گفتوگو با زنی که گمشدگان را به خانوادهشان میرساند
در میان بیش از 700 پستی كه پورا...وردی از گمشدهها منتشر كرده است، بعضی ماجراها در ذهن و فكر او ماندگار شده است. آنقدر كه وقتی در مورد آنها صحبت میكند، بهشدت احساساتی میشود و بغض میكند.
دوات آنلاین-ایدهاش از انتشار عكس یك حادثه شروع شد و حالا در اینستاگرام تبدیل به یكی از صفحاتی شده است كه خانوادههای زیادی به آن امید بستهاند. خانوادههاییكه گمشدهای دارند یا سالهاست كسی خانوادهاش را گم كرده است و بهدنبال هویتش میگردد. ثریا پورا...وردی 37 ساله، سه سال است كه به عنوان مدیر این صفحه، با كمك مردم و برخی سازمانها و نهادها، گمشدگان را به خانوادههایشان میرساند یا برخی بهواسطه او توانستهاند ایل و تبار گمشدهشان را پیدا كنند.
ماجرای این صفحه از زمانی شروع شد كه خبر گم شدن آتنا اصلانی، دختر شش ساله پارسآبادی، ابتدا شهرش و بعد از مدت كوتاهی كل كشور را تسخیر كرد. همه جا حرف از گمشدن آتنا بود. پورا...وردی كه خبر گم شدن همشهریاش را شنیده بود، عكس دخترك را در صفحهاش منتشركرد، اما تلاشش برای پیدا كردن آتنا ثمری نداشت و مدتی بعد پیكر بیجانش كه توسط مردی هوسران به قتل رسیده بود، تحویل خانوادهاش شد.
جرقه یک ایده
بعد از قتل آتنا، پورا...وردی صفحهاش را نبست و استقبال كسانی كه گمشدهای داشتند یا دنبال هویتشان بودند، باعث شد تا این صفحه با حدود 20 هزار دنبالكننده، همچنان به فعالیت خود ادامه دهد. او میگوید: «در گروهی كه برای آتنا تشكیل داده بودم، گمشدههای زیادی وجود داشتند. برایم سوال بود كه آیا گمشدگان دیگری هم جز او وجود دارند یا نه. با جستوجو در اینترنت متوجه شدم افراد زیادی هستند كه پیدا نشده و یا كشته شدهاند. برای همین صفحه را برای حمایت از گمشدگان نگه داشتم. مثل یگانه یونسی كه سال 90 و زمانی كه دو سالش بود گم شد، اما هشت ماه بعد از انتشار عكسش در هشت سالگی در تهران شناسایی و تحویل خانوادهاش شد. در بین گمشدگان، كسانی هم وجود داشتند كه بهدنبال هویت خود بودند. آنها گمشدگانی بودند كه مثلا 20 سال پیش در كودكی گم شده یا رها شده بودند. چون بحث جویندگان هویت با گمشدگان متفاوت است، صفحه دیگری برای جویندگان هویت ایجاد كردم تا خانوادههایشان راحتتر بتوانند آنها را پیدا كنند یا آنها والدینشان را بیابند. در این مدت، افراد یا خانوادههای زیادی كه بهدنبال هویت خود بودند یا گمشدهای داشتند، توسط مردم شناسایی شدند. البته گمشدگان بر حسب سن، بیماری و موارد دیگر دستهبندی میشوند. مثلا مواردی داشتیم كه افراد سن بالا مبتلا به آلزایمر بودند و با انتشار عكس، خانوادههایشان را پیدا كردیم.»
خاطراتی شبیه معجزه
در میان بیش از 700 پستی كه پورا...وردی از گمشدهها منتشر كرده است، بعضی ماجراها در ذهن و فكر او ماندگار شده است. آنقدر كه وقتی در مورد آنها با تپش صحبت میكند، بهشدت احساساتی میشود و بغض میكند. یكی از ماجراهای مربوط به گمشدگان كه عاقبت شیرینی هم داشت، مربوط به مردی بود كه همراه دو خواهرش در مشهد رها شده بودند. داستان این مرد را از زبان او بخوانید:« سرپرستی دو خواهر و مرد جوان را كه در زمان گم شدن پسر بچه كوچكی بود، دو خانواده متفاوت بهعهده گرفتند. در تمام این مدت آن مرد تصور میكرد خانوادهاش را براثر تصادف از دست داده است، اما فردی به او اطلاع میدهد كه او دو خواهر دیگر هم دارد كه هنوز زنده هستند. تلاش زیادی برای پیدا كردن آنها انجام داد، اما نتوانست. یك سال بعد از این ماجرا، موضوع را به من اطلاع داد و من نیز مشخصاتش را منتشر كردم. بعد از یك هفته، به جای پیدا كردن خواهرانش، خانواده واقعیاش را پیدا كرد. بعد از پیدا كردن آنها، بهدنبال دو خواهرش گشت و ده روز بعد هم آنها را پیدا كرد.»
