ماجراجویی شوهر انگیزه طلاق
داریوش فقط به جنگل و كویر میرود، شبها در چادر میماند و با شرایط سخت زندگی میكند.
دوات آنلاین-سفرهای سخت و طبیعت گردیهای بیش از اندازه داریوش، زندگی مشتركش را تحت تاثیر قرار داد و او را به دادگاه خانواده تهران كشاند. مائده كه از سفرهای مختلف با شرایط سخت خسته شده بود، وقتی به شوهرش اعتراض كرد، نمیدانست كه این اعتراض پرونده زندگی آنها را در دادگاه خانواده باز میكند.
زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره ماجرای زندگی مشتركش چنین گفت: پنج سال است با داریوش ازدواج كردهام. او اهل سفر بود و من هم این مساله را دوست داشتم. اوایل مرتب با هم به سفرهای مختلف میرفتیم. داریوش عاشق این بود كه یهویی و بدون هیچ وسیلهای به سفر برود. چند روزی را در طبیعت باشد و با حداقل امكانات طبیعت گردی كند. اوایل من هم با او همراه بودم، ولی بعد از مدتی از این نوع سفرها خسته شدم. از اینكه برویم و شب را در جنگل و بیابان تنها با یك چادر بمانیم. این سفرها فقط گاهی جذاب و هیجان انگیزند. ولی آدم دوست دارد گاهی هم سفر راحت برود. خانه یا هتل بگیرد و از سفرش لذت ببرد، ولی داریوش فقط به جنگل و كویر میرود، شبها در چادر میماند و با شرایط سخت زندگی میكند. جالب اینجاست كه خسته هم نمیشود و تقریبا هر دو هفته یك بار به این سفرها میرود. الان پنج سال است كه زندگی ما شده سفر و طبیعت گردی؛ حتی یكبار هم به یك سفر درست و حسابی نرفتیم. اگر با او میرفتم باید در شرایط سخت قرار میگرفتم، اگر هم نمیرفتم كه باید در خانه تنها میماندم. خیلی از تعطیلیها ما مجبور بودیم در جنگل و چادر بمانیم. هر چه از او میخواهم حداقل بهخاطر دل من هم كه شده یك سفر خوب و راحت برویم، قبول نمیكند. من این همه سال به خاطر دل او به سفرهایی رفتم كه گاهی حتی به من خوش هم نمیگذشت، اما داریوش حاضر نیست حتی یك بار هم با سلیقه من رفتار كند. من از ماندن در طبیعت و زندگی در كنار كلی حشره و حیوانات مختلف خسته شدم. آخرینبار وقتی چند روز تعطیل بودیم از داریوش خواستم اینبار با سلیقه من به سفر برویم، قبول نكرد. من هم گفتم اصلا به سفر نرویم، اما در كمال ناباوری داریوش به تنهایی رفت و به من اهمیتی نداد. من هم تصمیم گرفتم به این زندگی مشترك برای همیشه پایان دهم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: مائده از همان روز اول میدانست كه من عاشق سفرم. با من به سفرهای مختلف آمده بود و میدانست كه چطور به مسافرت میروم. من عاشق طبیعتم. عاشق این هستم كه تمام طبیعتها و كویرهای ایران را ببینم. از سفرهای شهری و ماندن در هتل و گشتن در شهر بیزارم. مائده خودش هم میگفت كه مثل من است و از این جور سفرها بدش میآید، اما حالا با من لج كرده و مدتی است كه فقط غر میزند. تنها به خاطر اینكه سلیقه خود را به من تحمیل كند، این كارها را انجام میدهد. آخرین بار هم سر سفر آن قدر دعوا و توهین كرد كه ترجیح دادم از خانه بیرون بروم و خودم به تنهایی سفر كنم. وقتی او مرا درك نمیكند، چرا باید در كنارش زندگی كنم؟
در پایان قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند. او از این زوج خواست برای حل مشكل شان به مركز مشاوره مراجعه كنند.
منبع: جام جم
12jav.net