2024/11/22
۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
پیشنهادات ما
گفت‌وگو با علی ضیاء؛ مجری برنامه فرمول یک: همه تاریخ انقضاء داریم!

گفت‌وگو با علی ضیاء؛ مجری برنامه فرمول یک: همه تاریخ انقضاء داریم!

برنامه‌ای خوب است که مسیر رو به جلو داشته باشد تا اگر کسی می‌خواهد برنامه را ببیند، صرفاً به‌خاطر برنامه ببیند، نه برای حاشیه‌هایش. این هم کار راحتی نیست.

دوات آنلاین-حرف و حدیث درباره علی ضیا، مجری جوان برنامه‌های اجتماعی کم نیست و مهم‌ترین جنجال زندگی حرفه‌ای‌اش هم با یک رخداد ورزشی همراه شد و کار تا ممنوع‌التصویری هم پیش رفت و همان سال هم خیلی برایش سخت گذشت، اما الان معتقد است که آن یک سال برایش نتیجه خوبی همراه داشته و باعث شده کاملا بزرگ شود و دیگر هر اتفاقی او را ناراحت نمی‌کند، حتی سعی دارد به بهترین شکل آن را اداره کند. البته به واسطه خواست خودش کمتر به اتفاق ممنوع‌الکاری او پرداختیم و بیشتر سعی کردیم از خودش، فضای برنامه‌ها و شهرت‌اش بپرسیم و این‌که بعد از شهره شدن آیا درگیر فضای کاذبی است که همیشه سلبریتی‌ها را درگیر می‌کند یا نه؟ در مجموع با او از همه درها و انتقادهایی که می‌شود، صحبت کردیم. مثلاً یکی از انتقادهایی که به او می‌شود این است که علی ضیا به هر بهانه‌ای می‌خواهد خودش را مطرح کند و این‌که گاهی با وجود این‌که مهمان پاسخ درستی به سوالاتش نمی‌دهد، ترجیح می‌دهد سکوت کند تا این‌که بخواهد مهمان برنامه را عصبانی کند. البته او تصمیماتی برای آینده‌اش دارد و این‌که قرار است سه سال دیگر و در 35 سالگی خودش را از مقوله اجرا بازنشسته و با این دنیا خداحافظی کند. البته ضیا درباره ایده‌های جدیدش توضیحی نداد. او در حال حاضر هم فرمول یک را برای شبکه یک اجرا می‌کند. در مجموع همه این موارد بهانه‌ای شد تا با او قرار بگذاریم و درباره همه این مسائل به گفت‌وگو بنشینیم.

 

 

برای شروع بگویید وقتی اجرای یک برنامه را می‌پذیرید، استراتژی شما برای مطرح کردن برنامه به‌عنوان نمونه فرمول یک چیست؟ آیا برایتان جنجالی شدن اهمیت دارد و علاقه‌مند هستید فضای برنامه را به این سمت ببرید یا این‌که نقد را به جای درست برسانید؟

 (با خنده) الان شما خدا وکیلی به جای من باشید، چه پاسخی می‌دهید؟!

 

من به جای شما باشم یک پاسخ منصفانه و به دور از شعار می‌دهم. پس شما هم پاسخ قلبی‌تان را به این سوال بدهید.

ایده شخصی من این است وقتی برنامه‌ای را شروع می‌کنم، تلاش دارم برنامه در مسیری قرار بگیرد که خودش را پرزنت کند. برخی برنامه‌ها هستند که در فضاهای مختلف مجازی دیده شوند، اما برایشان هزینه زیادی می‌شود. به نظرم برنامه‌ای خوب است که مسیر رو به جلو داشته باشد تا اگر کسی می‌خواهد برنامه را ببیند، صرفاً به‌خاطر برنامه ببیند، نه برای حاشیه‌هایش. این هم کار راحتی نیست.

