نقدی بر فیلم آشفته گی ساخته فریدون جیرانی؛ روایت عشق و جنایت
فیلم آشفته گی از نظر فضاسازی بیبدیل است اما از ضعف فیلمنامه رنج میبرد.
دوات آنلاین-آشفتگی یا آن طور که در پوستر خود فیلم آمده آشفتهگی ساخته جدید فریدون جیرانی است که فیلمی قابل اعتنا است. صبح نو نقدی بر این فیلم نوشته است که میخوانید:
«آشفتهگی» که جزو سهگانه قابل بحث فریدون جیرانی است؛ روایتی است آشفته از عشق و جنایت! فریدون جیرانی بیشک جزو یکی از اثرگذارترین کارگردانان صاحبسبک در ایران است. کارگردانی که فعالیت حرفهایاش را در حوزه فیلمنامهنویسی و بازنویسی فیلمنامه آغاز کرد و با کارگردانی فیلم «قرمز»، نظر منتقدان و مخاطبان بسیاری را برانگیخت. نگاه خاص و روحیه تجربهگرایی جیرانی همواره در آثار متفاوت و سنتشکنانه او دیده میشود، سبکی که مختص به اوست و بالطبع موافق و مخالفانی دارد. فیلمهای جیرانی دغدغهمند و در تلاش برای ارائهای از مشکلات و آرمانهای زمانه خود هستند. برخی آثار کارنامه وی لزوماً سوژههای بکری نبوده اما در شکل و محتوای خود تازه هستند و از زاویهای نو حرف جدیدی برای مخاطب دارند.
داستان فیلم آشفته گی
«آشفتهگی» داستان دو برادر به نامهای باربد و بردیاست که در همان ابتدای فیلم یکی از آنها به دست دیگری به قتل میرسد و خودش را به جای او جا میزند. حال باربد که بردیا شده است به شرکت و زندگی برادرش رفته و متوجه اتفاقاتی میشود که در زندگی او وجود دارد. شاید ضربه ابتدایی یا نقطه عطف داستان زودتر از آنچه مخاطب انتظار دارد، رخ میدهد و این نمای کلی فیلم را چندان جالب جلوه نمیدهد اما فیلمساز در حال روایت داستانی جذاب است. فضای اثر تاریک، به ندرت بسته در فرم و یأسآلود در مضمون است.
فضاسازی بسیار خوب
فضاسازی جیرانی در نوع خود بیبدیل است و شما در هیچ اثر سینمایی شاهد فضاسازی به این شکل نیستید اما «آشفتهگی» از ضعف فیلمنامه رنج میبرد. داستان فیلم هر چند ایده اولیه جالبی دارد اما در اجرای طرح ناموفق است و به گونهای تصنعی. عدم شخصیتپردازی اصولی مساله دیگر این فیلم است.
مخاطب هنوز هیچ پیشزمینهای از یکی از شخصیتهای اصلی ندارد که توسط کارگردان کشته میشود. حال برادر دیگر جای او نقش بازی میکند و عملا آشنایی با تیپ شخصیتی او غیرممکن است! هیچ شناخت اصولی از دریا مشرقی و چگونگی رابطه او با بردیا و حالا باربد و همچنین رابطه با همسر سابق خود ارژنگ وجود ندارد. در نهایت هم مشخص نمیشود که چرا دریا او را در طبقه بالای خانهاش سکنی داده و به او کمک میکند. قطعا مساله دلسوزی است اما با نفرتی که دریا مدام آن را فریاد میزند چه باید کرد؟ اگر بخواهیم «آشفتهگی» را در چند کلمه خلاصه کنیم ذهنمان به سمت خیانت و عدم صداقت شخصیتها با یکدیگر میرود؛ اما واقعا دیگر چه؟
در این فیلم بازه زمانی مشخص نیست و ما جز چند شخصیت هیچ خبری از دنیای خارجی فیلم نداریم، قتلها به سادگی انجام میشود. به نظر میرسد کارگردان تمام تلاش خود را برای نمایش یک فضای سرد به کار بسته که الحق موفق هم شده است. آخرین ساخته جیرانی فضایی معمایی، مبهم و تا حدودی جنایی را در خود گنجانده و حقیقتا ما نمیدانیم این شخصیتها در ایران بازی میکنند یا خیر! تنها نامهای ایرانی یا آکسسوارهای کوچک صحنه یا سفری به شمال در برخی سکانسها این را یادآور میشود که داستان در خارج از ایران روایت نمیشود! معماری آثار تلفیق معماری ایرانی-غربی است که در عین بهرهگیری از معماری مدرن غربی، ریشههای معماری شرقی را نیز در خود نگه داشته است مسالهای که در «آشفتهگی» باید به آن اشاره کرد، استفاده از فضاهای دارک و وسایلی همچون چراغهای قدیمی، تلفنهای مشکی قدیمی، صفحههای گرامافون و مواردی از این دست از سوی کارگردان است. اما ساخت دکور و فضاسازی یک فیلم غیررئالیستی به اندازه خود فیلم اهمیت ندارد.
جیرانی در «آشفتهگی» بیشتر قابهایش را کج بسته است که باز هم این تکنیک در اوایل فیلم میتواند مخاطب را جذب کند و جزو نکات مثبت آن به شمار بیاید اما با گذشت فیلم از نیمه، بهشدت آزاردهنده شده و خیلی سخت میتوان این قابهای کج را تحمل کرد.
بازی بهرام رادان در دو نقش
بهرام رادان با ایفای دو نقش توانسته هم از عهده نقش برادر سربهزیر و سربهراه و هم برادر قاتل و خائن بربیاید اما بازی خیلی خاص یا ویژهای را از خود ارائه نمیدهد. مهناز افشار و مهران احمدی هم یک بازی معمولی و قابل قبول از خود ارائه دادهاند. «آشفتهگی» داستان جالبی دارد ولی ساختش به آن خوبی نیست. احتمالا کارگردان قصد داشته خوبی و بدی را در کنار یکدیگر نشان دهد اما زور بدی بیشتر چربیده و آن بهتر به نمایش درآمده است. خوبی بسیار کمرنگ و با درونمایه سادگی تنیده شده اما سرد و بیروحبودن شخصیتها و فضای داستان این موضوع را تشدید کرده است.
12jav.net