داستانهای شاهنامه / رستم تورانیان را شکست داد
رستم با صد سوار گزیده رفتند تا پیل سپید را به چنگ آورند. رستم فریاد زد که این پیل سپید و تخت و عاج و مالها همه شایسته کیخسرو است و به درد شما نمیخورد. تسلیم شوید تا زنده بمانید.
دوات آنلاین-رستم لباس جنگ پوشید و لشکر بیاراست. در راست سپاه ایران گودرز و در چپ فریبرز و در قلب سپاه توس و در جلوی سپاه تهمتن قرار داشت.
در سپاه توران خاقان در قلب بود و در راست کندر و در چپ کهارکهانی بودند و پیران در جلوی سپاه قرار داشت. شنگل عزم جنگ داشت و پیران تا حدودی به او امیدوار شده بود و به هومان گفت: تو امروز جنگ مکن و پشت خاقان باش که اگر رستم تو را ببیند کارت تباه میشود.
پیران نزد رستم رفت و گفت: سخنان تو را به آنان گفتم اما آنها گناهکاران را به تو پس نمیدهند و شنگل شاه هند در پی جنگ با توست.
رستم به پیران گفت: تو چرا نیرنگباز هستی ؟ اگر از تو خواستم نزد خسرو بیایی برای این بود که نخواستم در کام اژدها باشی.
پیران گفت: در این مورد فکر میکنم و بعد جواب میدهم.
رستم به مکر او پی برد و به ایرانیان گفت: ما رزم بزرگی در پیش داریم.
پس جنگ آغاز شد و شنگل آوا سر داد که آن سگزی کجاست؟
رستم گفت: ای بدگوهر زال زر نام مرا رستم نهاد تو چرا من را سگزی مینامی؟ سپس با تیر او را از زمین بلند کرد و بر زمین کوفت.
سپاه دشمن به رستم حمله کرد و شنگل را نجات داد.
شنگل نزد خاقان رفت و گفت: او هماوردی ندارد و کسی تنهایی از پس او برنمیآید.
دستور دادند سپاهیان همگی بر او بتازند. رستم با شمشیر چپ لشکر را شکست داد و بعد خنجر کشید و دشتی از سر آنجا پر شد.
پیران به گلباد گفت: ما توان جنگ او را نداریم و به افراسیاب بد خواهد رسید و او ما را نکوهش میکند.
رستم به ایرانیان گفت: جنگ به نفع ماست اکنون باید آن پیل و مالها و تاج و تخت آن را بگیریم و برای خسرو ببریم.
رستم به راست لشکر حمله برد و سرهای زیادی را نگون ساخت. یکی از خویشان کاموس به نام ساوه به خونخواهی او به جنگ رستم آمد. رستم گرز را بلند کرد و بر سرش کوبید و سرش ناپدید شد. سپس بهطرف چپ رفت. کهارکهانی وقتی رستم را دید بر او خروشید اما وقتی رستم به او نزدیک شد ترسید و فکر کرد که فرار بهتر است. پس بهسوی قلب لشکر رفت و رستم نیز به دنبالش تاخت و نیزهای بر کمر او زد و او به زمین افتاد.
پس رستم با صد سوار گزیده رفتند تا پیل سپید را به چنگ آورند. رستم فریاد زد که این پیل سپید و تخت و عاج و مالها همه شایسته کیخسرو است و به درد شما نمیخورد. تسلیم شوید تا زنده بمانید.
خاقان شروع به دشنام کرد و دستور تیرباران داد. گودرز به رهام گفت: با دویست سوار مراقب رستم باشید و به گیو هم گفت : تو برو و پیران و هومان را بیاب.
رستم حمله برد و هرگاه کسی را با کمندش میگرفت توس دستهای او را میبست و به لشکر میسپرد. وقتی غرچه چنین دید شروع به تیرباران رستم کرد. رستم او را اسیر کرد و به ایرانیان سپرد. کالو که اینگونه دید گرز و تیغ هندی گرفت و بر پشت سر رستم رفت و بر سرش کوبید. رستم با نیزه او را ربود و دستهایش را بست.
وقتی خاقان از پشت فیل رستم را دید امیدش ناامید گشت و شخصی را نزد او فرستاد و گفت: تندی را کنار بگذار. افراسیاب ما را به جنگ فرستاد بهتر است صلح کنیم.
رستم پاسخ داد آن پیل و اسبان را با تاج و تخت به ما بده ولی خاقان نپذیرف. رستم نزد خاقان رفت و او که از جان دستشسته بود سعی کرد با رستم بجنگد ولی رستم بهراحتی دستهایش را بست و اسیرش کرد.
وقتی پیران چنین دید به نستیهن و گلباد گفت: باید از بیراهه فرار کنیم.
بدینسان سپاه توران شکست خورد. رستم از پیران اثری ندید و بیژن را فرستاد تا او را پیدا کند اما به رستم خبر رسید که پیران و هومان و گلباد و رویین و پولاد همگی فرار کردند.
رستم خشمناک شد و پس فریبرز را فراخواند و غنائم و اسرا را به او سپرد و نامهای را هم که برای خسرو نوشته بود به او داد تا نزد شاه ببرد و خود برای ادامه جنگ با سپاه ماند و مدتی در همان رزمگاه بود و فرستادگانی از کشورهای مختلف میآمدند و به او تبریک میگفتند. از آنسو خبر آمدن فریبرز به خسرو رسید و شاه و بزرگان به استقبالش رفتند و فریبرز نامه رستم را به او داد وقتی شاه از تمام پیروزی و ماجرای جنگ باخبر شد در برابر خداوند به سجده افتاد و شکر گزارد.
سپس اسرا را به زندان فرستاد و غنائم را به خزانه سپرد و نامهای به رستم نوشت و از او تشکر کرد و گفت که به کارش ادامه دهد. سپس خلعت و مال زیادی به رستم و سپاه داد و فریبرز را دوباره نزد رستم فرستاد.
از آنسو افراسیاب آگاه شد که چه شکست سختی واردشده است و گفت: اگر رستم پیشرو باشد مطمئناً شکست میخوریم.
بزرگان گفتند: نباید از اول خود را باخت. ما باکی از دشمن نداریم چون عاقبت همه مرگ است.
پس لشکری فراوان آماده نبرد کردند .
فریبرز شادمان نزد رستم آمد و نامه و خلعت شاه را به رستم داد .
منبع: کافه داستان
12jav.net