 

در حال حاضر انتقاد از دولت در برنامه‌ها مد شده و دولت هم در نقطه ضعف قرار دارد. بنابراین انتقاد از دولت باعث می‌شود مردم هم بیشتر حال کنند و لایک بیشتری هم در فضای مجازی می‌خورد، ولی آیا نیاز مردم در شرایط ملتهب جامعه این است که ما فقط به دولت انتقاد کنیم و من هم به‌عنوان مجری در این مسیر حرکت کنم. واقعاً غر زدن کار راحتی است، مخصوصاً در شرایطی که دولت در نقطه ضعف قرار دارد. بنابراین خیلی شیک هم می‌شود غر زد، اما ایده ما در فرمول یک این نیست که پناه به راحت‌ترین کار ببریم و غر بزنیم، بلکه می‌خواهیم انتقادها را بجا مطرح ‌کنیم، حتی من به دوستان هم تاکید کرده‌ام وقتی از خواب بیدار می‌شوم، اول صبح درباره قیمت دلار با من حرف نزنند!

 

ولی یک برنامه می‌تواند جنجالی و چالشی باشد، بدون آن‌که غر زد و به سمت جریان‌سازی گام برداشت.

از نگاه من، جریان‌سازی یعنی یک مطلب یا آسیبی را مطرح کنیم و به سمت راه‌حل حرکت کنیم. غر زدن فایده‌ای ندارد. رسالت برنامه فرمول یک هم این است که معضلی را بیان کنیم و از سوی دستگاه یا ارگان مربوطه به‌واسطه من مجری و دعوت از مهمان برنامه یک قدم برداشته شود.

 

در طول سال‌هایی که اجرا کرده‌اید، فکر می‌کنید چند قدم برای مردم برداشتید؟

 (با خنده) اگر بخواهم حرفی بزنم، از خود تعریف می‌شود.

خب می‌توانید از خودتان تعریف نکنید و منصفانه جواب بدهید!

تلاش خودم را کرده‌ام!

 

خب چند درصد بوده است؟

اگر بگویم صددرصد یا 2 درصد، خب قابل باور نیست!

 

به هر حال هر فردی در خلوت خودش به قول معروف می‌داند چند مرده حلاج است یا این‌که به نقاط ضعف خودش کاملاً آگاهی دارد.

به اندازه توان و سرمایه‌ای که داشتم این کار را انجام داده‌ام. برنامه‌های ما ارزان هستند، چه دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم.

 

منظورتان از برنامه‌های ارزان چیست؟

یعنی این‌که برآورد برنامه‌هایی مثل دورهمی و خندوانه با ما یکی نیست. اگر می‌خواهیم برنامه‌ای را آن شکلی ببینیم باید پول خرج شود و این در حالی است که برآورد برنامه‌های ما یک صدم آن برنامه‌ها هم نیست، اما دیده شده است و این نشان‌دهنده هوش، استعداد و توانایی تیم‌ماست که می‌توانیم برنامه بسازیم که قابل رقابت باشد. بنابراین من به اندازه سرمایه، توان، هوش، خلاقیت و استعداد تلاش خودم را کرده‌ام تا برای مردم کار کنم. شو هم نداده‌ام، چون از شو دادن خوشم نمی‌آید! برای این‌که زبان مردم بودم، دادگاه من را احضار کرده است. هیچ‌کس هم نمی‌داند و شما اولین نفر هستید که درباره این موضوع گفتم. پزش را هم نداده‌ام یا از رسانه‌ها نخواسته‌ام خبر توبیخ شدنم را بزرگ کار کنند، چون اعتقاد دارم کاری در دستم بوده و تبعاتی هم داشته است.

 

یعنی دیده شدن را به هر بهایی نمی‌خواهید؟

ان‌شاءا...!

 

اما برخی منتقدان معتقدند علی ضیا برای دیده شدن هر ضرری را به جان می‌خرد و در برنامه‌هایش چالش و جنجال راه می‌اندازد، خودتان چه نظری دارید؟

من چنین کاری نکرده ام. امیدوارم خدا آن روزی را نیاورد که برای دیده شدن خودم و مطرح شدن کسی را بزنم یا آبروی کسی را ببرم. ان‌شاءا... خدا به آبروی همه ما رحم کند و آبروی مرا هم دست مردم نیندازد تا حرفی بزنند!