خاطره دومی كه او را منقلب میكند، ماجرای مردی است كه تصادف كرده و در یكی از بیمارستآن های كرمانشاه بستری بود: «اطلاعاتش را به من دادند وگفتند كه بهدنبال هویتش است. مشخصاتش را منتشر كردیم و خانوادهاش توسط مردم شناسایی شدند. شماره تلفنش را دادند و تماسگرفتم. دخترش گوشی را برداشت و پرسیدم پدر شما گم شده است؟ گفت بله دو ماه است دنبال او میگردیم و نتوانستهایم پیدایش كنیم. عكسش را گرفتم و بعد از تطبیق دادن با عكس مرد گمشده، مطمئن شدم كه گمشده آن خانواده است. آدرس بیمارستان محل بستری آن مرد را دادم و خانوادهاش به كرمانشاه رفتند و پدر را به خانه بردند.»
با گمشدهها زندگی میكنم
پورا...وردی طوری با تعصب در مورد گمشدهها و جویندگان هویت صحبت میكند كه انگار جزئی از خانواده خودش هستند. میگوید با گم شدنشان گریه میكند، از درد كسانی كه دنبال هویت مبهمشان هستند، غمزده میشود و با پیدا شدنشان، انگار دنیا را به او دادهاند، آنقدر كه از خوشحالی گریه میكند. بخاطر همین حس و حال است كه علاوه بر همسر ، پسر 20 سالهاش هم در این راه به او كمك میكند.
كمك و حمایت همهجانبه
نهتنها همسر و پسر پورا...وردی، بلكه برخی افراد، سازمانها و نهادها مانند مشاور، وكیل، پزشك فعال در پزشكی قانونی، سامان سراها، گرمخانهها، بهزیستی، پلیس آگاهی برخی استآنها با او همكاری دارند و حمایتهای لازم را انجام میدهند. آنطور كه او توضیح میدهد، دولت نیز بر روند فعالیت صفحه او نظارت دارد.
هرچند حمایتهای افراد و نهادها او را برای ادامه مسیر دلگرم كرده است، اما برخی مشكلات باعث شده هم خودش و هم خانواده گمشدهها و جویندگان هویت دچار دردسر شوند. او میگوید: «بعضی افراد بهعنوان كلاهبردار یا فالگیر سراغ خانوادهها میروند و با دادن وعده و وعیدهای بیجا،آرامش آنها را از بین میبرند. در مواردی حتی میبینیم فردی با فرد دیگر دچار مشكل است و برای آزارش او را به عنوان گمشده معرفی میكند. اینگونه رفتارها باعث میشود اگر خانوادهای واقعا دچار مشكل بود و گمشدهای داشت با شك و تردید به او كمككنیم.»
مردم، بزرگترین حامی
پیدا شدن گمشدهها همانقدر كه پورا...وردی را خوشحال میكند، به همین اندازه مبهم ماندن وضعیت گمشدهها، غم را مهمان خانه دلش میكند. ماجرای پارسا قندی را یادتان هست پسر بچه هشت سالهای كه سال 96 همراه خانوادهاش در مسیر بازگشت از شمال و هنگام صرف ناهار در كنار رودخانه ناگهان ناپدید شد. انگار قطره آبی شد و به زمین فرو رفت. دو سال از آن زمان میگذرد و هنوز هیچ اثری از پارسا پیدا نشده است.
پورا...وردی از گمشدههای زیادی نام میبرد كه وضعیت مبهمی دارند؛ مثل مائده كبرایی یا زهره جنیدی كه هنوز پروندهشان به نتیجه نرسیده است. با اینحال خانواده همین گمشدگان هم با پورا...وردی همكاری میكنند. او میگوید اگر مردم بیشتر یاریاشكنند، نیازی به حمایت سایر نهادها ندارد و با كمك مردم میتواند گمشدهها و جویندگان هویت را به آغوش خانوادههایشان برگرداند.
منبع: جام جم
12jav.net