چگونه برای زندگی خود برنامهریزی کنیم
همه ما لحظات، دقایق و حتی ساعتهایی از روز را بیهوده و بیكار میگذرانیم و آن را بدون توجه سپری میكنیم؛ دقایقی كه اگر مجموعشان را در طول زندگی حساب كنیم، بیشتر متوجه ارزش آنها خواهیم شد.
دوات آنلاین-برخی از ما عادت نداریم با برنامهریزی زندگی كنیم؛ صبحها هر وقت دوست داریم، از خواب بیدار میشویم. در طول روز هر كاری دوست داشته باشیم، انجام میدهیم. هر ساعتی بخواهیم، میخوابیم و... این برنامه به همین روال ادامه پیدا میكند تا بالاخره روزی در یك جایی، متوجه میشویم چقدر ضرر كردهایم.
شاید آن وقت خیلی دیر باشد، اما بالاخره روزی میرسد كه آن همه خوشی ـ البته فقط از نظر خودمان ـ از بین میرود و جایش را افسوس و حسرت میگیرد.اما اگر میگویید زندگی بدون برنامهریزی حسرت ندارد، خوب است نگاهی به زندگی گذشته تا امروزتان بیندازید و با دقت ببینید چقدر موفق بودهاید؟! همه ما در زندگیمان هدفهایی داریم كه دائم در فكر و خیالمان میچرخند و جلوی چشممان رژه میروند. هدفهایی كوچك و ساده یا بزرگ و پیچیده؛ اما برای رسیدن به تكتك این هدفها، تنها چیزی كه مهم است انتخاب مسیر صحیح و پیمودن راه درست است. به همین انتخاب مسیر و تعیین آن و همچنین حسابكردن چگونگی طی مسیر، برنامهریزی میگویند كه اگر آن را ساده بگیریم، مسلما نباید انتظار داشته باشیم راحت و بیدردسر به مقصد برسیم.
در ضمن، همه ما لحظات، دقایق و حتی ساعتهایی از روز را بیهوده و بیكار میگذرانیم و آن را بدون توجه سپری میكنیم؛ دقایقی كه اگر مجموعشان را در طول زندگی حساب كنیم، بیشتر متوجه ارزش آنها خواهیم شد. پس خوب است با یك برنامه دقیق و حسابشده، از تكتك این دقایق استفاده كنیم و نگذاریم لحظات ارزشمند زندگیمان به بطالت بگذرد.نكته مهم دیگری كه باید به خاطر بسپاریم، استفاده از فرصتهایی است كه در زندگی برایمان پیش میآید و گاه به دلیل نبود برنامهریزی بهراحتی از دستمان میرود. البته وقتی حرف از فرصت و موقعیت میشود، بعضیها همین موضوع را بهانه میكنند و میگویند: برنامهریزی فقط مخصوص افراد مهم است!این گروه معمولا باور دارند سیاستمداران، پزشكان، وكلا و افرادی از این دست باید برای زندگیشان برنامه داشته باشند، در حالی كه امروزه متخصصان میگویند تمام افراد برای انجام كارهایشان نیازمند برنامهریزی هستند. از نظر آنها تفاوتی میان نوع كار هم وجود ندارد و همین كه قرار باشد كاری را انجام دهیم، باید برایش طرح و برنامه داشته باشیم؛ آشپزی، خانهداری، تربیت فرزندان، كتابخواندن، درسخواندن، فراگرفتن علمی جدید، ورزشكردن و حتی استراحت هم باید طبق برنامه پیش برود تا فرد را به نتیجه دلخواهش برساند.حالا كسانی كه فكر میكنند بدون برنامه هم زندگیشان ایدهآل بوده و به موفقیتهای زیادی دست پیدا كردهاند، حداقل چندماه برای انجام كارهایشان برنامهریزی كنند تا ببینند چقدر موفقیتهایشان بیشتر میشود؛ چه از لحاظ كیفیت و چه كمیت.
علاوه بر این، یكی دیگر از فواید داشتن برنامه، استفاده از حداقل فرصتها و امكانات است، یعنی زمانی كه شرایط برای ما ایدهآل نیست و موقعیت مناسبی برای انجام كار نداریم، با پیروی از یك برنامه دقیق میتوانیم به بهترین شكل ممكن كارهای مهم را به پایان برسانیم.پس هیچوقت فراموش نكنید برنامهریزی یكی از مهمترین اركان زندگی است كه روزبهروز نیز بر ارزش و اهمیت آن افزوده میشود.
