2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
پیشنهادات ما
روزبه حصاری: قصه زندگی پدرم شبیه به امیرعلی صدرا در سریال سلام آقای مدیر است

روزبه حصاری: قصه زندگی پدرم شبیه به امیرعلی صدرا در سریال سلام آقای مدیر است

دلیل این‌كه چرا نقش امیرعلی صدرا را پذیرفتم این بوده كه خشم امیرعلی را در مواجهه با مشكلات دوست دارم، چون خشم درستی است.

دوات آنلاین-امیرعلی صدرا در سریال سلام آقای مدیر از آن شخصیت‌های باورپذیر است که مخاطب را جذب می‌کند. بخشی از موفقیت این شخصیت به‌دلیل بازی خوب روزبه حصاری است. او در گفت‌وگو با جام جم درباره نقش امیرعلی صدرا توضیحات خوبی داده است و اگر بیننده سریال سلام آقای مدیر هستید حتما این مصاحبه را تا آخر بخوانید:

 

* شما در سریال سلام آقای مدیر، لباس یك مدیر جوان را به تن كردید كه باید یك دبیرستان را اداره كند و با شاگردان مدرسه سر و كله بزند. وقتی این نقش پیشنهاد شد، واكنش‌تان چگونه بود، آیا تداعی‌كننده سال‌های دبیرستان‌تان بود و ما‌به‌ازایی از شخصیت صدرا را در معلمان آن دوران برای خودتان ترسیم كرده بودید یا نه؟

من به دنبال این شخصیت در تمام معلم‌هایم، دوستان و مدیرانی كه می‌شناختم، گشتم و آخر سر به یكی از معلم‌هایم رسیدم. امیرعلی صدرا كاراكتری است كه همه ما در دوران تحصیل‌مان آرزو می‌كردیم، مدیرمان باشد! حتما كسانی در دوره محصل بودنمان بودند كه اینقدر دغدغه‌مند باشند. البته شرایط روحی و آموزشی در مقطعی كه من دبیرستانی بودم، طور دیگر بود و خیلی فضای نرم، لطیف و دوستانه بین بچه‌ها معلم‌ها و مدیران نبود، اما من از خانواده فرهنگی هستم و پدر و مادرم فرهنگی هستند.

بنابراین به شكل‌های مختلف با این فضا آشنا هستم. این‌كه چه رفتارهایی معلمان با بچه‌ها دارند و برعكس و ... به همین دلیل من برای نقش به همه این موارد توجه كردم و این‌كه می‌خواستم تصویری از یك مدیر دبیرستان برای مخاطب شكل بدهم كه همه دوست دارند چنین مدیر دغدغه‌مندی را. شما می‌بینید كه امیرعلی با تمام فشارهایی كه در زندگی شخصی‌اش دارد، اما در مواجهه با شاگردان، اولیا و همكارانش در مدرسه، خویشتنداری، آرامش و حسن خلق خاصی دارد و ابعاد انسانی امیرعلی هم در كنار ابعاد كاری‌اش دیده می‌شود. ای‌كاش افرادی مثل امیرعلی صدراها در حوزه مدیریت تكرار شوند یا این‌كه چند درصد از مدیران این طور باشند كه ‌ای‌كاش كمی از این سطح دغدغه‌مندی‌های امیرعلی صدرا را با وجود فشارهای اقتصادی و ... داشته باشند.

 

*اشاره كردید پدر و مادرتان فرهنگی هستند. آیا برای ایفای نقش امیرعلی از آنها هم الگو گرفتید؟

بله، بسیار زیاد. جالب است برایتان بگویم كه قصه زندگی پدرم شباهتی با زندگی امیرعلی صدرا سریال سلام آقای مدیر دارد. پدرم در دوران خدمت در حالی كه بیست و اندی سال داشت به عنوان مدیر یك دبیرستان انتخاب شد و حكم مدیریت او را دادند. در همان مقطع هم معاونی در مدرسه بود كه سن و سالی داشته و سال‌ها بود كه در مدرسه كار می‌كرد و از قرار خوش‌اخلاق هم نبود و نسبت به پدرم گارد داشت كه چرا او با این سن و سال به عنوان مدیر انتخاب شد. تا این‌كه به مرور زمان حسن خلقی كه پدرم نشان داد باعث شد كه با پدرم تعامل داشته باشد. قصه سریال سلام آقای مدیر هم تا حدودی به قصه پدرم نزدیك است، زیرا امیرعلی صدرا فرد جوانی است كه به عنوان مدیر دبیرستان انتخاب می‌شود و از قرار آقای محسنی ناظم مدرسه (داریوش فرهنگ) كه سن و سالی هم دارد و خیلی هم خوش‌اخلاق نیست با حضور صدرا مخالف است.

