2024/03/28
۱۴۰۳ پنج شنبه ۹ فروردين
طلاق به خاطر دعوا بر سر اسم فرزند

طلاق به خاطر دعوا بر سر اسم فرزند

متوجه شدم شوهرم بدون اطلاع من برای فرزندمان شناسنامه گرفته و همان اسمی را که پدرشوهرم روز اول تعیین کرده بود در شناسنامه ثبت کرده است. خیلی شوکه شدم و باورم نمی‌شد او مرا فریب داده باشد.

دوات آنلاین -وقتی ترانه متوجه شد شوهرش اسمی را که پدرش انتخاب کرده بود در شناسنامه فرزندشان ثبت کرده، راهی دادگاه خانواده تهران شد و درخواست طلاق داد. این زن از این‌که درنهایت حرف، حرف پدرشوهرش شده بود به‌شدت عصبانی شد. جنجال این زوج جوان به دادگاه خانواده کشیده شد.

 

علت درخواست طلاق

زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: شوهرم و خانواده‌اش خیلی خودخواه هستند. آنها همیشه دوست دارند حرف، حرف خودشان باشد به‌خصوص پدرشوهرم. در خانواده آنها وقتی پدرشوهرم حرفی بزند، کسی جرات نمی‌کند مخالفت کند. من هم تا الان سکوت کرده بودم. سعی می‌کردم با این رفتارها و برخوردها مدارا کنم تا این‌که پای شخصی‌ترین مساله زندگی‌مان به میان آمد. روزی که باردار شدم و متوجه شدیم یک فرزند پسرداریم، پدرشوهرم دستور داد اسم را خودش انتخاب می‌کند. خیلی عصبانی شدم. همان شب به شوهرم گفتم کسی حق ندارد برای کودک‌مان اسم انتخاب کند. باید خودمان این‌کار را انجام دهیم. شوهرم هم با من دعوا کرد. بااین‌حال صبر کردم.

 

در این مدت کلی باهم سر همین موضوع جروبحث داشتیم تا این‌که شوهرم به من قول داد همان اسمی را که خودمان انتخاب می‌کنیم در شناسنامه فرزندمان ثبت کند. زمان گذشت تا این‌که روز زایمانم فرارسید. خیلی خوشحال بودم و همه‌چیز خوب پیش رفت تا این‌که دو روز بعد متوجه شدم شوهرم بدون اطلاع من برای فرزندمان شناسنامه گرفته و همان اسمی را که پدرشوهرم روز اول تعیین کرده بود در شناسنامه ثبت کرده است. خیلی شوکه شدم و باورم نمی‌شد او مرا فریب داده باشد. فقط برای این‌که دعوا به راه نیندازم، مرا ساکت کرد و قول دروغ داد. درنهایت هم حرف پدرش را گوش کرد. درصورتی‌که این فرزند ماست و خودمان باید برایش اسم انتخاب کنیم.

 

وقتی این رفتار شوهرم را دیدم،دیگر نتوانستم تحمل‌کنم و احساس کردم به من خیانت کرده است. او می‌توانست نظر مرا هم بپرسد. برای همین دیگر نمی‌توانم او را تحمل‌کنم و به این زندگی ادامه دهم. زندگی مشترک خودخواهی نیست. شوهرم باید مرا هم در نظر می‌گرفت. وقتی می‌دانست تا این حد عصبانی می‌شوم چرا حرف پدرش را گوش کرد. مگر او با پدرش زندگی می‌کند که حالا باید برای تمام مسائل ما نظر بدهد.

 

توضیحات مرد جوان

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی پدر من، مرد مستبدی است. وقتی با او مخالفت کنیم زندگی‌مان را سیاه می‌کند. من هم می‌گویم سری که درد نمی‌کند را چرا دستمال ببندیم. درگیر نمی‌شوم تا اعصابم به‌هم نریزد. درباره این موضوع هم با ترانه صحبت کرده بودم. به او گفتم اسم شناسنامه را همانی که پدرم انتخاب کرد، ثبت می‌کنیم ولی پسرمان را به همان اسمی که خودمان انتخاب کردیم، صدا می‌زنیم ولی او متوجه نیست.

 

حاضر نمی‌شود موقعیت مرا درک کند. مرتب سر این مسائل دعوا می‌کند. من هم مانده‌ام بین پدر و همسرم. دیگر از جنجال و درگیری خسته شده‌ام و دلم آرامش می‌خواهد. هیچ‌کس هم حاضر نیست مرا درک کند. همسرم حق دارد ناراحت باشد اما من انتظار دارم شرایطم را در نظر بگیرد و او حداقل کوتاه بیاید. من و فرزندمان قربانی لجبازی او و پدرم شده‌ایم.

 

در پایان، قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

 

منبع: تپش- جام جم

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.