برنامهریزی فقط برای روزهای خاص نیست
از بعضیها كه بپرسید «برنامهتان برای سالهای آینده چیست؟»، لبخندی تمسخرآمیز تحویلتان میدهند و به شما زل میزنند و میگویند: «تا سالهای بعد چه شود؛ هرچه پیش آید خوش آید.» این گروه معمولا اعتقادی به برنامهریزی ندارند و فكر میكنند برنامهداشتن برای كار و زندگی، عمرشان را هدر میدهد. آنها یاد گرفتهاند و شاید هم عادت كردهاند كه بدون كوچكترین فكری روزگار بگذرانند و به برنامهها اهمیتی ندهند. اما میان همین افراد بیخیال هم كسانی پیدا میشوند كه میدانند بدون برنامهریزی كارها بهدرستی پیش نمیرود ولی گاهی تنبلی و بیحوصلگی قدرت بیشتری دارد و آنها را وادار میكند به نشستن و تسلیم حوادث روزگار شدن. اما اگر زمانی قرار باشد همین افراد برای برگزاری جشن عروسی یا مراسم ختم اقدام كنند، ناخودآگاه به فكر برنامهریزی میافتند و دانسته یا ندانسته مطابق آن عمل میكنند. البته شاید خودشان اسم برنامهریزی را روی این كار نگذارند اما همین كه از روزها و هفتهها قبل به فكر برگزاری مراسم هستند و میخواهند به بهترین شكل ممكن انجام شود، همین كه برای غذای آن شب از قبل تدارك میبینند و مهمانهایشان را بهموقع دعوت میكنند مشخص میشود كه آنها هم در ناخودآگاهشان به داشتن برنامه و اهمیت آن باور دارند؛ اما شاید آن را فقط مختص روزها و مراسم خاص میدانند.
در حالیكه تمام كارهای زندگی، از سادهترین كار تا دشوارترینشان نیازمند برنامه و طرحریزی است. پس خوب است در دیگر روزهای زندگی هم برنامه داشته باشید؛ همانقدر كه به روزها و مراسم خاص اهمیت میدهید و به فكر برگزاری بیعیب و نقص آن هستید.
اگر نمیتوانید، قبول نكنید
«نه»؛ این كلمه دوحرفی با اینكه خیلی ساده است، اما افراد زیادی را میتوان پیدا كرد كه هیچوقت نمیتوانند درست و بجا از آن استفاده كنند. تعجب نكنید، چون خیلیها نمیدانند یا نمیتوانند بهموقع این كلمه را به كار ببرند و در مقابل درخواستهای دیگران «نه» بگویند. البته همین ناتوانی، گاهی برنامههای آنها را چنان به هم میریزد كه بخشی از زندگیشان دگرگون شده و به قول معروف خودشان نمیفهمند این بلا چگونه بر سرشان نازل شده است.
یكی از نتایج این ناتوانی، پذیرفتن كارها و مسئولیتهای مختلف و متنوعی است كه بهراحتی شرایط روحی و زندگی ما را دچار دگرگونی میكند. پس یادمان نرود كه پذیرش كارهای متعدد و متفاوت، آن هم در شرایطی كه برنامههای قبلیمان هنوز انجام نشده، نهتنها خوب نیست بلكه میتواند ما را از برنامههایمان هم عقب بیندازد. پس برای اینكه در برنامهریزیتان موفق باشید، هیچوقت بیش از توانتان مسئولیت قبول نكنید.
كار امروز را به فردا نیندازید
با اینكه قدیمیها همیشه میگفتند «كار امروز را به فردا نینداز»، اما مثل اینكه ما خیلی برای شنیدن این مطلب گوش شنوا نداریم و آن را جدی نمیگیریم؛ چراكه اگر آن را جدی گرفته بودیم، اینقدر كار نیمهتمام در برنامههایمان دیده نمیشد، اینقدر كارها را پشت گوش نمیانداختیم و برای انجام آنها تعلل نمیكردیم.نمیدانم چرا، اما مثل اینكه عادت كردهایم كار را در همان لحظهای كه باید انجام ندهیم. اینقدر وقت را تلف كرده و امروز و فردا میكنیم كه انجام كار هم سختتر از قبل میشود.
غافل از اینكه اگر هدفمان را بهدرستی تعیین كرده باشیم و براساس اولویتهایمان پیش برویم، هیچوقت نباید برای انجام كارها دچار تعلل شویم. البته بعضیها هم كارهای سخت را به تعویق میاندازند. شاید ترس از نتیجه كار یا نبود موفقیت در انجام آن عامل اصلی چنین تصمیمی باشد، اما مسلما راهحل خوبی نیست.
هر وقت چنین حسی به سراغتان آمد، خوب است به این فكر كنید كه كار مورد نظر هر چقدر هم كه سخت و طاقتفرسا باشد، بالاخره باید انجام شود؛ پس زودتر دست به كار شوید تا استرستان هم كمتر شود و علاوه بر این، نتایج ناخوشایند تاخیر در انجام كار را هم به حداقل برسانید.
چرا موفق نمیشویم؟
بارها برای زندگیاش برنامهریزی كرده است، اما هیچوقت موفق نشده به تمام برنامههایش عمل كند. یكبار اتفاقات غیرقابل پیشبینی از راه میرسد و غافلگیرش میكند، دفعه بعد كه حواسش به این اتفاقات هم است، برنامهاش چنان دشوار طراحیشده كه اصلا توانایی به پایان رساندنش را ندارد. گاهی هم برنامهها اینقدر زیاد است كه باهم تداخل پیدا میكند و نمیتواند آنها را بهدرستی انجام دهد. همه این اتفاقات، خوب یا بد، پشت سر هم ردیف میشود تا او بار دیگر باور كند كه نمیتواند بهخوبی برنامهریزی كند! اما آیا واقعا نمیشود این موانع را حذف كرد؟ آیا باید تسلیم آنها شویم و بپذیریم كه قدرت ما كمتر از اینهاست؟ مسلما هیچ كاری نیست كه انسان بخواهد آن را انجام دهد و نتواند.
