دختری بیآبرو شدهام
دختری جوان که در دام پلید افتاده است به مرکز مشاوره پلیس داستان زندگیاش را این طور شرح داد:
دوات آنلاین-دختری جوان که در دام پلید افتاده است به مرکز مشاوره پلیس داستان زندگیاش را این طور شرح داد:
اسمم ریحانه است. سالهای زندگی ام را با سختگیریهای پدرم و مادرم گذراندم. پدرم آنقدر بداخلاق و سختگیر بود که من به خاطر ترس از پدرم در سن 10 سالگی دچار لکنت زبان شدم.
در خانوادهای که من به دنیا آمدم و بزرگ شدم تنها کسی که مورد تحقیر و سرزنش بود من بودم یک برادر دارم و سه خواهر. مادرم همیشه هر اشتباهی که می کردم خواهر بزرگترم را مثال میزد و مدام مرا با او و برادرم مقایسه می کرد، او و برادرم فرزندان خوب خانواده بودند و من از نظر مادر و پدرم بلایی بودم که خدا برای آنها نازل کرده بود.
روزها سپری میشد و من روز به روز تنهاتر میشدم هر روز احساس میکردم خانوادهام به خصوص مادرم آنقدر بین من و خواهر و برادرم تفاوت میگذارد که حتی چند بار تصمیم گرفتم از منزل فرار کنم تا اینکه در مقطع دبیرستان با دختری آشنا شدم که در آن سن هر خلافی را مرتکب شده بود. او به من خیلی محبت میکرد مدام در برابر دیگران از من دفاع میکرد، من که سالها تنهایی را تجربه کرده بودم با مریم این تنهایی تمام شد.
از مریم خیلی خوشم آمده بود، منم رفتارم شده بود مثل مریم. میخواستم مثل او رفتار کنم تا دیگر کسی تحقیرم نکند.
مریم به من پیشنهاد داد تا سیگار بکشم و من سیگار کشیدم؛ بعد قلیان کشیدم و تریاک. روزها به بهانه درس خواندن با مریم به بیرون می رفتیم و با چهرهای دیگر در خیابانها دور میزدیم. به تمام مهمانیهایی که مریم میگفت من با تیپ و آرایشی که حتی الان به آن فکر می کنم از خودم متنفر می شوم می رفتم. در یکی از این مهمانیها با پسری به اسم مهرداد آشنا شدم او به من ابراز علاقه کرد و من به او وابسته شدم او شیشه می کشید و من هم پابه پای او مصرف می کردم پدرم متوجه تغییرات رفتاری من شد و متوجه شد من معتاد شدم مرا از خانه بیرون کرد.
الان من دختری هستم که نه آبرویی دارم، نه خانوادهای و نه امیدی برای زندگی...
نظریه کارشناس
یکی از عواملی که ریحانه را در حیطه اعتیاد قرارداد، عدم تامین نیازهای عاطفی و توجه به وی از سوی خانواده بخصوص مادر بوده است. تبعیض قائل شدن بین وی و فرزندان دیگر خانواده از سوی والدین، سختگیریهای پدر در خصوص تحصیل ریحانه و تنبیه کردن نادرست ریحانه توسط پدر از عوامل دیگر بروز این مشکل است.
یکی از اصولی که در تربیت فرزند مهم است عدم سرزنش و تبعیض قایل شدن بین فرزندان است چرا که این رفتار از سوی والدین سبب می شود که فرزند احساس حقارت کرده و به تنهایی و گوشهگیری روی آورد. به فرزندان خود محبت کنید چرا که در صورت عدم تامین محبت و برطرف شدن نیازهای عاطفی توسط والدین فرزند این محبت را در بیرون از منزل و از افراد دیگر دریافت می کند. به فرزندان خود احترام بگذارید، ویژگی های رفتاری و اخلاقی فرزند خود را شناخته و در طول روز زمانی را برای بودن و صحبت کردن با فرزند در نظر بگیرید، با فرزندان خود دوست و صمیمی باشید تا آنها شما را پناهگاه خود تلقی کنند و در صورت بروز مشکل با شما مشورت کنند. به تغییرات خلقی و رفتاری فرزند خود اهمیت داده و علت تغییرات را بیابید. دوستان فرزندان خود را بشناسید و در رفت و آمد فرزندان با دوستانش دقت کنید./
تهیه و تنظیم: سرگرد سیده فاطمه محمدی؛ دایره مددکاری پلیس بجنورد- خراسان شمالی
12jav.net