سلمان فرخنده، بازیگر نقش عماد در سریال مینو: من را با خسرو شکیبایی مقایسه نکنید
من به همه چیز اعتقاد دارم. همه آن چیزهایی که در جهان هستی و کائنات وجود دارند. من به درخت و به آسمان و دریا اعتقاد دارم و انتهای همه اینها می رسد به خدایی که همه چيز را آفریده است.
دوات آنلاین-یکی از سه بازیگر اصلی سریال مينو است که از شبكه يك پخش می شود اما بیشتر به خاطر شباهت ظاهری و صدايش به زنده یاد خسرو شکیبایی شهرت یافته است، البته بین کسانی که به استاد شکیبایی ارادت دارند و سبک بازی او را به خاطر سپرده اند و هنوز هم برخي از آثار خوب این بازیگر از جمله هامون را وقت و بی وقت تماشا می کنند.
اما سلمان فرخنده بازیگر نقش عماد دوست ندارد درباره این شباهت صحبت کند. گویا خسته شده بس که بهش گفته اند و او توضیح داده. فرخنده که فیلمنامه نويس هم هست در یکی از مصاحبه هایش از این که مردم احساس می کنند شباهت زیادی به مرحوم شکیبایی یا به گفته خودش عمو خسرو دارد احساس خشنودی کرده و یادآور شده که این شباهت کاملا اتفاقی است و او تلاشی برای آن نکرده و اهل تقلید و کپی برداری نیست.
فرخنده متولد اول دهه 60 است، متعلق به نسلی است که این روزها تلاش می کنند، سکاندار کشور شوند و توانایی های خود را نشان دهند. متعلق به نسلی که سعی می کند، جوانگرایی را بر تفکر کهنسال پسندی غالب کند و شرایطی را فراهم سازد تا جامعه هوای تازه ای را تنفس کرده و حالش بهتر شود.
فرخنده توانسته در حوزه بازیگری دیده شود، هرچند خودش می گويد حرفه اصلی اش نوشتن است و بیشتر وقتش را به فیلمنامه نویسی اختصاص می دهد اما چون بازیگران بیشتر دیده می شوند بازی او در سریال هایی مانند مینو، آسپرین و بچه مهندس دیده شده است.
در این میان گلایه ای هم می کند از کسانی که حرفه نویسندگی و فیلمنامه نویسی را نادیده گرفته و به آن توجه نمی کنند به فرخنده می گویم، خوش به حال آقای شکیبایی که آن قدر خوب زندگی کرد و آنقدر خاطره خوب در ما به یادگار گذاشت که حالا حتی وقتی بازیگری می بینیم که به او شباهت دارد، حالمان خوب می شود و سراغش را می گیریم. چقدر خوب است که آدم ها در ذهن دیگران خاطره خوب بسازند.از فرخنده می خواهم از خاطراتش در دهه ۶۰ بگوید و از نوع زیستش و آنچه او را به سمت بازیگری برد.
بازیگر نقش عماد می گوید: خاطرات من از این دهه مثل خاطرات همه مردم است. همان چیزهایی را تجربه کردم که دیگران، در کلیت همه آدم ها شبيه هم هستند و تنها چیزی که آنها را از یکدیگر متفاوت می کند، انتخاب هایشان است. برای من نوشتن و بازیگری جذاب بود و انتخاب هایم به سمتی رفت تا مرا به این دو هدف برساند.
با فرخنده درباره شانس صحبت می کنم و این که چقدر به این مقوله باور دارد. می گوید: من به همه چیز اعتقاد دارم. همه آن چیزهایی که در جهان هستی و کائنات وجود دارند. من به درخت و به آسمان و دریا اعتقاد دارم و انتهای همه اینها می رسد به خدایی که همه چيز را آفریده است.
به بازیگر آسپرین می گویم در این دنیا که به نظر شما چنین به یکدیگر پیوسته است... حرفم را قطع می کند و مي گويد: منظور من پیوستگی اجزای دنيا يا نظم آن نبود چون معتقدم در بی نظمی است که نظم به وجود می آید. اعتقادات من بسیار گسترده است، به دنیاهای موازی معتقدم همچنان که به دنیای پس از مرگ هم اعتقاد دارم. دنیا چنان گونه به گونه است که نمی توان آن را پیوسته دانست، هرچند نظم موجود در جهان مانند نخ تسبیح همه چیز را به هم ربط داده است.
سلمان فرخنده به نکته دیگری هم در صحبت هایش اشاره می کند که به نظریه کوانتوم و آشوب اعتقاد دارد، می گويم يعني منتظر غافلگیری هستید؟ می گوید: شاید دایره کلماتمان با هم فرق دارد شما می گویی غافلگیری، من می گویم دنیای پر از معجزه، دنيا مدام در حال غافلگیری ما است. من الان در جاده در حال حرکت هستم تا به مقصد برسم اگر سالم برسم يعني معجزه است، اما آن قدر این تفاسیر را طی کرده و همیشه سلامت به مقصد رسیده ام، معجزه را نمی بینم. معتقدم وقتی مرگ هر لحظه در کمین ماست، این که هر صبح بیدار می شوم، معجزه است. طلوع خورشید هر روز و هر روز غافلگیری بزرگی است که آن را نادیده می گیریم.
فرخنده گفت به قانون کوانتوم اعتقاد دارد، قانونی که می گوید: این انسان است که تعیین می کند زندگي اش باید چگونه باشد نه شرایط پیرامون.
از بازیگر سریال بچه مهندس می پرسم، چگونه بر شرایط پیرامونت غلبه می کنی؟ در جواب می گوید: با انتخاب هایم، رسیدن به اهداف و آنچه که می خواهم ربط مستقيم دارد به انتخاب، انگيزه و اقدام هایی که انجام می دهی از زمین خوردن نباید هراسید، زندگی و شرايط ما را بارها زمين مي زند اما ما باید بلند شویم و دوباره و دوباره به راهمان ادامه دهيم.
موضوع اصلی سریال مینو درباره عشق است هر چند فرخنده می گوید موضوع اصلی این سریال انسان است. از او می خواهم نظرش را درباره عشق بگوید. فرخنده بر این باور است که انسان بی نهایت خاستگاه دارد که یکی از آنها عشق است. از آنجا که در موقعیت های مختلف انسان ها، واکنش های مختلفی از خود نشان می دهند در برابر کلمه، واژه و موقعیت عشق هم واکنش ها متفاوت است، نظر شخصی من درباره عشق خیلی شخصی است و متعلق به سلمان فرخنده است و به کار دیگران نمی آید، به همین دليل لزومی ندارد درباره آن صحبت کنم.
منبع: جام جم
12jav.net