شکایت از پدرزن به‌خاطر لنگر انداختن در خانه داماد

دوات آنلاین-بیتوته کردن مداوم پدر در منزل دخترش، زندگی زوج جوان را در سراشیبی سقوط قرار داد.

پدر زن بیکار که برای فرار از دست همسرش با حمایت دخترش گویا سرجهازش شده بود بالاخره کاسه صبر داماد را لبریز کرد و او برای خلاصی از این وضعیت راهی دادگاه خانواده شد.

 داماد کارد به استخوان رسیده پرده از رفتارهای خسته کننده پدر همسرش بر می دارد و می گوید: دیگر از دست پدر زنم خسته شده ام چون وقتی او را از در بیرون می کردیم از پنجره وارد می شد. هر بار که با همسرم در این صحبت می کردم او کاسه چه کنم در دست می گرفت و هوای پدرش را داشت. پدر همسرم و زنش مدام به خاطر سر کار نرفتن اش جنگ و جدل داشتند و او برای فرار از زبان تند و تیز مادر زنم به خانه ما پناه می آورد. طوری شده بود که او را پناهنده صدا می کردیم.

پدر همسرم با وجود این که بازنشسته یک شرکت خصوصی بود اما حقوقش کفاف زندگی‌شان را نمی داد، برای همین مادر همسرم او را وادار می کرد به دست فروشی بپردازد اما او با ترفندهای مختلف پشت گوش می انداخت و امروز و فردا می کرد. وقتی غرغرهای مادر زنم اوج می گرفت پدرزنم به خانه ما می آمد.

هر بار هم که مادر همسرم به دنبال شوهرش می آمد با  جنگ و دعوا آبروی ما را جلوی در و همسایه می بردند. هر چه از پدر همسرم تقاضا می کردم برای فرار از گیر دادن های مادرزنم به خانه ما نیاید و جای دیگری برود اما فایده ای نداشت.

 از بد اقبالی من، همسرم پشت پدرش را می گرفت و بر عکس او را تشویق می کرد از صبح تا شب در خانه ما کنگر بخورد و لنگر بیندازد.

حمایت های بی دریغ همسرم هم لج مادرش و هم مرا در آورده بود به طوری که علاوه بر جنگ و جدل مادر و پدر همسرم با یکدیگر، من و همسرم سر این ماجرا با هم مدام سر جنگ داشتیم. وقتی دیدم بعد از گذشت سال ها این رویه همچنان ادامه دارد و پدر همسرم گوشش بدهکار نیست روزی با هم دست به یقه شدیم و کار به کتک کاری کشید. بعد از این اتفاق به دادگاه خانواده آمدم تا شاید با کمک مشاوران این مرکز راه حلی برای این معضل بیابم.