 

شما در صحبت‌تان تاکید کردید انتقاد از دولت مد شده است، یعنی الان که شرایط جامعه به‌خاطر اقتصاد ملتهب است، نمی‌خواهید به این موضوع در فرمول یک بپردازید؟

خیلی با حال است که ما هم هر روز در برنامه بگوییم دلار، گوجه فرنگی، روغن و... هم گران شده است، اما سوال من این است آیا این موارد چیزی از التهاب جامعه کم می‌کند. حال دولت توانسته یا نتوانسته مسائل را حل کند، اما آسیب‌های جدی در کشور در حال رخ دادن است که باید خودمان آن را حل کنیم. به عنوان مثال اگر رب گوجه فرنگی 20 هزار تومان شده، برای مدتی نخریم تا قیمت‌ها دوباره به قبل برگردد. زمانی مبلغ پنیر در آلمان گران شد، مردم هم به مدت یک ماه پنیر نخریدند و دوباره شرکت لبنیات تصمیم گرفت قیمت قبل را به بازار عرضه کند، اما متاسفانه مردم ناامید شده‌اند و احساس امنیت ندارند، بنابراین وقتی متوجه می‌شوند چیزی گران شده به دنبال خرید بیشتر آن جنس هستند که نباید این اتفاق بیفتد. یکی از دوستان چند روز پیش دلارهایش را فروخت و به من هم گفت دلارهایم را بفروشم! من هم با تعجب گفتم دلاری نخریده‌ام که حالا بفروشم! و تاکید هم کردم که برای نابودی اقتصاد کشورم قدم برنمی‌دارم. هیچ‌کدام از ما نباید برای نابودی اقتصاد کشور گام برداریم.

 

آیا قرار است همین باور را در برنامه فرمول یک به مردم انتقال بدهید؟

ما باید باور کنیم بخشی از آسیب‌ها به دولت برمی گردد و مقصر است و بخشی دیگر به خودمان برمی گردد که باید شروع به حل آن کنیم.

 

ولی این‌کار سختی است. چطور می‌خواهید این باور مردم را تغییر بدهید؟

این کار سختی است. هر چقدر هم حرف بزنیم ممکن است اتفاق نیفتد. یک بار هم حرف زدم، فحش خوردم و به من گفتند صدایم از جای گرم بلند می‌شود! در حالی که این‌طور نیست و من هم مثل بقیه زندگی و شرایط مردم را درک می‌کنم. بچه خواهر من هم کوچک است و پوشک گیرمان نیامد و بعد با سه برابر قیمت خریدیم، اما وقتی هم پیدا کردم نرفتم ماشینم را پر از پوشک کنم.

 

خب فکر نمی‌کنید به خاطر این‌که چهره‌شناخته شده هستید و درآمدتان بالا، مردم حرف تان را باور نمی‌کنند؟

من از آن روزی که به رسانه آمدم، باور نکردم آدم معروفی می‌شوم و الان هم این باور را ندارم و دوست هم ندارم چنین باوری داشته باشم. من هم مثل مردم زندگی می‌کنم و ماشینی که زیر پایم هست، ال نود است! البته من هم می‌توانستم به محض معروف شدن از شرایط خوبم استفاده کنم، اما نکردم. من هم مثل یک نانوای خوب هستم که اگر نان خوب بپزد، مشتری دارد. بنابراین اگر من هم اجرای خوبی داشته باشم، مشتریان بیشتر می‌شوند.

 

یعنی درگیر فضای کاذبی نشده‌اید که به‌عنوان هاله اطراف افراد مشهور قرار دارد؟

نه، درگیر نشده‌ام؛ زیرا آسیب دارد و باعث می‌شود از بالا به پایین نگاه کنم. دلم نمی‌خواهد درگیر یک باد درونی شوم. این در حالی است که همه ما تاریخ انقضا داریم و زمانی که روی آنتن می‌رویم، کنتورش شروع به کار می‌کند، حال برای یکی مثل من زودتر و برای دیگری دیرتر! چه بخواهیم و چه نخواهیم این اتفاق می‌افتد.

 

یعنی به این موضوع هم فکر کرده‌اید که علی ضیا هم تاریخ انقضا دارد؟

بله، ایده شخصی‌ام است که تا سه سال دیگر اجرا کنم و بعد از 35 سالگی خداحافظی کنم.

 

و بعد قرار است چه کار کنید؟

ایده‌هایی دارم، اما نمی‌توانم لو بدهم.

 

یعنی باز هم در دنیای هنر به فعالیت تان ادامه می‌دهید؟

 (با خنده) نمی‌توانم لو بدهم، اما دلم می‌خواهد اگر سه سال دیگر از اجرا خداحافظی می‌کنم در آن مقطع آسیبی به من وارد نشود و مثل یک شهروند عادی زندگی کنم.

