2024/04/26
۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
طلاق به‌خاطر ورزش‌کردن شوهر

طلاق به‌خاطر ورزش‌کردن شوهر

شوهرم دیگر در خانه دستپخت مرا نمی خورد. برای خودش سالاد و غذاهای رژیمی که دستورش را از باشگاه می گرفت، درست می کرد و می خورد.

دوات آنلاین-علاقه بیش از حد مرد جوان به ورزش و مسابقات ورزشی در نهایت زندگی مشترکش را به دادگاه خانواده کشاند. این مرد که تصمیم گرفته بود برای تعطیلات به خارج از کشور برود و در مسابقات ورزشی شرکت کند، به خاطر همین موضوع مجبور شد در دادگاه خانواده درخواست طلاق بدهد البته قاضی پس از شنیدن صحبت‌های این زوج سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، برای همین رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد

 

همسر مرد ورزشکار درباره جزئیات ماجرای زندگی اش به قاضی دادگاه خانواده تهران گفت: شش سال است که با فرهاد ازدواج کرده ام. از دو سال پیش مشکلات ما شروع شد. درست از وقتی که فرهاد ناگهان به ورزش علاقه مند شد و زندگی اش تغییر کرد. سراغ ورزش رفت، مرتب رژیم های مختلف گرفت. شب ها تا دیروقت به باشگاه و محیط های ورزشی می رفت و تمرین می کرد. اوایل مشکلی نداشتم. حتی او را تشویق هم می کردم. اما فرهاد زیاده روی کرد. او زندگی اش را وقف ورزش کرد. از کارش می زد، از مهمانی هایمان می زد، از تفریحاتمان می زد که به ورزش برسد. مرتب در خانه تنها می‌ماندم تا فرهاد به باشگاه برود. دیگر در خانه دستپخت مرا نمی خورد. برای خودش سالاد و غذاهای رژیمی که دستورش را از باشگاه می گرفت، درست می کرد و می خورد.

 

الان دو سال است که برای خودم آشپزی می کنم و تنها غذا می خورم. هربار به مهمانی یا سفر می رویم آنجا را برایم زهر می کند از بس به فکر خورد و خوراک و ورزش هایش است. من مشکلی با ورزش ندارم، ولی هر چیزی حد و اندازه ای دارد. فرهاد زیاده روی می‌کند. او فقط خودش را می بیند. متوجه نیست که چقدر مرا عذاب می دهد. هرچه سعی کردم او را متقاعد کنم، فایده ای نداشت. تا اینکه یک شب آمد و گفت که برای تعطیلات آخر هفته به خارج از کشور می رود تا در مسابقات دو و شنا شرکت کند. از من هم خواست همراهش بروم. می دانم که در این سفر تنها خواهم بود. برای همین مخالفت کردم. احساس می کنم من و فرهاد دیگر نمی توانیم مثل گذشته خوشبخت باشیم و از زندگی در کنار هم لذت ببریم.

 

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط ورزش می‌کنم. به این کار علاقه پیدا کرده ام. کجای دنیا دیده اید که بگویند ورزش کردن بد است. اما شقایق مرا درک نمی کند. به جای تشویق مرتب آزارم می دهد. دعوا به راه می اندازد. هر بار به باشگاه یا به کلاس های ورزشی‌ام می روم، داد و فریاد راه می اندازد. از کارهایش خسته شدم. حاضر نیست مرا همراهی کند. دو سال است که به شدت تمرین می کنم تا بتوانم در مسابقات مقام بیاورم. اما همسرم به جای تشویق، استعدادهایم را سرکوب می کند و زندگی را برایم جهنم کرده است. برای همین دیگر نمی خواهم در کنارش زندگی کنم.

 

منبع: جام جم

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.