 

*چه جالب! آیا این اتفاقی بود یا این‌كه خودتان چنین سوژه‌ای را به علیرضا توانا نویسنده و كارگردان سریال سلام آقای مدیر دادید و او این قصه را سریال كرد؟

نه، كاملا اتفاقی بود. اصلا من چنین سوژه‌ای به آقای توانا نداده بودم و او شش تا هفت سال روی این سوژه كار كرده بود. اتفاقا وقتی برایش تعریف كردم، خیلی هم تعجب كرد! آقای توانا در این سریال سعی كرده كه به مسائل بچه‌ها در دبیرستان بپردازد و درباره قصه هم با هم خیلی حرف زدیم و من به او گفتم كه در دوران مدرسه من بچه بسیار درسخوانی بودم كه معلم، ناظم و مدیر هیچ وقت با من چالشی نداشتند یا تشری نزدند، اما همیشه ناراحت می‌شدم از این‌كه برخورد شلاقی با همكلاسی‌ام می‌شد كه با هم دوست بودیم و تنها مشكلش این بود كه درسش خوب نبود.

مسلما هر فردی در حوزه‌ای استعداد دارد، اما برخوردهای چکشی مدیران مدرسه باعث سركوب شدن برخی استعدادها می‌شد. البته الان فضا تا حدودی تغییر كرده است. ولی در دوره من كه دهه شصتی هستم این طور نبود و در سی‌و‌اندی سالی كه از خدا عمر گرفتم شاهد عقده‌های فروخورده هستم. دوستی دارم كه خارج از ایران زندگی می‌كند و در المپیاد شیمی برگزیده شده بود. او در دوران دبیرستان سنتور می‌زد. گاهی كه با هم صحبت می‌كنیم، می‌گوید كه‌ ای‌كاش همان موسیقی را ادامه می‌داد. این ای‌كاش‌ها لحظه‌ای و عبوری هستند، اما در جای خودشان مهم‌اند! واقعا نمی‌دانم از چه واژه‌ای استفاده كنم، اما بحث آموزش و پرورش خیلی حیاتی است.

 

*اما من انتقادی نسبت به شخصیت امیرعلی دارم. این شخصیت وقتی در خانه و كنار مادرش است به دلیل از دست دادن همسرش خیلی غمگین و افسرده هست، حتی پسردایی‌اش متین (ایوب آقاخانی) مرتب به او كمك می‌كند تا حالش را بهتر كند. اما وقتی امیرعلی وارد مدرسه می‌شود، كاملا شخصیتش تغییر می‌كند و در رفتار با همكاران و بچه‌های مدرسه حسن خلق و منطق خاصی می‌بینیم. این همه تضاد رفتاری در یك شخصیت قابل قبول نیست. نظر خودتان چیست؟

من با شما موافقم، اما این تضاد رفتاری را به‌عنوان حسن فیلمنامه نگاه می‌كنم. كافی است نگاهی به زندگی اطرافیان و دیگران در جامعه داشته باشید تا شاهد تضادهای روحی افراد باشید. درباره شما قضاوت نمی‌كنم. درباره خودم، دوستانم و ... می‌گویم. نگاه كنید همكاری تلفنش زنگ می‌خورد، ناگهان جنس ادبیاتش فرق می‌كند. دایره واژگانش طور دیگری می‌شود. بعد از تمام شدن تلفن چنددقیقه سكوت می‌كند و دوباره همان فرد قبلی می‌شود. ما در جامعه‌ای زندگی می‌كنیم كه پر از رفتارهای متناقض است.

