دام 2شیطان صفت برای دختر جوان

دوات آنلاین-«اگر کمی مکث و فکر می کردم شاید فریب لبخندهای شیطانی او را نمی خوردم. شانس آوردم دو پسر شیطان صفت موفق نشدند به نیت پلید و شوم شان برسند وگرنه معلوم نبود چه شوربختی در انتظارم بود»؛ این ها بخشی از صحبت های دخترجوان فریب خورده است.

بنا به اظهارات او که ندامت از رخسارش پیداست ماجرای زندگی اش از این قرار است که او یک روز در دوران مجردی اش در مسیر برگشت از کلاس های کنکور متوجه نگاه های سنگین یک پسر غریبه می شود اما آن را نادیده می گیرد.

این ماجرا مدتی ادامه می یابد و پسر غریبه هر بار دختر را تعقیب می کند تا این که روزی او را با یک لبخند ظاهری در تله خود گرفتار می کند.

بعد از آن دختر فریب لبخند و ظاهر پسر را می خورد و جواب مثبت اش را به لبخندهای پسر غریبه با تبسم می دهد و این سرآغاز دوران جدیدی برای او می شود.

دختر به جای آماده شدن برای کنکور و ساختن آینده خود بیشتر اوقاتش را با پسر غریبه می گذراند و برای ثبت این دوران به ظاهر شیرین مدام از یکدیگر عکس و فیلم می گیرند تا در زمان تنهایی با رجوع به آن ها خاطره بازی کنند.

دختر ساده اندیش که اصلاً خبر نداشت روزی این عکس و فیلم ها گریبانگیر او می شوند همچنان به راه خودش ادامه می دهد تا این که از ورود به دانشگاه جا می ماند. خانواده دختر وقتی می بینند تمام تلاش ها و هزینه های آن ها برای دخترشان بی نتیجه مانده است به یکی از خواستگارها جواب مثبت می دهند و مقدمات ازدواج زوج جوان را فراهم می کنند.

دختر که خود گویا از جا ماندن از دانشگاه خجالت زده و خسته شده بود پای سفره عقد می نشیند و دوران  نامزدی شان آغاز می شود اما این پایان ماجرا نبود.

پسری که دوست دوران مجردی دختر بود دست بردار نبود و مدام سر راه او قرار می گرفت و با ایما و اشاره از کنار دختر و نامزدش می گذشت.

دختر خوب می فهمید که منظور پسر غریبه چیست اما نامزدش از ماجرای دوران مجردی همسرش خبر نداشت. این ایما و اشاره های تهدید آمیز پسر هوسران مدتی ادامه می یابد تا این که دختر یک روز دور از چشم نامزدش سر قرار با پسر غریبه حاضر می شود تا او را از تهدید و قرار گرفتن سر راه او و نامزدش منصرف کند.

ابتدا پسر با تهدید به افشای فیلم و عکس های دوران مجردی از دختر می خواهد تن به درخواست نامشروعش بدهد اما جواب دختر منفی است.

بعد از این ماجرا دختر جوان مدتی را در دلهره و شوک لو رفتن فیلم و عکس هایش سر می کند تا این که دوباره یک روز تصمیم می گیرد سر قرار با پسر حاضر شود تا در عوض پرداخت مبلغی فیلم و عکس هایش را از او بگیرد. پسر فریبکار زمانی که دختر سر قرار حاضر می شود با کمک دوستش او را به زور سوار خودروی شان می کنند تا در حاشیه شهر مورد آزار قرار دهند. زمانی که ارابه شیطان مقابل یک خانه توقف می کند دختر از این فرصت استفاده می کند و از خودرو پیاده می شود و حین فرار فریاد زنان از مردم کمک می خواهد.

بعد از این اتفاق به خانه بر می گردد و قضیه را بعد از گذشت چند ساعت برای مادرش توضیح می دهد و مادرش به ناچار سیر تا پیاز ماجرا را برای دامادش تعریف می کند. خیلی زود دو پسر شیطان صفت با شکایت دختر در دام قانون اسیر می شوند اما دختر جوان تازه مصیبت هایش آغاز می شود. نامزد دختر بعد از این اتفاق رابطه اش را با او قطع می کند. دختر نادم بعد از این اتفاق وقتی همه درها را به روی خودش بسته می بیند راهی مشاوره خانواده می شود تا شاید با کمک مشاوران بتواند بر این مشکل خود ساخته اش فائق آید و با نامزدش آشتی کند و قطار زندگی مشترک شان به دره سقوط نکند.

منبع: خراسان