دوستی‌های‌خیابانی شوهر، دلیل طلاق

دوات آنلاین-در زندگی شکست خوردیم چون عشق مان خیابانی بود. پسر جوان که هنوز یک سالی از خشک شدن مهر سند ازدواجش نمی گذرد درباره شکست زندگی اش می گوید: از نوجوانی رفیق باز و قانون گریز بودم و اهل حساب و قانون نبودم. دیپلم ام را نگرفته بودم که روزی در خیابان با دختر رویاهایم برخورد کردم و بعد از آن با سماجت هایم او را در دام آشنایی انداختم و با هم دوست شدیم.

دوستی ما در ظاهر اجتماعی و باطن آن غیر اخلاقی بود. مدتی با هم دوست بودیم تا این که تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. ازدواج ما مراحل طبیعی خودش را طی نکرد و روی حرمت شکنی ها بنا شد. خانواده ها ابتدا راضی به ازدواج ما نبودند چون آن ها عاقبت کار را می دیدند و ما در ظاهر عاشق هم بودیم. همسرم از گذشته ام خبر داشت اما من از او چیز زیادی نمی دانستم و قبل از ازدواج به هم قول دادیم گذشته مان را کنار بگذاریم و به هم وفادار باشیم. به خیال  این که همسرم رفتارهای ناهنجار گذشته اش را کنار می گذارد به ازدواج با او تن دادم. خوشی زندگی ما تنها چند ماه دوام آورد چون به هم اعتماد نداشتیم و مدام یکدیگر را زیر نظر می گرفتیم تا مبادا مثل دوران مجردی هوای دوستی جدید با فردی دیگر به سرمان بزند.

کم کم اختلافات ما عیان و جنگ و دعوا شروع شد. رفتارهای مشکوک همسرم مانند خیابان گردی و دیر آمدن به خانه مثل خوره به جانم افتاده بود و هر روز عصبی تر می شدم و سر این اتفاق مدام او را کتک می زدم. این ماجرا ادامه داشت تا این که متوجه شدم همسرم لغزیده و دوباره مثل دوران مجردی رفتارهای ناهنجار و دوستی خیابانی را شروع کرده است. دیگر نتوانستم تحمل کنم، روزی به شدت با او برخورد و از خانه بیرونش کردم. بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم به دادگاه خانواده بیایم تا به این زندگی مشترک که روی مرداب بنا شده بود، پایان دهم.