2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
طلاق به‌خاطر پس‌گرفتن هدیه عروسی

طلاق به‌خاطر پس‌گرفتن هدیه عروسی

به خاطر غرور بیجای شوهرم ملکی را که برایش زحمت کشیده بودیم و سرمایه زندگیمان بود از دست دادیم. نادر به جای این که به فکر آینده زندگیمان باشد به خاطر لجبازی با پدرش ما را بدبخت کرد.

دوات آنلاین-وحیده وقتی پدرشوهرش ویلایی را که به آنها هدیه داده بود، پس گرفت، به دادگاه خانواده تهران رفت و درخواست جدایی داد. وقتی پدرشوهر وحیده با پسرو عروسش درگیرشد، آنها را مجبور کرد ویلا را به او پس بدهند و همین مساله باعث درگیری بین این زوج جوان شد و در نهایت پای آنها را به دادگاه خانواده باز کرد.

 

زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره علت دادخواست جدایی شان گفت: ۱۸ ماه است با نادر ازدواج کرده ام. از همان روزهای اول پدرشوهرم که مرد ثروتمندی است قول داد برایمان خانه می خرد. او به جای خرید خانه ویلایی را که اطراف تهران داشت به عنوان هدیه عروسی به نام نادر زد، اولش تصمیم گرفتیم وی را بفروشیم و در تهران خانه بخریم، ولی بعد پشیمان شدیم و با خودمان گفتیم ویلا را نگه می داریم و بعد از چند سال که پول هایمان را جمع کردیم خانه بخریم.

 

آخرهفته ها به آنجا می رفتیم تا اینکه بعد از گذشت ۱۸ ماه از زندگی مشترکمان نادر با پدرش دعوایش شد؛ دعوایی سخت که باعث شد آنها باهم قهر کنند، مدتی باهم صحبت نمی کردند تا این که یک روز پدرشوهرم تماس گرفت و گفت که باید ویلا را به او پس بدهیم. خیلی شوکه شدم تصور می کردم این حرف فقط یك تهدید است و این کار را انجام نمی دهد، اما نادر بعد از شنیدن این موضوع مدارك را برداشت و رفت ویلا را به پدرشوهرم پس داد. به همین راحتی ویلایی را که هدیه عروسی مان بود و کلی برایش هزینه کرده بودیم، پس دادی.

 

 به همین راحتی به خاطر غرور بیجای شوهرم ملکی را که برایش زحمت کشیده بودیم و سرمایه زندگیمان بود از دست دادیم. نادر به جای این که به فکر آینده زندگیمان باشد به خاطر لجبازی با پدرش ما را بدبخت کرد. وقتی هم به اواعتراض کردم به من توهین کرد و کلی بد و بیراه گفت، این مساله باعث شد بفهمم شوهرم چقدر بی عرضه است و به فکر زندگیمان نیست، برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم، او اگر زندگیمان را دوست داشت اجازه نمی داد تنها سرمایه مان را از دست بدهیم.

 

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من و پدرم سر مسائل مالی با هم اختلاف پیدا کردیم؛ تا جایی که پدرم گفت باید ویلایی را که به عنوان هدیه به ما داده بود، پس بدهم، وقتی این حرف را زد احساس کردم غرورم جریحه دار شده است. او کلی به من توهین کرد و گفت که بی عرضه ام و هرچه دارم از او است و این حرفهایش باعث شد که طاقتم تمام شود. برای همین رفتم و ویلا را پس دادم، اما بعد از اینکه ویلا را به نام پدرم زدم، این بار توهین های وحیده شروع شد. او بود که می گفت من بی عرضه ام و هیچ چیزی از خودم ندارم. این زن به جای این که مرا درک کرده و از من حمایت کند، به خاطر پول و ویلا از پدرم حمایت کرد و از خانه قهر کرد. بعد هم گفت که می خواهد طلاق بگیرد. من هم وقتی این وضعیت را دیدم قبول کردم. زندگی من و وحیده بااخلاق او هیچ آینده خوبی ندارد.

 

در پایان نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد

 

منبع: جام جم

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.