 

*با این صحبت شما موافق هستم كه شاهد رفتارهای متناقض در جامعه هستیم، اما نمی‌شود یك فرد كاملا در خانه افسرده باشد و بعد در اجتماع كاملا منطقی و سرحال!

به عقیده من خانه یك محمل است كه انسان‌ها خیلی عریان‌تر و رهاتر در مواجهه با همسر یا پدر و مادر هستند كه با آنها زندگی می‌كنند. در جامعه ما وظایفی داریم كه برایمان حصارهایی شكل می‌دهد. نمی‌دانم می‌خواهید این جمله را بگذارید یا نه، اما در خانه پیژامه پوشیدن همان‌قدر راحت‌تر است كه بروز عواطف هم رهاتر است. بنابراین در اجتماع شما این طور نیستید.

بله ما در خانه رها هستیم، اما باز هم موافق نیستم كه امیرعلی صدرا خودش به لحاظ روحی نیاز به كمك دیگران دارد و از پس مشكلات شخصی بر نمی‌آید و مادرش و پسر دایی اش كمك به او می‌كنند، حال چطور می‌تواند در مدرسه حلال مشكلات دانش‌آموزانی باشند كه در سن عصیانگری قرار دارند. به همین دلیل می‌گویم تضادهای رفتارهای امیرعلی برای مخاطبان قابل‌باور نیست. البته این مساله ارتباطی به بازی شما ندارد، بلكه من درباره شخصیت‌پردازی امیرعلی می‌گویم!

تا قسمت دهم قصه با شما موافقم كه نباید دایی او را به عنوان مدیر دبیرستان انتخاب می‌كرد. باز هم جمله‌ای می‌گویم كه نمی‌دانم می‌خواهید بگذارید یا نه. اما در دهه 60 وقتی یك نفر معتاد می‌شد، می‌گفتند كه زنش بدهید تا درست شود؛ زیرا معتقد بودند كه باید در مسیر زندگی و مشكلاتش بیفتد تا ترك كند. حال تصمیم دایی هم تا حدودی این طور به نظر می‌رسد كه از این جنس تصمیم باشد كه امیرعلی را مدیر دبیرستان كرده تا غمش را فراموش كند، اما به‌مرور قصه متوجه شدید كه اتفاقا دایی ذكاوت به خرج داده و امیرعلی را به عنوان مدیر دبیرستان انتخاب كرده است، زیرا با توجه به حسن خلقی كه از امیرعلی سراغ داشت، می‌دانست كه او بهترین گزینه برای مدیریت دبیرستان است و می‌تواند عصیانگری بچه‌ها را نه‌تنها مهار كند، بلكه مسیر زندگی آنها را درست تغییر بدهد.

 

*قبول دارید ریتم قصه سریال سلام آقای مدیر كند است و مخاطب را درگیر نمی‌كند؟ با توجه به این‌كه شما خیلی گزیده انتخاب می‌كنید كارهای تلویزیونی‌تان و بیشتر در تئاتر بازی می‌كنید، برای من شخصا عجیب بود كه بازی در این سریال را قبول كردید. آیا هنگام خواندن فیلمنامه متوجه این مساله نشده بودید؟

موافق نیستم كه ریتم قصه سریال ما كند است، بلكه می‌گویم ریتم كار تند نیست!

 

*خب این چه تفاوتی با جمله من دارد؟

الان درباره تفاوتش می‌گویم. شما وقتی سینمای ژاپن را ببینید، متوجه می‌شوید كه سینمای خیلی كندی دارند.

 

*مگر ما در ژاپن زندگی می‌كنیم. شرایط زندگی ما در ایران با ژاپن فرق دارد!

بله. اگر اجازه بدهید برایتان می‌گویم. شما فیلم‌های كوروساوا را ببینید. او یك فیلم هفت‌ساعته می‌ساخت. این در حالی بود كه جامعه ژاپن خیلی هم سریع هستند و و‌قت‌شناس، منضبط و به‌شدت اصولگرا. ولی او برخلاف زندگی مردمش فیلم می‌ساخت.

