2024/03/29
۱۴۰۳ جمعه ۱۰ فروردين
نقشه پلید پسری که به خواستگاری دختران پولدار می‌رفت

نقشه پلید پسری که به خواستگاری دختران پولدار می‌رفت

ابراهیم در نقش‌های تاجر، مهندس، دکتر، وکیل و حتی کارمند با طعمه‌های‌مان در تماس بود تا با اطلاع از زمان خالی بودن خانه‌های دختران برای اجرای نقشه سرقت‌های‌مان وارد عمل می‌شدیم.

دوات آنلاین-پسر جوانی که عشق بازیگری داشت، ماموریت داشت به خواستگاری دختران خانواده‌های اعیانی برود. این پسر با ایفای نقش‌های مختلف می‌توانست به خانه طعمه‌های‌ش نفوذ کند تا همدستانش توطئه سرقت را طراحی کنند.

 

وقتی پزشکی در تماس با پلیس ادعا کرد خانه‌اش مورد دستبرد قرار گرفته است، تیمی از ماموران به خانه‌ای در شمال تهران رفته و وارد عمل شدند تا با تحقیقات تخصصی پرده از جزییات این سرقت بردارند.

 

این دکتر به ماموران گفت: با خانواده‌ام به سفر رفته بودیم و با گذشت 3 روز وقتی وارد خانه شدیم، با بهم‌ریختگی وسایل داخل خانه روبه‌رو شدیم و پی بردیم که دزدان طلا، پول و وسایل باارزش را به سرقت برده‌اند.

 

ماموران در گام نخست با توجه به اینکه هیچگونه تخریبی روی قفل‌های در خانه صورت نگرفته بود، احتمال دادند که دزدی از سوی آشنایان این خانواده صورت گرفته است. بدین ترتیب ماموران شروع به تجسس از نزدیکان و آشنایان این خانواده کردند که در این مرحله ردی از دزدان به دست نیامد و تحقیقات پلیسی به بن‌بست رسید.

 

مدتی گذشت و این پزشک نزد پلیس رفت و از ماجرای ناپدید شدن خواستگار دختر جوانش خبر داد.

 

این مرد به ماموران گفت: قبل از ماجرای سفر و دستبرد به خانه‌ام پسر جوانی به خواستگاری دخترم آمد و پس از مراسم‌ ابتدایی و در حالی که پسر جوان و دخترم برای این ازدواج موافق بودند، قرار شد برای شناخت بیشتر مدتی از طریق تلفنی با هم در تماس باشند.

 

وی افزود: بعد از ماجرای سرقت متوجه شدم پسر جوان، دیگر پاسخگوی تماس‌های دخترم نیست و گوشی‌اش را خاموش کرده و زمانی که به خانه پدری پسر جوان برای تحقیق رفتم، پی بردم آدرس نیز اشتباه و دروغین است و احتمال می‌دهم سرقت طلاجات و اشیای قدیمی خانه‌ام که نزدیک به 210 میلیون تومان می‌ارزید، زیر سر همین خواستگار باشد.

 

همین سرنخ کافی بود تا تیم ویژه‌ای برای ردیابی خواستگاران جوان به عنوان مظنون اصلی پرونده وارد عمل شوند.

 

ماموران در گام نخست آلبوم مجرمان سابقه‌دار را پیش‌روی پزشک و خانواده‌اش گذاشتند که در این مرحله تصویری از خواستگار جوان که گفته می‌شد «محمد» نام دارد، به دست نیامد و ماموران در گام بعدی توانستند تصویر چهره‌نگاری شده پسر جوان را به دست آورند.

 

کارآگاهان با دستور بازپرس در تحقیقات پلیسی با چند پرونده مشابه دیگری روبه‌رو شدند و زمانی که صاحبان خانه‌ها عکس چهره‌نگاری شده محمد را دیدند، وی را همان خواستگار دخترشان معرفی کردند.

