طلاق برای نجات پسر
همه چیز خوب بود تا اینكه سه سال پیش متوجه شدیم پسرمان بیماری قلبی سختی دارد. او یك بار عمل شد و بعد از آن هم باید مدام قرص و دارو میخورد.
دوات آنلاین-بیماری سپهر 12 ساله، پدر و مادرش را به دادگاه خانواده تهران كشاند. سمیرا وقتی تصمیم گرفت برای درمان پسرش به خارج از كشور برود، هرگز تصور نمیكرد كه این مساله به جدایی از شوهرش ختم شود. پدر سپهر با درمان پسرش در خارج از كشور مخالف بود. همین مخالفت، زندگی چند ساله این زوج را به یكی از پروندههای دادگاه خانواده تهران تبدیل كرد.
این زن زمانی كه در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیشان گفت: 14 سال است كه با نریمان ازدواج كردهام. در این مدت با هم مشكل خاصی نداشتیم و از زندگیام راضی بودم. من و نریمان عاشق هم بودیم تا اینكه پسرمان هم به دنیا آمد و تصور كردیم كه خوشبختترین زن و شوهر دنیا میشویم. همه چیز خوب بود تا اینكه سه سال پیش متوجه شدیم پسرمان بیماری قلبی سختی دارد. او یك بار عمل شد و بعد از آن هم باید مدام قرص و دارو میخورد. قلبش بیمار است و نیاز به پیوند قلب دارد. در این مدت مرتب در حال دوا و درمان بودیم و تمام زندگیمان در بیمارستانها و مطب دكترها گذشت. دیگر از آن همه خوشبختی خبری نبود. من و نریمان هر لحظه از هم دورتر میشدیم و حال روحیمان بد بود تا اینكه طبق تحقیقاتی كه كردم متوجه شدم در خارج از كشور شانس درمان پسرمان بیشتر است. برای همین تصمیم گرفتم سپهر را برای درمان به خارج از كشور ببرم، اما در كمال ناباوریام نریمان با این مساله مخالفت كرد. گفت حق ندارم اینكار را انجام دهم.
در صورتی كه این موضوع میتواند یك شانس برای زنده ماندن پسرمان باشد. ولی نریمان مساله را درك نمیكند و میگوید پسرمان باید همین جا درمان شود و ما نمیتوانیم به خارج از كشور برویم، اما من میخواهم تمام زندگیمان را بفروشم و پسرم را به آنجا ببرم. نریمان از ترس اینكه تمام سرمایهمان را از دست بدهیم حاضر به انجام اینكار نیست. در صورتی كه من نمیتوانم ریسك كنم و این شانس را از پسرم بگیرم. الان چند ماه است كه سر همین مساله با هم درگیریم و من وقتی خودخواهی شوهرم را دیدم تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، ما همینجا هم میتوانیم پسرمان را درمان كنیم. بهترین دكترها كار درمان پسرم را انجام میدهند. از هیچ كاری هم دریغ نمیكنند. من كلی تحقیقات كرده و متوجه شدهام در خارج از كشور هم وضع مثل همینجاست و روال درمانی سپهر هیچ تغییری نمیكند. وقتی قرار نیست تغییری رخ دهد، چرا باید ریسك كنم و زندگیام را نابود كنم، اما همسرم مثل خیلیهای دیگر فكر میكند خارج از كشور مساوی است با معجزه و خوب شدن بیماری؛ در صورتیكه در مورد این مساله نمیتوان به شنیدهها و تصورات ذهنی اكتفا كرد. من یك پدر هستم و از هیچ كوششی برای خوب شدن پسرم دریغ نمیكنم. تا الان هم برایش كم نگذاشتهام و تمام دار و ندارم را خرج او میكنم، ولی سمیرا تصور میكند سپهر فقط پسر او است و من هیچ عاطفه پدری ندارم. بار آخر هم سر همین مساله با هم درگیر شدیم و بعد از توهینهایی كه سمیرا به من كرد تصمیم گرفتم از او جدا شوم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را كافی ندانست و آنها را برای حل شدن مشكلشان به مركز مشاوره خانواده فرستاد.
منبع: جام جم
12jav.net