پس در این مورد هم باید دست بهكار شوید و موانع پیشآمده در مسیر برنامهریزی را بهدرستی حل كنید تا بدون كمترین مشكلی از بین برود. بنابر نظر متخصصان، یكی از بهترین شیوهها برای موفقیت در برنامهریزی، اولویتبندی صحیح كارهاست. به این معنا كه باید برای خودتان تعیین كنید كدامیك از كارهایی كه در فهرستتان قرار دارد، مهمتر است و زودتر از بقیه باید انجام شود. مثلا روزی را تصور كنید كه كارهای متعددی را باید در خانه انجام دهید؛ لیستی بلند از اجناس مورد نیازتان تهیه كردهاید كه باید آنها را بخرید، غذایتان هم باید بهموقع آماده شود، بچهها در مدرسه منتظر شما هستند و باید آنها را به خانه بیاورید، چند لباس باید اتو شود و پارچههای نیمهكارهای هم در انتظار دوختهشدن گوشهای افتادهاند.
به نظرتان بهتر است چه كاری اول انجام شود؟ بیشك اگر بدون برنامهریزی و اولویتبندی پیش بروید و دست بهكار شوید، نهتنها كارهایتان بهخوبی انجام نخواهد شد، بلكه نتیجهاش خستگی و ناامیدی شما هم خواهد بود.
پس بهتر است قبل از انجام هر كاری، آنها را براساس تقدم و اولویتشان در فهرست قرار دهید. البته یادتان باشد اگر موضوع اولویت را در نظر نگیرید، حتی ممكن است كارهای مهم و ضروری نیز انجام نشود. شاید شما هم دیده باشید افرادی را كه ساعتهای طولانی مشغول انجام كارهای كوچك و بیاهمیت میشوند و كارهای اصلی را فراموش میكنند یا وقتی به آنها میرسند كه دیگر هیچ فرصتی برایشان باقی نمانده است. پس هیچوقت بدون اولویتبندی مشغول كار نشوید.
این «فردا» و «هفته آینده» كی میآید؟
«از شنبه رژیم میگیرم و ورزش میكنم تا به وزن ایدهآل برسم»، «برنامهریزی كردهام از اول هفته درسخواندن را شروع كنم»، «از ماه آینده به كلاس زبان میروم» و ... . این اول هفتهها، شنبهها و شروع ماههایی كه همیشه در خیال داریم تا روزی فرا برسد و زندگی ما را تغییر دهد، بالاخره كی میآید؟ تا به حال این سوال را از خودتان كردهاید؟ امان از این شنبهها و اول هفتهها كه گویی اصلا در تقویم زندگی بعضیها وجود ندارد و هیچوقت فرانمیرسد! اما چرا هیچوقت راضی نمیشویم این برنامهها را عملی كنیم؟ چرا از شروع آنها میترسیم و دائم آنها را به روزی دیگر موكول میكنیم؟ شاید اینقدر هدفی كه در ذهنمان ترسیم كردهایم، دور از ذهن و بعید است كه خودمان هم نمیخواهیم به این زودیها سراغش برویم یا میترسیم انجام دادن آن غیرممكن باشد.
بعضی از این هدفها هم واقعا غیر قابلدسترسی است و خودمان هم میدانیم هیچوقت نمیتوان آن را عملی كرد و برای همین دائم روزی دیگر را برایش تعیین میكنیم. اما موضوع مهم این است كه به هر دلیلی امروز و فردا كنیم و برنامهمان را به تاخیر بیندازیم، فقط خودمان ضرر میكنیم و نه هیچكس دیگر، حتی اگر آرزو و هدفمان غیرواقعی باشد كه آنوقت باید با حسی ناخوشایند دستوپنجه نرم كنیم.پس همینالان، خوب است همه كارهایی را كه باید انجام شود و در ذهنمان برایش برنامهریزی كردهایم به مرحله اجرا برسانیم. فكر نمیكنم هیچوقتی بهتر از این باشد؛ از تمام اول هفتهها و اول ماهها هم بهتر خواهد بود. البته اگر واقعا بخواهیم آن برنامه را اجرا كنیم.
در ضمن، برای برنامهریزی و اجرای برنامههای مختلف هم هیچوقت نباید منتظر روز خاصی باشید، چراكه هر روز و هر دقیقه میتوان برنامهها را اجرا كرد و فقط باید بخواهیم و برنامههای قابلاجرا برای رسیدن به هدفهای معقول و در دسترس، طراحی كنیم.
منبع: آرمان
12jav.net