 

بدین ترتیب ماموران محل‌هایی که سرقت‌ها صورت گرفته بود را تحت بررسی قرار دادند و خیلی زود به دوربین مداربسته‌ای رسیدند و در بررسی فیلم زمان سرقت به خودروی نیسان‌وانتی برخوردند که دزدان وسایل سرقتی را بار آن می‌کردند.ماموران پلیس با بررسی شماره پلاک نیسان‌وانت توانستند صاحب خودرو را شناسایی و در اقدامی غافلگیرانه وی را در غرب پایتخت دستگیر کنند.

 

این مرد 28 ساله که «ناصر» نام دارد، در بازجویی‌های ابتدایی خود را بی‌گناه می‌دانست، اما وقتی خودرو اش را در فیلم زمان سرقت دید، لب به اعتراف گشود.

 

ناصر به پلیس گفت: در این سرقت‌ها تنها برای بار زدن وسایل در محل سرقت حاضر می‌شدم و دو تن از دوستانم دزدان اصلی هستند.

 

با اعترافات ناصر، خیلی زود 2 همدستش که «علی» و «سیاوش» نام دارد، در جنوب تهران ردزنی شدند و با شناسایی مخفیگاه آنها ماموران در دو تیم عملیاتی همزمان موفق به دستگیری هر دو دزد سابقه‌دار شدند.

 

سیاوش که دید از سوی همدستش به عنوان رییس باند لو رفته، به ماموران گفت: «ابراهیم» یکی از بچه‌محل‌های‌مان است و همیشه دوست داشت که بازیگر شود، اما بیکار بود و درآمدی نداشت، به همین خاطر از وی خواستم در ماجرای سرقت‌های‌مان کمک‌مان کند.

 

وی افزود: ابراهیم با اسم مستعار «محمد» به بهانه خواستگاری همراه با خانواده‌اش به خانه‌ها می‌رفتند و در صورتی که خانواده دختر اجازه می‌دادند که ابراهیم با دخترشان برای آشنایی بیشتر با هم در تماس باشند، نقشه‌مان برای سرقت کلید زده می‌شد.

 

دزد سابقه‌دار ادامه داد: ابراهیم در نقش‌های تاجر، مهندس، دکتر، وکیل و حتی کارمند با چرب‌زبانی به مدت یک ماه با طعمه‌های‌مان در تماس بود تا با اطلاع از زمان خالی بودن خانه‌های دختران برای اجرای نقشه سرقت‌های‌مان وارد عمل می‌شدیم و در غیر این صورت ابراهیم بهانه می‌آورد و دیگر سراغ دختران نمی‌رفت. همین اعترافات کافی بود تا ماموران برای دستگیری ابراهیم وارد عمل شوند و خیلی زود توانستند خواستگار جوان را دستگیر کنند. ابراهیم در اعترافاتش گفت: بیکار بودم و دوست داشتم پولدار شوم و همیشه رویای بازیگری داشتم و در محل و مدرسه همیشه تئاتر بازی می‌کردم، اما به خاطر شرایط مالی و خانوادگی قادر به کار بازیگری نبودم تا اینکه سیاوش خواست با نقش‌پردازی به خواستگاری دختران جوان بروم تا با اطلاع از زمان خالی بودن خانه آنها همدستانم برای سرقت وارد عمل شوند.

 

وی افزود: در این نقش‌پردازی‌ها مادرم که از ماجرای سرقت بی‌خبر بود، همراهی‌ام می‌کرد تا کسی به ما شک نکند و مادر پیرم فکر می‌کرد قصد دارم ازدواج کنم و با کلی آرزو و رویا همراهی‌ام می‌کرد.

 

بنابر این گزارش، تحقیقات پلیسی برای شناسایی دیگر جرایم و طعمه‌های این باند از سوی ماموران ادامه دارد.

 

منبع: رکنا

12jav.net

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.