فریاد پرسپولیسی ها در میان دود کوره آجرپزی
تعداد بازیکنان زیاد نیست. چند تایی مرخصی گرفتهاند و چند تای دیگر مصدومند یا استراحت میکنند اما پرسپولیس سر جای خودش باقی است.
دوات آنلاین-برای رفتن به ورزشگاه شهید کاظمی احتمالاً تنها انتخاب برای ما روزنامه نگارها روز قبل از تعطیل رسمی است. روزی که اتفاقاً با تنها روز تمرینات باز پرسپولیس مطابقت دارد. همان یکشنبههای معروف. یکشنبههای آزاد. در ترافیک بزرگراه آزادگان در لاین کنار گذر مقابل وقتی به سازه زیبای ورزشگاه خانگی پرسپولیس نگاه میکنم فقط به این فکر میکنم آیا روزی میشود که اینجا بازیهای خانگی پرسپولیس را برگزار کنند؟ با دیدن سازه زیبای ورزشگاه به این فکر میکنم که یعنی امکان دارد این استادیوم شبیه یک آرهنای واقعی شود؛ سکوهایش دوبرابر شود، پارکینگ داشته باشد و امنیتش آنقدر برقرار باشد که هوادار برای ورود به جایی که لم میدهد تا تخمهاش را بشکند و از فوتبال لذت ببرد مجبور به عبور از محل تردد خودروهای سنگین یا دویدن از محل پارک ماشین تا جایگاهش نباشد؟
از نیمه مرداد گذشتهایم. اینجا غبار همیشه هست. دود کورههای آجرپزی و غباری که در هوا وجود دارد تمام آن 50 روزی که دمای هوای پایتخت بین 38 تا 42 در نوسان بود را دردناکتر و غیر قابل تحملتر میکرد اما انگار همه چیز برایمان عادی میشود. عصر یکشنبه 20 مرداد در ساعتی که گرمای تهران چمدانهایش را میبندد تا از کمربندی پایتخت فرار کند پرسپولیس لب مرز نشسته و آخرین هرم گرما میخورد توی صورت بچههایی که همه ترکهای شدهاند از بس که دویدهاند تا نیمکت نشین و سکونشین نباشند.
تعداد بازیکنان زیاد نیست. چند تایی مرخصی گرفتهاند و چند تای دیگر مصدومند یا استراحت میکنند اما پرسپولیس سر جای خودش باقی است. تعداد تماشاگران با روزهای طلایی تمرینات پرسپولیس حتی در ده سال گذشته منافات دارد. البته آنقدر هست که آلاسکا فروش و تخمه فروش لای سکوها بچرخند و از مقابل پدری که دست کودک خردسالش را گرفته و آمده، با سرعت کمتری عبور کند.
با اینکه کریم باقری بیشتر و محکمتر از همه بازیکنان و مربیان تشویق میشود اما بیشتر نگاهها به مردان اسپانیایی زبان تمرین است. کالدرون با پاهای پرانتزی یک لحظه سر جایش نمیایستد. آنجاهایی که عرق میکند و لباس به تنش میچسبد تازه معلوم میشود این همه روزهایی که مثل بازیکن روی چمن دویده و توی سالن وزنه زده چه نتیجه حیرات انگیزی در حوالی 60 سالگی داشته است.
یکی میگوید چرا سرمربی باید نیزههای تمرینی را خودش بردارد و بچیند؟ آن یکی میگوید چرا اینقدر فعال است و مدام حرکت میکند و چیزی میگوید؟ همکار دیگری میگوید از 6 صبح اینجاست. اینها برای ما البته غریب است. ما ندیدهایم مربیانمان اینقدر پای کار باشند وگرنه هر جای دنیا که بروید اینها طبیعی است.
فریاد VAMOS، VAMOS (که غیر از معنی اصلیاش انگار چند معنی و چند کاربرد دیگر برای تهییج کردن بازیکنان دارد) توی ورزشگاه میپیچد. یاد تمرینات تیمهای لالیگایی میافتید که با آوای زیر کلی از این کلمات اسپانیایی را در کسری از ثانیه پشت هم ردیف میکنند و خیلی سخت چیزی از آنها دستگیرتان شود. اینجا اما کالدرون و خواکین با لهجه اسپانیایی، انگلیسی حرف میزنند. اینیگو بیشتر کارهای جانبی را میکند و خواکین است که اندازه خود کالدرون بار تمرین را روی دوشش میگذارد. البته روزهای اول تصورمان این نبود. بخصوص وقتی جلوی اسم خواکین، عنوان آنالیزور آمد و او را با آن تخته شاسی در دست در نقش یک آنالیزور کنار زمین تصور میکردیم اما خواکین همهکاره کالدرون است. از طراحی و اجرای تمرینات تا بررسی شرایط بازیکنان و انتقال آنها به آقای سرمربی.