 

پس اگر بعد از سه سال، پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای برای اجرا به شما داده شود، نمی‌پذیرید؟

این تصمیم امروزم است، شاید فردا بگویم سه سال و نیم دیگر!

 

شما مدتی هم ممنوع‌الکار شدید. درباره آن روزها بگویید و حس و حالتان؟

راستش اتفاق تلخی بود. امیدوارم خدا برای کسی چنین چیزی نخواهد. خیلی آن سال سخت گذشت و شرایطم هم خوب نبود، اما الان به شما می‌گویم اگر ممنوع‌الکار نمی‌شدم، رشد هم نمی‌کردم.

 

یعنی ممنوع‌الکاری به نوعی برایتان ترمزگیر بود؟

نه، ترمزگیر نبود، بلکه بزرگ شدم. اصلاً نمی‌توانم خودم را بعد از ممنوع‌الکاری با قبل از آن مقایسه کنم. واقعاً آدم دیگری شده‌ام.

 

این بزرگ شدن به چه لحاظ بود؟ شخصیتی بزرگ شدید یا کاری؟

هر دو. به نظرم ممنوع‌الکاری باعث لطف زیاد به من شد. البته در آن سالی که ممنوع‌الکار شدم، حالم خیلی بد بود. روزهای بدی داشتم و شب‌بیداری‌های عجیب و غریب! ضمن این‌که رفقایم را بیشتر شناختم و اصلاً فکر نمی‌کردم رفقای واقعی‌ام تا کجا کنارم باشند و این‌که چه کسانی به درد رفاقت نمی‌خورند.

 

قبل از این‌که مهمان به برنامه دعوت ‌کنید، آیا آنالیزیش می‌کنید تا بدانید مبحث را از کجا شروع کنید تا بتوانید هم بحث را داغ‌تر کنید و هم این‌که پیگیر مطالبات مردم باشید؟

ما یک تیم جوان هستیم و بشدت بچه‌های تیم من خلاق، بااستعداد و توانمند هستند. گروه نویسندگان که در راس آن سردبیر است، مهمان برنامه را کاملاً آنالیز می‌کنند. البته سردبیر برنامه بعد از چهار سال و گذراندن سلسله‌مراتب به سردبیری رسیده است. من هم یک ساعت و نیم قبل از شروع برنامه با گروه نویسندگان جلسه می‌گذارم و صحبت می‌کنیم. برخی برنامه‌ها هستند که برای مهمان حرف می‌نویسند، اما ما چنین کاری نکردیم و نمی‌کنیم. اگر هم کسی این کار را انجام می‌دهد، حتماً از کرده خودش پشیمان می‌شود، چون دروغ گفتن به مردم درست نیست و حاضر نیستم یک ثانیه هم به مردم دروغ بگویم. وقتی برنامه زنده است می‌گویم زنده است و اگر تولیدی بود، نخواهیم گفت برنامه زنده است. بنابراین بعد از آنالیز کردن مهمان، این هنر من است که روی آنتن به گونه‌ای رفتار کنم که فکر نکند خودم را بالاتر از مهمان می‌بینم. در این صورت مهمان هم احساس امنیت می‌کند.

 

چطور مرز حاضر جوابی و زیاده گویی را رعایت می‌کنید؟ وقتی مهمان اشتباه می‌کند به رویش می‌آورید؟

روزهایی بوده که مهمان برنامه سوتی داده، اما من موقعیت سنجی کردم و احساس کردم نباید روی آنتن به سوتی مهمان اشاره کنم. اتفاقا در آن لحظه می‌دانستم باید چه کار کنم، چرا که گفتن سوتی باعث می‌شد کل برنامه به هم بریزد و مهمان هم عصبی شود. بنابراین در آن مقطع زمانی از ماجرا عبور کردم و ترجیح دادم حاضر جوابی نداشته باشم.

 

ولی بعد از چنین اتفاقاتی در فضای مجازی پر شده که شما سوتی مهمان را متوجه نشدید. این شما را اذیت نمی‌کند؟

نه، به هیچ وجه. چون من آگاهانه این کار را انجام دادم، چون نمی‌خواستم فضای برنامه به سمت عصبانیت مهمان و به هم خوردن پیش برود. ضمن این‌که پدرم از زمانی که من به مدرسه می‌رفتم همیشه به من می‌گفت این جمله را تکرار کن. الهی به امید تو نه به خلق روزگار. بنابراین امیدوارم هیچ وقت امیدم به خلقش نباشد.

