دوات آنلاین-شعری از بوستان سعدی را درباره قناعت بخوانید:
یکی را تب آمد ز صاحبدلان/ کسی گفت شکر بخواه از فلان
بگفت ای پسر تلخی مردنم/ به از جور روی ترش بردنم
شکر عاقل از دست آن کس نخورد/ که روی از تکبر بر او سرکه کرد
مرو از پی هر چه دل خواهدت/ که تمکین تن نور جان کاهدت
کند مرد را نفس اماره خوار/ اگر هوشمندی عزیزش مدار
اگر هرچه باشد مرادت خوری/ ز دوران بسی نامرادی بری
تنور شکم دم به دم تافتن/ مصیبت بود روز نایافتن
به تنگی بریزاندت روی رنگ/ چو وقت فراخی کنی معده تنگ
کشد مرد پرخواره بار شکم/ وگر در نیابد کشد بار غم
شکم بنده بسیار بینی خجل/ شکم پیش من تنگ بهتر که دل
12jav.net