ملاقات شرورانه با معشوقه قدیمی
اعتیاد داشتم و از طرفی دنبال پول بودم تا بتوانم با عشق قدیمیام ازدواج كنم. به همین دلیل به فكر راهی برای پولدار شدن یكشبه افتادم.
دوات آنلاین-زن و مرد جوان كه بعد از مدتها از دوران عشق و عاشقی، در خیابان به صورت اتفاقی همدیگر را دیده بودند تصمیم گرفتند باند سرقتی را تشكیل دهند. آنها به عنوان مسافر سوار خودروهای عبوری میشدند و با تهدید چاقو، پولها و وسایل باارزش رانندهها را همراه خودرویشان به سرقت میبردند. پژمان، پسر جوانی كه سردسته باند دونفره است، در گفتوگو با جام جم از جزئیات سرقتهایشان میگوید.
*چطور با همدستت آشنا شدی؟
دوستی و آشناییمان برمیگردد به خیلی وقت قبل آن زمان كه هردویمان دانشآموز دبیرستانی بودیم. شهلا را هرگز نتوانستم فراموش كنم، او را عاشقانه دوست داشتم. آن زمان به خواستگاریاش رفتم اما به پسری كه نه سربازی رفته و نه كار درست و درمانی دارد چه كسی زن میدهد كه به من زن بدهند؟ بعد از مدتی هم شهلا و خانوادهاش از آن محل نقل مكان كردند و به محل دیگری رفتند. آن زمانها هم كه مثل الان نبود كسی شماره تلفن همراه داشته باشد و بتوانم با او در ارتباط باشم. وقتی آنها رفتند به طور كامل از او بیخبر بودم تا اینكه چند ماه قبل به صورت اتفاقی او را در خیابان دیدم و آتش عشق قدیمی شعلهور شد. هم من مجرد بودم و هم شهلا و همین مساله باعث شد ارتباط ما روز به روز بیشتر شود.
*چه شد كه به فكر سرقت افتادی؟
اعتیاد داشتم و از طرفی دنبال پول بودم تا بتوانم با عشق قدیمیام ازدواج كنم. به همین دلیل به فكر راهی برای پولدار شدن یكشبه افتادم. همیشه دوستانم در پاتوقهای شبانه از خلافهایشان میگویند و به نظر من بهترین راه برای پولدار شدن سرقت از رانندههای خودروهای عبوری بود.
*شگردتان چه بود؟
با شهلا، چون زن بود و اعتماد رانندهها را بیشتر جلب میكرد، سوار خودرو میشدیم. ماشینها را دربستی و با مبلغی بالاتر از معمول كرایه میكردیم و نشانی هم كه میدادیم محل مخروبه و دورافتادهای بود. البته رانندهها از این موضوع خبر نداشتند. زمانی كه به مقصد میرسیدیم با تهدید چاقو از آنها سرقت میكردیم.
*چه وسایلی را سرقت میكردید؟
اوایل فقط وسایل با ارزش و گوشی تلفن همراه شان اما كمكم به این نتیجه رسیدیم كه بیخودرو بودن سخت است. به همین دلیل تصمیم گرفتیم چند روزی خودروهای آنها را هم قرض بگیریم.
*شیوه این قرض گرفتن چگونه بود؟
تهدید چاقو. من و شهلا با خودروهای سرقتی در خیابانهای بالای شهر دور دور و بعد از چند روز كنار خیابان رها میكردیم.
*با وسایل سرقتی چه میكردید؟
پولها را كه خرج خوشگذرانیمان میكردیم و گوشیها را هم در ازای پول موادمخدر به فروشندههای مواد میدادیم.
*گوشیهای تلفن همراه را به ازای چقدر مواد میفروختید؟
برایمان فرقی نمیكرد. همین كه موادمان فراهم میشد كافی بود. راستش را بخواهید چون پولی برای گوشیها نداده بودیم، دل مان هم نمیسوخت كه با چه قیمتی آنها را از ما برمی دارند.
*چطور دستگیر شدی؟
سوار یكی از خودروهای سرقتی بودیم كه پلیس ما را دستگیر كرد. فكرش را نمیكردم به این راحتی دستگیر شویم. همیشه به خودم میگفتم پلیس خیلی عقبتر از سارقان است و تا بیاید شماره پلاك خودرویی كه ما سرقت كردیم در سیستم ثبت شود، ما خودرو را در گوشهای از خیابان رها كردهایم. اما اشتباه فكر میكردم و خیلی زودتر از تصورمان به دام افتادیم.
*حرف آخر.
با این نقشهای كه كشیدم، نه تنها به عشق قدیمی ام نرسیدم بلكه دوباره زندان بین ما فاصله ایجاد میكند.
12jav.net