برخی از بازیکنان پرسپولیس از صورت و قامتشان سختی تمرینات پیش فصل را خوب نشان میدهند. یکی از آنها شجاع خلیلزاده است. آنقدر که میشود از فاصله 30 متری تشخیص داد آمادهترین بازیکن پرسپولیس است. وقتی چیزی حدود 50 متر استارت میزند تا بعد از تشویقش، روبروی سکوها تعظیم کند، برایشان ماچ بفرستد و روی قلبش بکوبد. شجاع آنقدر آماده است که بعد از گل کردن اولین شوت سر ضرب در آیتم تمرینی، حسن ختام این آیتم را با یک برگردان کامل میکند و صدای سیدی را در میآورد که گلر توی دروازه نبود، قبول نیست!
بعضی جوانهای پرسپولیس امیدوار کنندهاند. سعید حسینپور پسر مودب و خوش اخلاق شماره 26 یکی از آنهاست. مهدی عبدی با شماره 16 هم همانقدر که میگفتند خوب است. قد و قامت مناسب، ضربه آخرهای دقیق و غافلگیرکننده و از همان مهاجمانی که مدافعان را به دردسر میاندازند. ساسان زمانه هم خوب است. خیلی بلندقامت نیست اما شم گلری دارد فقط حیف که مجبور است در مهمترین آیتم تمرین هافبک وسط بازی کند و مثل ربیعخواه هر توپی که میگیرد را با یک پاس مطمئن چند متری به همدسته نزدیکش برگرداند.
غیر از آیتمهای تاکتیکی و ضربات محکمی که یا خیلی بد است یا فوقالعاده، مهمترین آیتم تمرین فوتبال درون تیمی است در زمین کوچکتر. شاید 70 درصد زمین گلی با نفرات کمتر، فضای تنگتر و کار پیچیدهتر.
اصلیها یک طرفند و ترکیبشان مشخص است. انگار 1-3-2-4 بازی میکنند. گلرشان امیرحسین بیات است. شجاع و کنعانی وسط بازی میکنند و شیری و انصاری در چپ و راست. البته که اگر نادری کنار نمیفت احتمالاً او جای انصاری بازی میکرد. وسط زمین وحید امیری مثل یک هافبک وسط توپ پخش کن بازی میکند و البته بعضا به کنارهها میآید. کنار او نوراللهی است که گاهی وینگر است گاهی هافبک میانی. ترابی و احمدزاده چپ و راستشان بازی میکنند و علیپور مهاجم نوک.
روبروی آنها کاورپوشها با رادوشویچ، ربیعخواه و احسان محمدحسینی در دفاع میانی، آدام همتی در دفاع چپ، سیامک نعمتی در دفاع راست، ساسان زمانه که بالاجبار هافبک وسط شده، پشت سر بشار و مهاجمانی مثل عبدی، روستایی و اسدی بازی میکنند.
بازی 10 به 10 در زمین کوچکتر که ریتم تیم اصلی خیلی بهتر است و شاید هم طبیعی باشد. البته که بینشان علیپور کمی سرخوش بازی میکند و انصاری زیاد روی فرم نیست. آن طرف نعمتی هم که ظاهراً دوست ندارد گاردش را دقایقی ببندد، در دفاع راست زیاد دل به کار نمیدهد. انگار که پست بازیاش را دوست ندارد. سر آخر ذخیرهها با دو گل تماشایی و فنی از حسینپور و رسن مقابل تک گل کنعانی برنده میشوند تا بعد عکاسی را پیدا کنند و مقابل دوربینش برای اصلیها کری بخوانند.
آخر کار نوبت به شوت به دروازه است که حالت FUN دارد. دوباره خیلی از ضربات فوقالعاده است و برخی دیگر نگرانکننده. اولی را علیپور عالی میزند اما ضربات بعدی اینقدر فنی و تماشایی نیست. دقایقی بعد فواره ضلع جنوبی باز شده و بازیکنان با شوتهای گل کرده یا ناامیدکننده یکی یکی کنار رفته و به سوی رختکن میروند. دقایقی قبل البته تماشاگران را بیرون کردهاند و ورزشگاه با سکوهای خالی، حس دلگیرکنندهای به خود گرفته است. این پایان یکشنبه آزاد دیگری است و تا یکشنبه بعد پرسپولیس کالدرون با تمام معماها، تغییرات و اتفاقهایش دوباره از جلوی چشممان مخفی خواهد ماند.
منبع: ایران ورزشی
12jav.net