نقشه شوم مرد برای همسر زیبا
شوهرم، به خاطر زیبارویی ام واهمه داشت که من را از دست بدهد برای همین در افکار پلیدش نقشه شوم می کشید تا به او وابسته شوم و مبادا فکر جدایی به سرم بزند.
دوات آنلاین-«همسرم به خاطر خوش سیما بودنم، من را وارد منجلاب اعتیاد کرد و جوانی ام را بر باد داد. او انگار از زیبایی ام واهمه داشت و من بی خبر از همه جا فریب حرف هایش را خوردم و در تله اش گرفتار شدم». این ها بخشی از صحبت های زن جوان در راهروی دادگاه خانواده است .
او پرده از نقشه شوم همسر معتادش بر می دارد و می گوید: با وجود این که خواستگارهای زیادی در زمان مجردی داشتم اما من همسر حیله گرم را انتخاب کردم. بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک مان شوهرم سر رفیق بازی در دام اعتیاد افتاد و همین موضوع او را به شک انداخته بود که شاید من روزی او را ترک کنم. اگرچه زیبا رو بودم و به گفته مادرم مانند نگینی در بین فامیل می درخشیدم اما شوهرم را با وجود چهره معمولی اش دوست داشتم. زمانی که اعتیاد شوهرم اوج گرفت، رفته رفته چهره اش چروکیده و پر از لک شد اما با این وجود در تلاش بودم او را از دام اعتیاد نجات بدهم تا به زندگی عادی اش برگردد.
برعکس شوهرم، به خاطر زیبارویی ام واهمه داشت که من را از دست بدهد برای همین در افکار پلیدش نقشه شوم می کشید تا به او وابسته شوم و مبادا فکر جدایی به سرم بزند. وقتی شوهرم پای بساط می نشست به بهانه های مختلف از من می خواست چند دود او را همراهی کنم تا به قول خودش بدنم تنظیم شود و خستگی از جسم ام بیرون برود. هر چند از مواد بدم می آمد اما به اصرار شوهرم هر چند وقت یک بار آن را مزه مزه می کردم تا این که با وسوسه و تعریف همسرم از این که مصرف مواد قیافه ام را بهتر می کند و از اضافه وزنم می کاهد، در دام او افتادم.
رفته رفته اعتیادم بیشتر شد و برخلاف گفته شوهرم مواد نه تنها کمکی به زیبایی و تناسب اندامم نکرد بر عکس روز به روز از یک زن خوش سیما به یک زن لاغر و رنگ پریده تبدیل شدم.
این ماجرا ادامه پیدا کرد تا این که روزی یکی از دوستان همسرم راز او را پیش من فاش کرد و به من گفت معتاد شدنم تصادفی نبود و با نقشه قبلی شوهرم بود. با شنیدن این حرف ها اصلا باور نمی کردم که نزدیک ترین شخص به من این بلا را سرم آورده است.
وقتی ماجرای اعتیادم را از شوهرم سوال کردم او ابتدا منکر قضیه شد اما وقتی دید دستش رو شده اعتراف کرد که از ترس از دست دادنم به فکر معتاد کردن من افتاده است تا با این کار هم چهره ام زیبایی گذشته را نداشته باشد و هم مطیع او شوم.
بعد از آن با حالت قهر خانه را ترک کردم و نزد مادرم رفتم. وقتی مادرم ماجرا را فهمید از من خواست ابتدا درخواست طلاق بدهم چون شوهرم لیاقت من را ندارد و بعد از آن به کمپ بروم تا هر چه زودتر از شر مواد خلاص شوم.
12jav.net