 

برخی می‌گویند احسان علیخانی، فرزاد حسنی و شما یک مثلث را برای برنامه‌های اجتماعی تلویزیون شکل داده اید. خودتان فکر می‌کنید کدام ضلع این مثلث هستید؟

این دو بزرگوار برای دهه دیگری هستند و من دهه 60 هستم.

 

ولی آن دو مجری هم برای اواخر دهه 50 هستند.

سن برای من مهم نیست. این دو بزرگوار هر دو سابقه اجرای برنامه‌ها را از سال‌ها قبل دارند، اما من از سال 90 وارد اجرا شدم. البته خوشحالم که با این دو رفیق مقایسه می‌شوم، ولی واقعا در اجرا به کسی فکر نمی‌کنم. البته این هم از نتایج ممنوع الکاری است که بزرگ شدم و قبل از آن چیز دیگری می‌گفتم.

 

اشاره کردید موفقیت برنامه فرمول یک حاصل کار گروهی خوب است. حال موفقیت خودتان در اجرا را فردی یا تیمی می‌بینید؟

قلباً خواهم گفت تیمی. ولی اگر از تیمم بپرسید، حتماً می‌گویند فردی و این یعنی یک کار گروهی خوب.

 

فرمول یک در کارنامه شما چه جایگاهی دارد؟

من برنامه «بعضی‌ها» را در شبکه سه ساخته‌ام که به نظرم بهترین برنامه زندگی‌ام در سال‌های اجرا بود و امیدوارم روزی تکرار شود. در آن زمان مدیریت شبکه عوض شد و او با رنگ چشم‌های من حال نکرد. دست من هم نبود و خدادادی بود! به همین دلیل من به شبکه یک آمدم. البته همان مدیر دیگر در آن منصب نیست. ضمن این‌که من با او رفت و آمد دارم، اما نگاهش در زمان مدیریت فرق می‌کرد، اما باید تاکید کنم در شبکه یک واقعا با همه محدودیت‌ها مدیر شبکه آقای زین‌العابدین و مدیر گروه آقای شریعت‌پناهی خیلی از برنامه فرمول یک حمایت و شرایط را برای ما هموار کردند تا یک برنامه خوب را روانه آنتن کنیم.

 

با توجه به این‌که شبکه یک، شبکه سراسری است و اقشار مختلف بیننده هستند، بنابراین محدودیت‌هایی دارد. پس این محدودیت‌ها دست شما را در برنامه نبسته است؟

حمایت مدیران خوب است و کمک زیادی به ما کرده؛مثلاً ما در برنامه، کوله‌بر آوردیم یا بتازگی سربازی را دعوت کردیم که جان آن دختر را نجات داد. البته در حال حاضر برنامه به خاطر پخش اذان دو پاره شده است،

اما 20 روز آینده از دو پاره بودن خارج می‌شود و دو تا سه پله بالا خواهیم آمد.

 

یعنی به لحاظ محتوا رشد می‌کنید؟

الان هم اوضاع برنامه ما خوب است.

 

ولی همیشه می‌توان بهتر از قبل بود و هیچ‌وقت برای بهتر بودن نمی‌توان مرزی قائل شد.

بله، دقیقاً.

 

تا چه میزان برای نقدهای مردم احترام قائل هستید؟

اگر نقد درست باشد، حتما می‌پذیرم، حتی اگر کسی به من بگوید از من خوشش نمی‌آید، زمان برایش می‌گذارم تا ببینم چرا از من خوشش نمی‌آید تا به یک دلیل منطقی برسیم. در حال حاضر اوضاع ما در برنامه خوب است. دکور پویا و شاخصی داریم. همچنین آیتم‌های خوبی هم در نظر گرفته شده است. اگر نقد این‌طور باشد که به من بگویند علی ضیاء بی سواد است و متوجه سوتی مهمان نشده، نمی‌پذیرم. چون در آن زمان می‌دانستم چه کاری در برنامه می‌کنم و برای این‌که مهمان برنامه به قول معروف قاطی نکند، سوتی او را در برنامه بزرگ نکردم. اما در مجموع برای نقدهای مردم احترام زیادی قائلم و آنها را به یاری می‌طلبم.

 

منبع: جام جم

12jav.net

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.