2024/04/20
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
نقشه عجیب دختر عاشق‌پیشه برای فرار از ازدواج اجباری

نقشه عجیب دختر عاشق‌پیشه برای فرار از ازدواج اجباری

در دانشگاه با یکی از همکلاسی هایم به نام جمشید ارتباط دوستانه دارم و قرار است با هم ازدواج کنیم. او چند ماه قبل به خواستگاری ام آمد اما خانواده ام مخالفت کردند.

دوات آنلاین-دختر دانشجویی که به خاطر فرار از ازدواج اجباری طلاهای مادرش را سرقت کرده بود و قصد فرار به ترکیه را داشت در نقطه صفر مرزی پشیمان شد و خودش را به پلیس معرفی کرد.

 

به گزارش جوان چند روز قبل زن و مردی به اداره پلیس رفتند و از ناپدید شدن ناگهانی دختر جوانشان شکایت کردند. زن میانسال گفت: دخترم سامیه  نام دارد و دانشجو است. امروز صبح راهی دانشگاه شد و دیگر برنگشت که نگرانش شدیم و به دانشگاه رفتیم. مسئولان دانشگاه گفتند که سامیه  امروز به دانشگاه نرفته است و الان من و پدرش احتمال می دهیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد.

 

پس از طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان تحقیقات خود را برای پیدا کردن دختر دانشجو آغاز کردند.

 

همزمان با ادامه تحقیقات مادر سامیه  به اداره پلیس رفت و راز ناپدید شدن دخترش را برملا کرد. وی گفت: پس از اینکه دخترم گم شد متوجه شدم طلاهایم سرقت شده است تا اینکه امروز یکی از دوستانش به من خبر داد سامیه  قصد دارد به ترکیه برود و به همین دلیل احتمال میدهم او طلاهای مرا سرقت کرده است تا طلاها را بفروشد و هزینه سفرش را تأمین کند.

 

بررسی ها در این باره جریان داشت تا اینکه خبر رسید سامیه  به خانه بازگشته است. او به پلیس گفت: مدتی است در دانشگاه با یکی از همکلاسی هایم به نام جمشید ارتباط دوستانه دارم و قرار است با هم ازدواج کنیم. او چند ماه قبل به خواستگاری ام آمد اما خانواده ام مخالفت کردند. هر چقدر من و پیمان اصرار کردیم فایده ای نداشت و پدر و مادرم راضی به ازدواج ما نشدند.

 

وی ادامه داد: من منتظر فرصت مناسبی بودم که خانواده ام را راضی کنم که یکی از بستگانمان به خواستگاری من آمد. پدر و مادرم اصرار کردند باید با او ازدواج کنم ،اما من او را دوست نداشتم. آنها قصد داشتند مرا به زور به عقد پسر فامیل‌مان در بیاورند که تصمیم به فرار گرفتم. من بدون اینکه خانواده ام متوجه شوند پاسپورتم را گرفتم و روز فرار هم مقدار زیادی از طلاهای مادرم را با فاکتورش سرقت کردم. پس از فرار طلاها را فروختم و به پول خارجی تبدیل کردم. قرار شد ابتدا من به ترکیه فرار کنم و بعد پیمان هم به من ملحق شود و با پول طلاهایی که فروخته بودم، زندگی تازه ای را آغاز کنیم. در حالی که در یکی از شهرهای مرزی بودم یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت پس از فرار من، مادرم به شدت بیمار شده است و از طرفی هم آنها فهمیده اند که من قصد دارم از مرز خارج شوم و پلیس بین الملل در تعقیب من است. به همین خاطر تصمیم گرفتم به خانه مان برگردم.

 

پس از اعتراف، پدر و مادر متهم او را بخشیدند و بدین ترتیب پرونده فرار دختر جوان بسته شد.

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.