سریال سلام آقای مدیر كندتر از زندگی مردم ما نیست. برایتان مثالی می‌زنم. من با شما ساعت6عصر قرار دارم، اما با تاخیر ساعت7می‌رسم. در مواجهه با شما در این تاخیر من مقصر هستم، اما مشكل این بوده كه قبل از قرار با شما جایی بودم كه صحبت ما طولانی‌تر شد و وقتی می‌خواهم بلند شوم به من می‌گویند فلانی حالا ده دقیقه دیگر بنشینی اتفاقی نمی‌افتد! بعد از این زمان یكی دیگر می‌گوید حالا به خاطر ما پنج دقیقه صبر كن كارمان لنگ تو هست! خب این مساله در كل جامعه تسری دارد. اتفاقا ما در جامعه تندی زندگی نمی‌كنیم كه همه سر وقت کارشان انجام شود و  منضبط باشند. كوروساوا با ساخت فیلمش قطب مخالف جامعه‌اش را نشان می‌داد. در مجموع باز هم معتقدم كه ریتم كار ما كندتر از زندگی روزانه‌مان نیست.

 

*ولی ویژگی درام این است كه مخاطب را درگیر كند، اگر این طور نبود كه می‌توانستیم هر كدام دوربین در خانه‌هایمان بگذاریم كه همان زندگی خودمان را نشان بدهیم! در سریال سلام آقای مدیر این اتفاق افتاده و خیلی مخاطب را درگیر نمی‌كند.

به من اجازه بدهید كه در موضع مدافع یا منتقد فیلمنامه قرار نگیرم، چون حوزه من نیست. حال چرا این كار را پذیرفتم، دلیلش این است كه در مسیر كاری‌ام حتی در تئاتر هم پیش آمده كارهایی قبول كردم كه بعد پشیمان شدم و با خودم گفتم ‌ای‌كاش قبول نمی‌كردم، اما وقتی به عقل و منطق آن زمانی كه بازی كرده بودم، مراجعه می‌كنم، می‌بینم اشتباه نكردم. آنچه همیشه برای من اهمیت داشته این بوده كه نانی كه از بازیگری درمی‌آورم برایم حلال باشد، یعنی با قلبم  شخصیتی را كه انتخاب كرده‌ام را بازی می‌كنم. به همین دلیل تمام قد از نقش‌هایم دفاع می‌كنم.

دلیل این‌كه چرا نقش امیرعلی صدرا را پذیرفتم این بوده كه خشم امیرعلی را در مواجهه با مشكلات دوست دارم، چون خشم درستی است. با وجود این‌كه خشم دارد، اما مودب است و از كلمات درست استفاده می‌كند. من این چالش را در زندگی روزمره‌ام هم دارم. برخی كارگردانان به من می‌گویند كه چرا اینقدر مودبی؟ چرا وقتی سر صحنه می‌آیی كت می‌پوشی؟ چرا اینقدر مودب حرف می‌زنی؟! خب من باید حتما فحش بدهم؟! خب شیوه زیست من و خانواده‌ام این‌طور است.

 

*یعنی امیرعلی شبیه شخصیت واقعی خودتان هست؟

نه، شبیه من نیست. اما سطح خشونت امیرعلی را دوست دارم. به عنوان شهروند این همه خشونت در جامعه برایم جای تعجب دارد! این همه گوش‌های بسته و دهان‌های باز و این همه متكلم وحده بودن جای تعجب دارد. ما شنونده خوبی نیستیم. ادبیات ما به كجا می‌رود؟ در فضای مجازی شاهد چه ادبیات‌هایی هستیم كه ده یا 15سال پیش این طور نبودیم؟ كی ما می‌گفتیم داش گلم، خفن و ... واقعا ما كی این طور حرف می‌زدیم؟ به همین دلیل می‌گویم امیرعلی صدرا در خشمش هم درست حرف می‌زند. كلامش درست است نه این‌كه فاخر باشد. او می‌خواهد در مدرسه درست حرف زدن را به بچه‌ها یاد بدهد نه این‌كه فاخر حرف بزنند و این دغدغه امیرعلی برای من شخصا جذاب بود. آدم‌هایی از جنس امیرعلی در حال حاضر در جامعه كم هستند، به همین دلیل شما فكر می‌كنید كه عجیب و غریب است.

12jav.net

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.