شعری از سعدی/ پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان/ چون تأمل کند این صورت انگشت نما را
دوات آنلاین-شعری از بوستان سعدی را بخوانید:
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را/ الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد/ سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی/ دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم میرود از عهد تو سر بازنپیچم/ تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
خنک آن درد که یارم به عیادت به سر آید/ دردمندان به چنین درد نخواهند دوا را
باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن/ تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
از سر زلف عروسان چمن دست بدارد/ به سر زلف تو گر دست رسد باد صبا را
سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان/ چون تأمل کند این صورت انگشت نما را
آرزو میکندم شمع صفت پیش وجودت/ که سراپای بسوزند من بی سر و پا را
چشم کوته نظران بر ورق صورت خوبان/ خط همیبیند و عارف قلم صنع خدا را
همه را دیده به رویت نگرانست ولیکن/ خودپرستان ز حقیقت نشناسند هوا را
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند/ به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را
هیچ هشیار ملامت نکند مستی ما را/ قل لصاح ترک الناس من الوجد سکاری
12jav.net