قتل پدر بهخاطر رابطه با زن غریبه
متهم:همه چیز با آمدن آن زن شروع شد حالا او به خانه خودش برگشته پدر من مرده و اختلاف در زندگی ما افتاده است و من تا پایان عمرم دیگر نمیتوانم زندگی درستی داشته باشم.
دوات آنلاین-دختری که در یک درگیری پدرش را به ضرب چاقو کشته است وقتی پشت تریبون قرار گرفت در حالیکه به شدت گریه میکرد گفت که حتی روی عذرخواهی از خانوادهاش را ندارد.
به گزارش دوات آنلاین این دختر دو سال قبل در یک درگیری پدرش را به هواداری مادرش با چاقو به قتل رساند. او که روز شنبه برای محاکمه در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شده بود اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت قصد کشتن پدرش را نداشت.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و نماینده دادستان با توجه به مدارک موجود در پرونده درخواست رسیدگی به آن را کرد. سپس اولیایدم در جایگاه حاضر شدند. آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او که به شدت گریه میکرد گفت: من از اتفاقی که افتاده است خیلی ناراحت و پشیمان هستم. آنقدر خجالت میکشم که حتی نمیتوانم درخواست بخشش بکنم. همه چیز از زمانی شروع شد که زنی وارد زندگی پدرم شد. پدر و مادرم اختلاف داشتند و گاهی دعوا میکردند اما این اختلاف خیلی هم شدید نبود و با هم زندگی میکردند. وقتی آن زن وارد زندگی پدرم شد ارتباط آنها با هم به هم خورد تا اینکه روز حادثه مادرم با من تماس گرفت و گفت پدرم او را از خانه بیرون کرده است. شب عید بود من مقداری خرید کرده بودم و دو چاقو هم در خریدهایم بود. وقتی مادرم زنگ زد به خانه پدرم رفتم و به او گفتم چرا این کار را کردی؟ بحث بین ما بالا گرفت. پدرم عصبانی شد و گفت تو از من خواستی اجازه بدهم مادرت دوباره برگردد. با این کارت در زندگی من دخالت کردی. بعد هم به من گفت اصلا خودت هم باید خانه را تخلیه کنی. من در یکی از طبقات خانه پدرم زندگی میکردم گفتم من نمیتوانم این کار را بکنم شب عید است من چطور خانه را خالی کنم. او جواب داد باید این کار را بکنی. دعوا بالا گرفت وسایل دستم بود پدرم به من لگدی زد و من روی زمین پرت شدم. وقتی درگیر شدیم پدرم روی چاقوها افتاد و چاقوها بر بدنش فرو رفت. وقتی مقدار زیادی خون از بدن او خارج شد من سعی کردم کمک کنم روی زخم را بپوشانم اما نشد.او بلافاصله جانش را از دست داد من از ترس فرار کردم اما بعد خودم را تسلیم ماموران کردم.
متهم گفت: همه چیز با آمدن آن زن شروع شد حالا او به خانه خودش برگشته پدر من مرده و اختلاف در زندگی ما افتاده است و من تا پایان عمرم دیگر نمیتوانم زندگی درستی داشته باشم. حتی خجالت میکشم به روی خواهرانم نگاه کنم. من سه فرزند دارم که تحت تاثیر کار من قرار گرفتهاند.
بعد از گفتههای متهم وکیل اولیایدم گفت:روی بدن مقتول 8 جای چاقو هست و ما فکر میکنم متهم یک همدست داشته است.
متهم در پاسخ به این حرف گفت: من اگر همدست داشتم برایم خوب بود که دربارهاش صحبت کنم و بگویم چون خیلی تحت فشار روحی هستم و حالم خیلی بد است اما واقعیت این است که من تنها بودم و کسی نبود وخودم مرتکب این حادثه شدم.
با پایان گفتههای متهم قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
12jav.net