.
اما مدرسه برای من به شدت دوران خاطره انگیزی بود مخصوصا اینکه خانم وجیه اللهی مدیرمدرسه من در دبیرستان پروین اعتصامی بسیار مدیر مقتدری بودند و من به شدت دوستش داشتم به طوری که حرفهای این مدیر عزیز بعدها در طول زندگیم تاثیرگذار بود و کمک شایانی به بهتر زندگی کردنم کرد.
زهره حمیدی:از معلم کلاس دومم میترسیدم
زهره حمیدی دیگر هنرمند کشورمان هم درباره خاطراتش از مدرسه می گوید: حس و حال دوران مدرسه مخصوصا خرید وسایل نو مثل کیف، کفش، کتاب و مداد رنگی برای تک تک افراد مخصوصا من دوست داشتنی و قشنگ است. اما والدینی که توانایی خرید این نوع وسایل برای کودکانشان را ندارند واقعا فرزندان این خانواده ذوق و شوق خود را برای خرید ابزار نو در دوران مدرسه از دست میدهند و نمیتوانند در شادی دیگر بچهها شریک باشند.
هنگامی که سال تحصیلی جدید شروع میشد مدارس کتاب ها را به دانش آموزان تحویل میداد و ما هم با کلی ذوق با جلدهای مشمایی اقدام به جلد کردن کتابها میکردیم.
البته دو سال اول مدرسه به علت دوری از خانواده هیچ علاقهای برای رفتن به مدرسه نداشتم و با گریه راهی مدرسه میشدم.
در دوران مدرسه و زمان ما آموزگاران عزیز به دلیل برقرار کردن نظم و کنترل مناسب در مدرسه ارتباط نزدیکی با بچهها برقرار نمیکردند و من به شدت از معلمان مدرسه مخصوصا معلم کلاس دومم میترسیدم. اما الان خدارا شکر فضای ارتباط بین دانش آموزان و معلمان مدرسه بسیار بهتر شده است.
یکی از بهترین و مهربانترین معلمهای بنده در دوران دبیرستانم سرکارخانم مهدوی بودند که با ایجاد یک رابطه دوستانه و جذاب در فضای کلاس به ما درس خانه داری در رشته انسانی را یاد میدادند و من خیلی دوستشون داشتم.
پوراندخت مهیمن: متاسفانه امروزه بچهها بیشتر با شبکههای مجازی شاد هستند
پوران دخت مهیمن هم از حس نامعلوم خودش می گوید:اوایل مهر برای من با ناراحتی و خوشحالی همراه بود. چرا که یک خانواده پرجمعیت داشتم که همیشه در حال گردش بودیم و با رفتن به مدرسه فکر میکردم دیگر نمی توانم در کنار خانواده باشم و از سفر کردن در کنارشان لذت کافی را ببرم.
شادی کودکان زمان ما با بچههای الان حتی با وجود امکانات زیاد خیلی فرق داشت مثلا بچهها با به دست آوردن چیزهای کوچک از ته دل خوشحال میشدند، اما متاسفانه امروزه شادی بچهها با مشغول شدن در شبکههای مجازی بیشتر است.
مهناز افشار:کتک خوردنم ملس بود
مهناز افشار بازیگر توانای کشورمان که در نهنگ عنبر بسیار خوش درخشید می گوید :کتک خوردنم از زمان مدرسه و معلمها تا الان ملس بوده و همیشه در مدرسه لو می رفتم و کتک می خوردم. یک بار یکی از بچه ها فیلم وی اچ اس (VHS) بربادرفته رو برایم آورد و معلممان فهمید. من هم هول شدم و گفتم کارتون! او فهمید دروغ میگویم و یک سیلی جانانه به من زد.
نیوشا ضیغمی :دسته گل روز معلم را خودم شکستم
نیوشا ضیغمی هم از هدیه ای که در کلاس پنجم دبستان برای روز معلم گرفته بود، می گوید :به پدرم گفتم که یک دسته گل پر از رز قرمز برای معلمم بخرد تا برای روز معلم هدیه ببرم . با دیدن این دسته گل بسیار خوشحال شدم اما فردا صبح وقتی از ماشین پیاده شدم، پایم پیچ خورد و تمام گل ها از ساقه شکست و من هم مجبور شدم برای سرپا نگه داشتن گل ها از ناظم مدرسه سوزن ته گرد هایی بگیرم و تمام این گل ها را سر پا کنم. آن موقع فکر می کردم او متوجه سوزن ته گرد ها نمی شود اما الان که یادش می افتم از کار خودم خنده ام می گیرد.
او درباره خاطراتش از مبصر شدن می گوید :من علاقه زیادی به مبصر شدن داشتم و در سال پنجم همزمان مبصر کلاسم دوم و کلاس خودمان شده بودم و از آنجایی که کلاس دوم در طبقه پایین بود، برای مدیریت دو کلاس مدام در حال رفت و آمد در راه پله مدرسه بودم.
12jav.net